دانشگاه تهرانتحقیقات آب و خاک ایران2008-479X49320180723Effect of pH control on electrokinetic remdiation of a fine textured soil contaminated with crude oilاثر کنترل pH براصلاح الکتروسینتیکی یک خاک ریز بافت آلوده به نفت خام4834916621010.22059/ijswr.2017.38715.666902FAمحسنفرح بخشپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران0000-0003-0305-3426هادیشیخ پوریدانشجوی سابق کارشناسی ارشدمهرانکیانی رادهیئت علمی سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایرانJournal Article20161202These days, one of the most important environmental problems is soil pollution due to the contamination by petroleum hydrocarbons. One of the methods for reducing of soil contamination is the use of the electrokinetic process for remediation of hydrocarbons contaminated soils. Electrokinetic process causes the movement of water, ions and charged particles in the soil by electric field voltage. In this study, the effect of pH control in catholyte and anolyte on electrokinetic for removal of petroleum hydrocarbons from a clay soil, was evaluated. For this purpose, two experiments; one without pH control and second with pH control (in the range of 6-9) in electrolytes were carried out. Initial concentration of petroleum hydrocarbons in soil was 5%. The amount and type of petroleum hydrocarbons in the soil samples were measured by GC-MS. The results of both experiments showed that after 30 days, and 1 Vcm-1 electric field voltage, the highest percentage hydrocarbons was near anodes with little movement in the middle column. The average of petroleum hydrocarbons removal of two experiments was 16.67% and 31.5%, respectively. In addition, in the second experiment, about 26% of paraffin hydrocarbon and 37% of naphthalene hydrocarbons were removed from the soil column.امروزه آلودگی خاکهای حاوی هیدروکربنهای نفتی از مهمترین مشکلات زیستمحیطی به شمار میرود. بهمنظور حذف این ترکیبات از خاک راهکارهای مختلف از جمله استفاده از فرایند الکتروسینتیک بکار میرود. نتیجة فرایند الکتروسینتیک در خاک حرکت آب، یونها و ذرات باردار در اثر ایجاد اختلاف پتانسیل الکتریکی میباشد. در این پژوهش اثر کنترلpH در کاتولیت و آنولیت بر فرایند اصلاح الکتروسینتیکی یک خاک رسی آلوده به هیدروکربنهای نفتی به طول 30 سانتیمتر، مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور دو آزمایش با شرایط بدون کنترل pH و با کنترل pH (در محدوده 6 تا 9) در الکترولیت آب مقطر انجام شد. غلظت اولیه هیدروکربنهای نفتی در خاک، پنج درصد در نظر گرفته شد. اندازهگیری مقدار و نوع هیدروکربنهای نفتی در خاک با استفاده از دستگاه GC/MS انجام شد. نتایج این بررسی نشان داد در هر دو آزمایش پس از 30 روز با اعمال اختلاف پتانسیل یک <sup> 1-</sup>Vcm، بیشترین درصد خروج مربوط به نواحی مجاور آند و کمترین جابجایی در میانه ستون مشاهده گردید. میانگین حذف هیدروکربنهای نفتی از ستون آزمایش اول 67/16 درصد و در آزمایش دوم، 5/31 درصد مشاهده شد که بیانگر اهمیت نقش تنظیم pH در فرایندهای اصلاح الکتروسینتیک است. همچنین در آزمایش دوم، بطور میانگین 26% از هیدروکربنهای پارافینی و 37% از هیدروکربنهای آروماتیک نفتالینی از کل ستون خاک خارج شدند.https://ijswr.ut.ac.ir/article_66210_bc3c326d540ba67b98b57331616955a2.pdfدانشگاه تهرانتحقیقات آب و خاک ایران2008-479X49320180723Biogeochemical Changes of Copper in the Rhizosphere of Tuber Plants Cultivated in a Cu-Contaminated Calcareous Soilتغییرات بیوژئوشیمیایی مس در ریزوسفر گیاهان غده ای کشت شده در یک خاک آهکی آلوده به مس4935036627910.22059/ijswr.2017.46446.666968FAعلیرضاگلستانی فردlمحقق دانشگاه بوکو -وینحسینمیر سیدحسینیدانشگاه تهران گروه مهندسی علوم خاک0000-0002-4866-0791آمالآریندانشجوی دکتری دانشگاه بوکو اتریشپیمانعباس زادهدانشگاه رفسنجانمهدیتفویضیدانش آموخته دانشگاه تهرانJournal Article20070316A pot experiment with three radish cultivars and two turnip cultivars was done in order to investigate the biogeochemical changes of copper in a Cu-contaminated soil. There was no significant difference in shoot Cu concentration and it ranged between 66.4 and 78.4 mg kg<sup>-1</sup>. The exchangeable and soluble Cu fraction in rhizosphere soil showed a significant increase whereas carbonate and organic bounded Cu had significant decrease. Extracted Cu with NH<sub>4</sub>NO<sub>3</sub> and Ca(NO<sub>3</sub>)<sub>2</sub> in the rhizosphere of cultivars in comparison with bulk soil indicated a significant increment but DTPA extractable Cu enhancement wasn’t significant in radish 24 and 129 cultivars. Although turnip cultivars created a significant raise in pH, however no significant changes were observed in radish rhizosphere pH in comparison with bulk soil. All cultivars significantly boost dissolved organic carbon (DOC) in rhizosphere soil compared to non rhizosphere soil. In spite of increasing of Cu availability in the rhizosphere, Cu uptake in all cultivars was much lower than exchangeable Cu in non rhizosphere soil. There were negative correlation between DOC with Cu concentration and uptake and total Cu concentration and uptake, and correlation with total Cu concentration <br /> (r= -0.59<sup>**</sup>) and uptake (r= -0.48<sup>*</sup>) was significant. These results indicated the role of DOC in decreasing of Cu uptake. NH<sub>4</sub>NO<sub>3</sub> and Ca(NO<sub>3</sub>)<sub>2</sub> extractable Cu denoted a positive and significant correlation (r= 0.59<sup>**</sup>) with total Cu concentration and with total plant Cu uptake (r= 0.54<sup>**</sup>).فعالیت ریشهها و فرآیندهای ریزوسفری بر حلالیت و زیستفراهمی فلزات سنگین در ریزوسفر اثر گذاشته و نقش تعیین کنندهای بر سرنوشت عناصر شیمیایی در اکوسیستمهای خاکی دارند. به منظور بررسی تغییرات بیوژئوشیمیایی مس در یک خاک آلوده به مس (5/85 میلیگرم در کیلوگرم)، یک آزمایش کشت گلدانی به مدت 45 روز با 3 رقم ترب (سفید، قرمز، سیاه) و 2 رقم شلغم (N-135,N-180) بهصورت طرح پایه کاملاً تصادفی با چهار تکرار انجام شد. در خاتمه مقدار مس در شاخساره نمونههای گیاه اندازهگیری و همچنین شکلهای شیمیایی مس در خاکهای ریزوسفری و غیرریزوسفری پس از جداسازی و به روشهای دنبالهای و تکمرحلهای با DTPA 005/0 مولار، NH4NO3 یک مولار و Ca(NO3)2 پنج میلیمولار اندازهگیری شد. غلظت مس در شاخساره ارقام مختلف بین 4/66 تا 4/78 میلیگرم در کیلوگرم متغیر بود. میزان مس تبادلی و محلول خاک ریزوسفری در ارقام مختلف دو گیاه افزایش معنیداری را نشان داد (p<0.05)، در حالیکه بخشهای کربناته و نیز مس همراه با مواد آلی کاهش معنیداری را داشت که نشاندهنده افزایش تحرک مس در ریزوسفر است. مقدار مس عصارهگیری شده با نیترات آمونیوم و نیترات کلسیم در ریزوسفر تمامی ارقام، افزایش معنیداری را در مقایسه با خاک غیرریزوسفری نشان داد (p<0.05). ارقام مختلف شلغم بر خلاف ارقام ترب افزایش معنیداری در pH خاک ریزوسفری ایجاد کردند (p<0.05) افزایش معنیدار در میزان کربن آلی محلول خاک ریزوسفری در مقایسه با خاک غیرریزوسفری در ارقام مختلف دو گیاه نیز مشاهده شد. علیرغم افزایش فراهمی مس در خاک ریزوسفرِی، مقدار جذب کل مس در کلیه ارقام ترب و شلغم کمتر از مقدار مس موجود در فاز تبادلی و محلول خاک غیرریزوسفری بود. نتایج بیانگر نقش احتمالی کربن آلی محلول در کاهش جذب مس میباشد.https://ijswr.ut.ac.ir/article_66279_66a6507d7153d5a9a47a48127d68de78.pdfدانشگاه تهرانتحقیقات آب و خاک ایران2008-479X49320180723Effect of deficit irrigation with treated wastewater on corn yieldاثر کم آبیاری با فاضلاب تصفیه شده شهری بر عملکرد ذرت5055146622610.22059/ijswr.2017.214907.667531FAریحانهزارع میرک اباددانشجو، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانتیمورسهرابیاستاد، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانبابکمتشرع زادهاستاد، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران0000-0002-6363-417XJournal Article20160904The water crisis is one of the fundamental issues in arid and semi arid regions like Iran. Therefore, the use of unconventional water resources, where good quality water is not available, is increasing. One of these resources is treated wastewater which in addition to the water supply can also provide some of plants nutritional requirements. The statistical design used for this study was a factorial design experiment based on a completely randomized factorial design having two types of irrigation water with four levels of plant water stress: absence of plant water stress (control), low stressed (80%), moderately stressed (60%), and severely stressed (40%) with three replications. Analysis of variance showed that irrigation with treated wastewater and normal water affects shoot wet and dry weights of crop, ear weight, root wet and dry weights and plant height and diameter. In other words, plant growth depends totally on the type of water for irrigation and possibly on presence of nutrients and organic matter in the wastewater. Results showed that irrigation with treated wastewater increased wet and dry weights of shoots and roots of corn. With exerting more water stress, wet and dry weights of shoot and root were reduced, however, this reduction in treated wastewater was lower when compared to normal water. Shoot wet and dry weights related to treated wastewater without stress (100%) had the highest values 874/3 and 306 respectively which show an increase of about 45.5 and 59.2%, respectively when compared to normal water under severely stressed condition (40%). Therefore, deficit irrigation with treated wastewater significantly increased the yield of corn rather than deficit irrigation with normal water.The use of treated sewage along with a permanent water quality monitoring network is recommended.بحران آب یکی از مسائل اساسی در مناطق خشک و نیمهخشک مانند ایران است. بنابراین استفاده از منابع آب نامتعارف، در جایی که آب با کیفیت مناسب در دسترس نیست، رو به فزونی است. ﻳﻜـﻲ ﺍﺯ ﺍﻳـﻦ ﻣﻨﺎﺑﻊ، فاضلاب تصفیه شده شهری ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﺗﺄﻣﻴﻦ ﺁﺏ میتواند ﻧﻴﺎﺯ ﻏﺬﺍﻳﻲ گیاه را نیز تأمین کند. این پژوهش با استفاده از طرح فاکتوریل در قالب طرح آماری کاملاً تصادفی بر روی گیاه ذرت با دو تیمار نوع آب آبیاری (فاضلاب تصفیه شده شهری و آب معمولی) و چهار سطح مقدار آب آبیاری شامل آبیاری کامل و کمآبیاری 80، 60 و 40% نیاز آبی گیاه و در سه تکرار انجام شد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که آبیاری با فاضلاب تصفیه شده شهری و آب معمولی تأثیر معنیدار بر وزن تر و خشک کل اندام هوایی محصول، وزن بلال، وزن تر و خشک ریشه، ارتفاع و قطر گیاه داشت، یعنی میزان رشد گیاه کاملاً وابسته به نوع آب برای آبیاری و احتمالاً حضور مواد مغذی و آلی در پساب است. نتایج بهدستآمده نشان داد آبیاری با فاضلاب تصفیه شده شهری سبب افزایش وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه گیاه نسبت به آب معمولی شد. همچنین با کاهش مقدار آب آبیاری وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه کاهش پیدا کرد ولی در مقایسه با آب معمولی این کاهش کمتر بوده است. وزن تر و خشک اندامهوایی ذرت آبیاری شده تحت تیمار 100% فاضلاب تصفیه شده شهری به ترتیب با 3/874 و 306 گرم بیشترین میزان بود و نسبت به تیمار 40% آب معمولی به ترتیب 5/45 و 2/59% افزایش را نشان داد. بنابراین کمآبیاری با فاضلاب نسبت به کمآبیاری با آب معمولی سبب افزایش معنیدار عملکرد این محصول شد. استفاده از منابع فاضلاب در کنار پایش دائمی کیفیت آنها توصیه میشود.https://ijswr.ut.ac.ir/article_66226_8b69b6ebbb8cf71177959740355286c4.pdfدانشگاه تهرانتحقیقات آب و خاک ایران2008-479X49320180723Response to phosphorus deficiency stress among winter rapeseed (Brassica napus L.) cultivarsواکنش ارقام مختلف کلزا با تیپ رشد زمستانه به تنش کمبود فسفر5155256622810.22059/ijswr.2017.216103.667537FAفریدوننورقلی پوردانشجوی دکتری گروه علوم و مهندسی خاک پردیس کشاورزی ومنابع طبیعی داشگاه تهران؛ کرجحسینمیرسید حسینیدانشیار گروه علوم و مهندسی خاک پردیس کشاورزی ومنابع طبیعی داشگاه تهران؛ کرج0000-0002-4866-0791محمد مهدیطهرانیاستادیارپژوهش موسسه تحقیقات خاک و آب، سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایران0000-0001-8825-4328بابکمتشرع زادهدانشیار گروه علوم و مهندسی خاک پردیس کشاورزی ومنابع طبیعی داشگاه تهران؛ کرج0000-0002-6363-417Xفرهادمشیریاستادیارپژوهش موسسه تحقیقات خاک و آب، سازمان تحقیقات ، آموزش و ترویج کشاورزی ، کرج، ایرانJournal Article20161005Abstract: Due to the vital role of phosphorus as an effective element in plant cell metabolism, it is considered as an important macro-nutrient for plants. Introducing new cultivars of plants that take up and use phosphorus efficiently can reduce financial and environmental cost of phosphate fertilizers. Rapeseed as an important oilseed crop is widely grown around the world, including Iran. This greenhouse experiment was conducted to determine relative use or acquisition efficiency of seven winter rapeseed cultivars (Talaye, Okapi, L72, Gabriela, Karaj, Brutus, Elvis) in deficiently (0 mg P kg-1 add to soil with 4.6 mg Olsen P kg-1 ) and adequately supplied P condition (80 mg P kg-1 add to soil). Shoot and root dry weight, leaf area, root volume, P and Ca uptake in root and shoot and P efficiency was measured and compared. The rhizobag technique was used for accessing rhizosphere soil. Based on the results, cultivars such as Gabriela with higher P uptake efficiency produced more biomass in phosphorus deficiency condition. There was significant variation in PE among the cultivars ranging from 0.25(Elvis) to 0.62 (Gabriela) and PACE ranged from 0.16 (Elvis) to 0.47 (Gabriela) and PUI (g2 SDW mg-1 P) ranged from 0.12 (Elvis) to 0.38 (Gabriela). Interaction effect of soil type (rhizosphere and non-rhizosphere) and P rate on soil pH was significant. It seems that P efficiency and biomass production in these cultivars was primarily due to their acquisition efficiency of P and Ca with larger root system and increase in P mobility and uptake from the soil and P use efficiency was in the next order of importance at P stress environment.فسفر به دلیل حلالیت و تحرک اندک در خاکهای زراعی دنیا و نقش حیاتی ترکیبات آن در متابولیسم سلول گیاهی، بهعنوان عنصر غذایی پرمصرف برای گیاه در نظر گرفته میشود. شناسایی رقمهایی از گیاهان که بهصورت کارآمدی بتوانند فسفر را جذب و مصرف کنند، میتواند باعث کاهش هزینه مالی و زیستمحیطی کاربرد کودهای فسفره گردد. کلزا بهعنوان گیاه دانه روغنی در سطح وسیعی در جهان و نیز در ایران کشت میگردد. در این تحقیق گلخانهای، کارایی جذب و مصرف فسفر هفت رقم کلزا با تیپ رشد زمستانه (Talaye, Okapi, L72, Gabriela, Karaj, Brutus, Elvis) در دو سطح فسفر صفر و 80 میلیگرم در کیلوگرم فسفر از منبع مونوپتاسیمفسفات در خاکی با مقدار فسفر قابلدسترس 6/4 میلیگرم در کیلوگرم خاک، در طرح کاملاً تصادفی در قالب فاکتوریل مورد بررسی قرار گرفت. شاخصهای وزن خشک اندام هوایی، سطح برگ، حجم و وزن خشک ریشه، جذب عناصر فسفر و کلسیم در ریشه و اندام هوایی اندازهگیری گردید. برای بهدست آوردن خاک ریزوسفری و غیر ریزوسفری از تکنیک رایزوبگ استفاده شد. بر اساس نتایج، ارقام ازلحاظ تولید بیوماس، جذب فسفر و کلسیم، کارایی جذب و کارایی استفاده، تفاوت معنیداری با یکدیگر داشتند. فسفر کارایی از 615/0 در رقم Gabriela تا 248/0 در رقم Elvis متغیر بود و کارایی جذب فسفر ارقام کلزا نیز از 469/0 در رقم Gabriela تا 157/0 در رقم Elvis متغیر بود و روند عکس آن در مورد شاخص تنش فسفر وجود داشت. مقدار pH خاک درون و بیرون رایزوبگ در شرایط فراهمی فسفر، تفاوت معنیدار داشت. به نظر میرسد که فسفر کارایی و تولید ماده خشک در زمان کمبود فسفر این ارقام، بیشتر وابسته به کارایی آنها در جذب فسفر و نیز وابسته به جذب بیشتر کلسیم آنها از طریق افزایش حجم سیستم ریشه و افزایش توانایی تحرک و جذب فسفر خاک باشد.https://ijswr.ut.ac.ir/article_66228_e50165bef16bc0f6b1b0e7232a984d9d.pdfدانشگاه تهرانتحقیقات آب و خاک ایران2008-479X49320180723Determining the optimal input subset and response of hydrologic model of Nash to variations of input model parameter ranges in Jafarabad mountainous watershedتعیین پارامترهای بهینه ورودی و پاسخ مدل هیدرولوژیکی نش به دامنه تغییر مقادیر ورودی در آبخیز کوهستانی جعفرآباد5355276622910.22059/ijswr.2017.222644.667592FAرئوفمصطفی زادهاستادیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده علوم کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی0000-0002-0401-0260شهنازمیرزاییدانشجوی کارشناسیارشد مهندسی آبخیزداری، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلیخدیجهحاجیدانشجوی کارشناسیارشد مهندسی آبخیزداری، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلیJournal Article20161213Hydrological modelling is usually used as a tool for predicting watershed hydrological response by water resources planners in flood forecasting and water resources management. Identification of the Nash-cascade model parameters as a practical model in simulation of flood hydrograph is very important in watersheds with limited data. The aim of this study was determining the Nash model response to variations of input parameters ranges (number of reservoirs and storage coefficient), and best subset combination to simulate unit hydrograph in the Jafar-Abad watershed, Golestan Province. The forty three rainfall-runoff events were used to derive that index unit hydrograph of the study area using S-curve technique. Then, the response of the Nash model results output was assessed considering random generated n, and k parameters through 3220 synthetic simulation and model efficiency was assesses using Nash-sutcliffe criteria. The results showed that the model has produced acceptable results in different values of n, and k input parameters and the model efficiency were more than 0.6 with ranges of 10-30 for n parameter and 0.01-3 subset of k values. The response of the Nash model in higher k and low n value subsets, showed the perfect simulation results. Also the results indicates that the storage coefficient parameter had an effective influence on determination of optimal input model combination, while a suitable model results is possible in different values on (n) number of reservoirs. In conclusion, identification of a precise value for the storage coefficient can greatly improve the simulation results. The results and the used approach can be used to determine the optimal model response regarding input parameters in similar ungauged watersheds.مدلسازی هیدرولوژیکی معمولاً ابزاری است که بهوسیله آن برنامهریزان منابع آب از پاسخ هیدرولوژیکی یک حوضه جهت پیشبینی سیل و مدیریت منابع آب استفاده میکنند. انتخاب پارامترهای مناسب مدل آبشاری نش، بهعنوان یک مدل کاربردی جهت شبیهسازی هیدروگراف جریان سیل در آبخیزهایی با دادههای محدود جریان نقش مهمی ایفاء میکند. هدف از پژوهش حاضر تعیین پاسخ مدل آبشاری نش به دامنه تغییرات مقادیر پارامترهای تعداد مخزن و ضریب ذخیره و ترکیب پارامترهای بهینه ورودی در شبیهسازی هیدروگراف واحد آبخیز جعفرآباد استان گلستان میباشد. در این پژوهش ابتدا هیدروگراف واحد معرف حوزه با روش منحنی S برای 43 رویداد همزمان بارش و رواناب برآورد گردید. سپس واکنش مدل نش با مقادیر تصادفی پارامتر n و k در 3220 شبیهسازی مصنوعی ارزیابی شد و دقت مدل در شبیهسازی هیدروگراف واحد با معیار نش-ساتکلیف مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که مقادیر متفاوتی از پارامتر n و k در شبیهسازی هیدروگراف واحد عملکرد خوبی داشته و در دامنه بین 10 تا 30 برای پارامتر n و دامنه بین 01/0 تا 3 برای پارامتر k مقدار معیار نش-ساتکلیف بالای 6/0 میباشد. پاسخ مدل هیدرولوژیکی نش در دسته پارامترهایی که k دارای مقادیر بالا بوده و n مقادیر پایین داشته است، نشاندهنده تطابق کامل شبیهسازی میباشد. نتایج همچنین نشان داد که مقدار پارامتر ضریب ذخیره (k) در تعیین ترکیب بهینه پارامترهای ورودی مدل نقش بیشتری دارد، در حالیکه پاسخ مناسب مدل در مقادیر مختلف پارامتر تعداد مخزن (n) قابل دستیابی است. در مجموع تعیین دقیق پارامتر ضریب ذخیره در بهبود نتایج شبیهسازی جریان نقش موثرتری ایفاء میکند. رویکرد و نتایج تحقیق میتواند در تعیین پاسخ مناسب مدل بهازای پارامترهای ورودی در آبخیزهای مشابه و فاقد آمار استفاده شود.https://ijswr.ut.ac.ir/article_66229_1f74f47a5b3f1fd75425fd37c50b194b.pdfدانشگاه تهرانتحقیقات آب و خاک ایران2008-479X49320180723Effect of different feedstock and pyrolysis temperature on some chemical and physical properties of biocharتاثیر نوع زیتوده و دمای گرماکافت بر برخی ویژگیهای شیمیایی و فیزیکی زغال زیستی5375476623010.22059/ijswr.2017.225950.667620FAمیناعالیپور بابادیدانشجوی کارشناسی ارشد شیمی و حاصلخیزی خاک، گروه خاکشناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، ایران.عبدالامیرمعزیدانشیار گروه خاکشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز0000-0003-1738-8825مجتبینوروزی مصیراستادیار گروه خاکشناسی دانشگاه شهید چمران اهوازعطاالهخادم الرسولاستادیار گروه خاکشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز، ایران.Journal Article20170124Organic residues processing and their reversion to soil is helpful to build up a sustainable agriculture. Biochar is product of organic residue pyrolysis. Biochar chemical and physical characteristics are significantly affected by pyrolysis temperatures and its feedstocks. Therefore an experiment was conducted to evalute some properties of biochar produced from four feedstocks viz: sugarcane bagasse, rice straw, wood sawdust and conocarpus leaves, which processed by three pyrolysis temperatures vis: 400, 700 and 900°C .The treatments replecated three time and laid out in a factorial experiment with the completely randomized design. Results showed that each group of treatments separatelye as well as their interaction had significantly different effect on biochar pH, EC, CEC, specific surface area, C/N ratio and total element concentration as well as pb and cationic micronutrients availability. Increasing the pyrolysis temperature from 400 to 900°C, decreased CEC in biochar drived from rice straw, conocarpus leaves, sugarcane bagasse and wood sawdust by 73/9, 37/7, 36/0 and 21/9 cmol+/kg, respectively. But increasing temperature from 400 to 900°C, improved specific surface area of bagasse, rice straw, sawdust and conocarpus leaves biochar by 153/3, 241/1, 283/9 and 21/2 m2/g, respectively. It is suggested that at pyrolysis temperatures of 400°C with prioritize of biochar derived from conocarpus leaves, 2- rice straw, 3- sugarcane bagasse and 4- wood sawdust can be used to improve cation exchange capacity as well as improving available nutrients reservoir.فرآوری پسماندهای آلی و بازگشت آنها به خاک، کمک شایانی به کشاورزی پایدار مینماید. زغال زیستی (Biochar) حاصل از فرایند گرماکافت (Pyrolysis) پسماندهای آلی است. ویژگیهای شیمیایی و فیزیکی زغال زیستی بهطور معنیداری متأثر از ویژگیهای زیتوده اولیه و نیز دمای فرایند گرماکافت میباشد. لذا این پژوهش جهت ارزیابی ویژگیهای شیمیایی و فیزیکی زغال زیستی حاصل از باگاس نیشکر، کاه برنج، خاک اره و برگ درخت کنوکارپوس که در دمای گرماکافت 400، 700 و 900 درجه سانتیگراد فراوری شدند، اجرا شد. تیمارها در آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی و در سه تکرار اعمال شدند. نتایج نشان داد که در هر دو گروه، تیمارها بهطور جداگانه و نیز اثر متقابل آنها بر میزان pH، هدایت الکتریکی، ظرفیت تبادل کاتیونی، سطح ویژه، نسبت C/N، غلظت کل عناصر غذایی، کاتیونهای ریزمغذی و نیز سرب در زغالهای زیستی، تاثیر متفاوت و معنیداری داشتند. افزایش دمای گرماکافت از 400 به 900 درجه سانتیگراد سبب کاهش ظرفیت تبادل کاتیونی زغال زیستی حاصل از باگاس نیشکر، کاه برنج، خاک اره و برگ کنوکارپوس به ترتیب به میزان 3/153، 1/241، 9/283 و 2/21 سانتیمول بر کیلوگرم شد. ولی افزایش دمای گرماکافت از 400 به 900 درجه سانتیگراد موجب افزایش سطح ویژه زغال زیستی باگاس نیشکر، کاه برنج، خاک اره و برگ کنوکارپوس به ترتیب به میزان 3/153، 1/241، 9/283 و 2/21 مترمربع برگرم شد. با توجه به نتایج بدست آمده میتوان کاربرد زغالهای زیستی تولیدشده در دمای 400 درجه سانتیگراد را به ترتیب اولویت زغال زیستی حاصل از برگ کنوکارپوس، کاه برنج، باگاس نیشکر و خاک اره برای افزایش ظرفیت تبادل کاتیونی و بهبود ذخیره عناصر غذایی قابل دسترس پیشنهاد کرد.https://ijswr.ut.ac.ir/article_66230_d834ebdb999e51f8ec89a5caa55b5321.pdfدانشگاه تهرانتحقیقات آب و خاک ایران2008-479X49320180723Effect of Nano Zero Valent Iron Particles (nZVI) on Mobility and Chemical Forms of Cadmium and Lead in Soilبررسی تاثیر نانوذرات آهن صفر ظرفیتی (nZVI) بر تحرک و شکلهای شیمیایی عناصر کادمیم و سرب در خاک5495596623110.22059/ijswr.2018.228119.667634FAرقیهحمزه نژادگروه علوم خاک؛ دانشگاه ارومیه؛ ارومیه، ایرانابراهیمسپهردانشگاه ارومیه0000-0001-5843-0669عباسصمدیعضو هیئت علمی گروه خاک دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیهمیرحسنرسولی صدقیانیدانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه0000-0001-9804-4076حبیبخداوردیلودانشیار گروه علوم خاک، دانشگاه ارومیه0000-0003-1436-174XJournal Article20170219The mobility and bioavailability of heavy metals in soils is dependent upon redistribution processes between solid and solution phases and among solid-phase components. In order to study the effect of nano zero valent iron (nZVI) on chemical forms of Cd and Pb in soils, an experiment was conducted as a factorial in a completely randomized design in three replications with 4 levels of nZVI (0, 1, 2 and 4 %), 4 levels of incubation time (1, 2, 4 and 8 weeks) and two soils. Chemical distribution of metals in soil was determined using sequential extraction method during mentioned incubation times and the reduced partition index (IR) and mobility factor (MF) of metals were calculated. Application of nZVI significantly (p ≤ 0.01) decreased the exchangeable and carbonate fractions and increased iron and manganese oxide bound fraction in comparison to the control treatment. The IR Values increased and MF values decreased with increasing nZVI levels and incubation time, result in a decrease in MF in soils. It is concluded that addition of nZVI in soil significantly could decrease MF of Cd and Pb in contaminated soils.تحرک و زیستفراهمی فلزات سنگین در خاک، به توزیع آنها بین فاز محلول و فاز جامد خاک و بین ترکیبات مختلف فاز جامد بستگی دارد. بهمنظور بررسی تأثیر نانوذرات آهن صفر ظرفیتی بر شکلهای شیمیایی عناصر کادمیم و سرب در خاک، آزمایشی بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار سطح نانوذره (0، 1، 2 و 4 درصد) و چهار زمان خوابانیدن (1، 2، 4 و 8 هفته) در دو خاک آلوده و در سه تکرار انجام گرفت و توزیع عناصر در زمانهای مذکور با روش عصارهگیری متوالی تعیین و شاخص تفکیک کاهش یافته (<em>I<sub>R</sub></em>) و شاخص تحرک (<em>MF</em>) محاسبه شد. کاربرد نانوذره آهن صفر ظرفیتی موجب کاهش معنیدار (P ≤ 0.01) کادمیم و سرب در بخشهای تبادلی و کربناتی و افزایش معنیدار عناصر در بخشهای پیوند با اکسیدهای آهن و منگنز نسبت به خاک شاهد شد. با افزایش درصد نانوذره افزودهشده به خاک و زمان خوابانیدن، مقدار <em>I<sub>R</sub></em> افزایش و مقدار <em>MF</em> کاهش یافت که بیانگر کاهش تحرک فلز با افزایش درصد نانوذره است. درنهایت میتوان نتیجهگیری کرد که افزودن نانوذره آهن صفر ظرفیتی به خاک، منجر به کاهش تحرک فلزات کادمیم و سرب در خاک میشود.https://ijswr.ut.ac.ir/article_66231_0930e9501345853afde9f99eb64a50c4.pdfدانشگاه تهرانتحقیقات آب و خاک ایران2008-479X49320180723Upscaling soil hydraulic properties at locall scale through topographyفرامقیاسسازی ویژگیهای هیدرولیکی خاک در مقیاس منطقهای بر اساس توپوگرافی5615716623210.22059/ijswr.2017.230009.667651FAابراهیمبابائیاندانشگاه تربیت مدرسمهدیهماییهیات علمی / دانشگاه تربیت مدرس0000-0000-0000-0000علی اکبرنوروزیاستادیار سنجش از دورJournal Article20170316Estimating effective soil hydraulic properties for largescale is an outstanding challenge in hydrologic modelling. The aim of this study was to provide effective van Genuchten-Mualem hydraulic parameters at localscale through topography-based Upscaling Pedotransfer functions (PTFs) and spectrotransfer functions (STFs, SPTFs). The Zanjanrood sub-watershed with an area about 250 Km2 was selected as the study area for this research.hereby, a topography-based aggregation scheme, the so-called power average operator, PAO, was used to upscale (1Km×1Km) point scale parameters of , , and . With respect to the results, considerable and significant correlations (R>0.50) were obtained between measured and estimated hydraulic parameters. Upscaled STFs showed the largest and significant correlations with upscaled measurements of (0.65), (0.70), (0.86), while upscaled PTFs performed best for (0.55). The PAO performed best in the pixels which have the highest topographic index (CTI). The biggest R values were obtained between shape parameters (i.e., and ) andthe standard deviation CTI as well as between and with the average CTI. The ASAR estimated soil moisture values appeared to be significantly (p<0.005) correlated (-0.453) with the average CTI. The results of this study indicate that the topography is an important factor in characterization ofeffective soil hydraulic properties at localscale.برآورد ویژگیهای هیدرولیکی مؤثر خاک در مقیاس بزرگ بهعنوان یک چالش مهم در مدلسازی هیدرولوژیک مطرح است. هدف از این پژوهش، محاسبه مقادیر مؤثر پارامترهای هیدرولیکی مدل ونگنوختن-معلم از طریق فرامقیاسسازی توابع انتقالی خاک (PTFs) و توابع انتقالی طیفی (STFs، SPTFs) در مقیاس منطقهای و بر اساس توپوگرافی بود. منطقه مورد مطالعه بخشی از زیرحوزه آبخیز زنجانرود به وسعت 250 کیلومتر مربع بود. بدین منظور، با استفاده از روش عملگر متوسط توان (PAO) پارامترهای ، ، و در مقیاس نقطهای به پیکسلهایی به ابعاد یک کیلومتر فرامقیاس شدند. بر پایه نتایج بهدست آمده، همبستگی زیاد و معنیداری (50/0<R) بین پارامترهای هیدرولیکی مشاهدهای و تخمینی فرامقیاس بهدست آمد. همچنین، STFهای فرامقیاس بیشترین همبستگی معنیدار را با مقادیر مشاهدهای فرامقیاس (یعنی مقادیر اندازهگیری شده در آزمایشگاه که با روش PAO فرامقیاس شدند) برای پارامترهای (65/0)، (70/0) و (86/0) و PTFهای فرامقیاس بیشترین مقدار R معنیدار را برای (55/0) نشان دادند. روش PAO در پیکسلهایی که با بیشترین مقدار شاخص توپوگرافی (CTI) همراه بودند، بهترین عملکرد را نشان دادند. بیشترین مقادیر R بین پارامترهای و با انحراف معیار CTI و برای پارامترهای و با مقادیر میانگین CTI بهدست آمد. رطوبت تخمینی حاصل از دادههای ASAR همبستگی بالا (453/0-) و معنیدار (005/0>p) با میانگین CTI نشان داد. نتایج این پژوهش نشان داد که توپوگرافی عامل مهمی در شناسایی مقادیر مؤثر ویژگیهای هیدرولیکی خاک در مقیاس منطقهای است.https://ijswr.ut.ac.ir/article_66232_ab22434aeff446d6f63ce14209dc0960.pdfدانشگاه تهرانتحقیقات آب و خاک ایران2008-479X49320180723Investigating the effect of zeolite, sunflowers biochar and activated carbon on Pb stabilization in soils with different characteristicsبررسی تاثیر زئولیت، بیوچار آفتابگردان و کربن فعال بر تثبیت سرب در خاک هایی با ویژگی های مختلف5735816623310.22059/ijswr.2017.231456.667667FAرضاکیهانی نژادگروه علوم و مهندسی خاک دانشگاه رازیعلی اشرفامیری نژاداستادیار گروه علوم و مهندسی خاک دانشگاه رازی0000-0001-6552-599XJournal Article20170418Due to the effects of heavy metals on human health, removing them from the environment is essential. In this study, performance of several adsorbents in the removal of Pb from the soil solution was evaluated. A factorial experiment was conducted in a randomized design with three replications. Treatments included three types of adsorbents (zeolite, sunflower biochar and active carbon), four levels of Pb (0, 300, 600 and 900 mg/L of lead nitrate) and three different soil samples. According to the results, the best pH for absorbance of Pb was 5 and the proper balance time was 24 hours. Also, by increasing the adsorbent weight, the removal of Pb from the solution increased. In most cases Langmuir model described the data better than Freundlich. Since the total concentration of Pb desorption with zeolite and Biochar was less than active carbon, these adsorbents have higher efficiency than active carbon. با توجه به اثرات فلزات سنگین بر سلامت انسان، حذف آنها از محیطزیست ضروری است. در این مطالعه، کارآیی چند جاذب در حذف سرب از محلول خاک ارزیابی شد. آزمایش به صورت فاکتوریل، در قالب طرح کاملاٌ تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل سه نوع جاذب (زئولیت، بیوچار آفتابگردان و کربن فعال)، چهار سطح غلظت سرب (0، 300، 600 و 900 میلیگرم بر لیتر نیترات سرب) و سه نمونه خاک مختلف بود. طبق نتایج، بهترین pH جذب سرب 5 و زمان تعادلی مناسب 24 ساعت بود. همچنین، با افزایش وزن جاذب، میزان حذف فلز سرب از محلول افزایش یافت. همینطور در بیشتر حالات، مدل لانگمویر دادهها را بهتر از مدل فروندلیچ توصیف کرد. از آنجا که غلظت کل سرب واجذب شده با زئولیت و بیوچار کمتر از کربن فعال بود، این موضوع نشان دهنده کارایی بالاتر این جاذبها نسبت به کربن فعال است.https://ijswr.ut.ac.ir/article_66233_7c4ed5896f42d5a667613698f36bccc9.pdfدانشگاه تهرانتحقیقات آب و خاک ایران2008-479X49320180723Numerical model for flow through sluice gate in whole rates of submergenceمدلسازی عددی جریان عبوری از دریچههای کشویی در تمام دامنه استغراق5835966623510.22059/ijswr.2018.233247.667679FAمحمدعلیقویدلگروه مهندسی آبیاری و آبادانی، دانشکده مهندسی و فناوری کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانصلاحکوچک زادهپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران0000-0002-3752-943Xمحمدبی جن خاناستادیار دانشگاه امام خمینی قزوینJournal Article20170513A 2-D numerical model employed to analyze submerged jump through the sluice gates. The results compared versus existing experimental data and the currently exercising equations. Afore mentioned laboratory data cover a wide range of submergence ratio. The standard model was utilized as a closure model for analyzing turbulence effects via OpenFOAM toolbox. Free surface captured using VOF method. Water surface profile, velocity distribution along flow depth, forward flow and roller zone specifications acquired after running model in different conditions analogous to experiments. Since the sub-surface flow is not counted in 2-D model, the non-dimensional velocity profiles show that the model overestimates velocities. Submergence ratio proved significant impression on potential core height and tail water depth. The discrepancies between model and experiments reduced in developed flow region further from the gate. This effect associate with diminishing turbulences and consequently approaching to a real 2-D flow. Defining appropriate boundary conditions conferred.در این تحقیق با بهکارگیری یک مدل عددی دوبعدی، هیدرولیک جریان عبوری از دریچههای کشویی در شرایط مستغرق شناسایی شد و نتایج حاصل با روابط موجود و دادههای آزمایشگاهی مورد مقایسه قرار گرفت. داده های آزمایشگاهی مورد استفاده در این تحقیق گستره مناسبی از جریان با استغراق پایین تا استغراق کامل را پوشش می دهند. مدلسازی عددی با استفاده از جعبهابزار صورت گرفت. برای اعمال اثرات آشفتگی، مدل استاندارد بهکار گرفته شد. همچنین، شناسایی سطح آزاد جریان بهکمک روش حجم سیال صورت گرفت. نتایج حاصل بهصورت پروفیل سطح آب، الگوی توزیع سرعت در عمق، وضعیت جریان رو به جلو و جریان برگشتی در ناحیه مستغرق بعد از دریچه، استخراج و با نتایج آزمایشگاهی مقایسه شد. پروفیلهای سطح آب و توزیع سرعت با درستی مناسبی شبیهسازی شد. در بررسی پروفیلهای سرعت بدونبعدشده، ملاحظه شد که در نزدیک سطح جریان، بهدلیل اثر جریانهای زیرسطحی که در مدل دوبعدی لحاظ نشده است، سرعت محاسبهشده از مدل بیشتر از سرعت اندازهگیریشده است. اختلاف نتایج حاصل از مدل با دادههای آزمایشگاهی روی پارامترهای عمق جریان روبهجلو و عمق پایاب، نشاندهنده تاثیر نسبت استغراق روی این مولفههای جریان است. در ناحیه جریان توسعهیافته پایاب دریچه مستغرق، اختلاف بین نتایج مدل دوبعدی با اندازهگیریهای آزمایشگاهی کاهش یافت که میتوان آن را به کاهش اثرات آشفتگی و نزدیک شدن به جریان دو بعدی در نقاط دورتر در پاییندست دریچه نسبت داد. پیشنهادهایی در خصوص نحوه تعیین شرایط مرزی در بسته مطرح گردید.https://ijswr.ut.ac.ir/article_66235_ac8d412777d04e6d2bb68248cf10dc15.pdfدانشگاه تهرانتحقیقات آب و خاک ایران2008-479X49320180723Reduction of Evaporation from Water Reservoirs Using Floating Covers in Isfahanکاهش تبخیر از مخازن ذخیره آب با استفاده از پوشش های شناور در اصفهان5976056623610.22059/ijswr.2017.233481.667681FAالهاممظاهریدانشجوی سابق کارشناسی ارشد آبیاری و زهکشی گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهانجهانگیرعابدی کوپاییدانشگاه صنعتی اصفهان0000-0002-0316-1366Journal Article20170516The aim of this study was to evaluate the influence of Floating Covers on the reducing evaporation from free water surface. In this study three types of covers (Polystyrene, Polystyrene with aluminum and polycarbonate) on the surface of 3 reservoirs (with three repetitions for each covers) were used. Changes in water depth of covered and uncovered reservoir were measured in one year from October 2014 until November 2015. Then the evaporation results of covered and uncovered trials were analyzed in form of a randomized complete block design with three replications using SAS software at confidence level 99% (P<0.01) and Duncan test. The rate of evaporation reduction using Polystyrene, Polystyrene with aluminum and Polycarbonate, are 85.60%, 83% and 76.5%, respectively. These amounts represent a good performance of three covers in reducing evaporation from reservoirs. Although Polycarbonate cover represents better and proper performance in relation to durability.پوششهای شناور یکی از روشهای کاهش تبخیر از سطح آب میباشند. هدف این تحقیق بررسی اثر پوششهای شناور در کاهش تبخیر از سطح مخازن آب میباشد. در این تحقیق از سه نوع پوشش (پلیکربنات، پلیاستایرن و پلیاستایرن با روکش آلومینیوم) بر روی سطح 3 مخزن آب (با سه تکرار برای هر پوشش) استفاده شد. تغییرات عمق آب مخازن پوششدار و بدون پوشش در بازه زمانی آذر 93 تا آبان 94 اندازهگیری شد. سپس مقادیر تبخیر اندازهگیری شده در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در نرمافزار آماری SAS آنالیز شد و مقایسه میانگین آنها در سطح احتمال 99 درصد (01/0P<) و با آزمون چند دامنهای دانکن انجام شد. نتایج نشان داد مقدار کاهش تبخیر نسبت به مخزن شاهد برای سه پوشش پلیاستایرن، پلیاستایرن با آلومینیوم و پلی کربنات به ترتیب 6/85، 83 و 5/76 درصد میباشد. این اعداد نشاندهنده عملکرد خوب سه پوشش در کاهش تبخیر از سطح آب میباشد. حداکثر مقدار تبخیر روزانه از مخزن شاهد 0/13 میلیمتر و در مورد پوششهای پلیکربنات، پلیاستایرن و پلیاستایرن با روکشآلومینیوم، مقدار تبخیر روزانه به ترتیب 1/3، 3/2 و 9/2 میلیمتر در تیرماه بود. پوشش پلیاستایرن نسبت به پلیکربنات هزینه کمتری داشت، اما پوشش پلیکربنات در پایان دوره تحقیق دوام بهتری از خود نشان داد.https://ijswr.ut.ac.ir/article_66236_6bd52b94b75399a3d1c94925a73fe7aa.pdfدانشگاه تهرانتحقیقات آب و خاک ایران2008-479X49320180723Determination of subsurface drainage spacing using field data in paddy fields of Guilan Provinceتعیین فواصل زهکشهای زیرزمینی با استفاده از دادههای مزرعهای در اراضی شالیزاری استان گیلان6076176632110.22059/ijswr.2017.234501.667690FAمریمعلیزادهدانش آموخته دکتری/ دانشگاه زابلپیمانافراسیابرئیس دانشکده آب و خاک زابلمحمدرضایزدانیاستادیار پژوهش/ موسسه تحقیقات برنج کشورعبدالمجیدلیاقتدانشگاه تهران0000-0002-3224-6529معصومهدلبریعضو هیات علمی/ دانشگاه زابلJournal Article20170601Subsurface drainage is constructed in the paddy fields with the purpose of drying of land at the time of rice harvest, mid-season drainage and lowering water level after the rice harvest. Most drainage equations have been developed for non-paddy land. However, given the unique special conditions of paddy fields in Guilan province (due to heavy textured soils with low permeability, heavy rain and shallow impermeable layer) compared to non-paddy lands, therefore introduced the equation that is most compatible with these conditions. So in this study, steady and unsteady equations were evaluated in estimating space of subsurface drainage for a second crop after rice harvest. Drainage treatments included: six conventional subsurface drainage systems including drainage system with drain depth of 0.8m and drain spacing of 7.5m (L7.5D0.8), drain depth of 0.8m and drain spacing of 10m (L10D0.8), and drain depth of 0.8m and drain spacing of 15m (L15D0.8), drain depth of 1m and drain spacing of 7.5m (L7.5D1), drain depth of 1m and drain spacing of 10m (L10D1), and drain depth of 1m and drain spacing of 15m (L15D1). From the rainfall occurred during the experiment, a three-day rainfall with a mean value of 23.9mm was selected for decision on the best equation. The equation that estimated the drainage space in the above rainfall with the least deviation from the best drainage treatment was chosen as the best drainage equation. The results showed that Ernst- Hooghoudt equation and Bouwer and Van Schilfgaarde equation combined with Hooghoudt equation estimated drainage space with the least deviations from the best drainage treatment (L10D0.8) and were selected as the best equations in the second cultivation season and the Delroix equation was introduced as the weakest equation in the design of subsurface drainage for paddy field in order to provide suitable conditions for the second cultivation.زهکشهای زیرزمینی در اراضی شالیزاری بهمنظور زهکشی میان فصل، خشککردن زمین در زمان برداشت برنج و پایین آوردن سطح ایستابی پس از برداشت برنج (جهت کشت پاییزه و زمستانه) احداث میگردد. با توجه به اینکه اراضی شالیزاری استان گیلان (به دلیل بافت خاک سنگین، نفوذپذیری کم، بارندگی شدید و وجود لایه نفوذناپذیر کمعمق) از شرایط منحصر به فردی نسبت به اراضی غیر شالیزاری برخوردار میباشند، مطالعه و معرفی معادلهای که بیشترین سازگاری را با این شرایط دارد ضرورت دارد. لذا در این پژوهش کارایی معادلات ماندگار و غیر ماندگار زهکشی برای تعیین فواصل زهکشهای زیرزمینی در اراضی شالیزاری بهمنظور کشت دوم پس از برداشت برنج (کشت پاییزه و زمستانه) مطالعه گردید. تیمارهای مورد مطالعه شامل شش سیستم زهکشی زیرزمینی معمولی متشکل از L<sub>7.5</sub>D<sub>0.8</sub>، L<sub>10</sub>D<sub>0.8</sub>، L<sub>15</sub>D<sub>0.8</sub>، L<sub>7.5</sub>D<sub>1</sub>، L<sub>10</sub>D<sub>1</sub>، L<sub>15</sub>D<sub>1</sub> بودند. در این مطالعه از هفت رابطه ماندگار زهکشی شامل معادلات هوخهات، کرکهام، داغان، اگینو موراشیما، دلاکرویکس، هوخهات- ارنست و ارنست و سه رابطه غیر ماندگار شامل معادلات گلور- دام، معادله ترکیبی باور- وانشیلفگارد با معادله هوخهات و دوزو و هلینگا استفاده گردید. از بین بارندگیهای رخ داده در طول آزمایش، باران سهروزه با مقدار 9/23 میلیمتر به دلیل نزدیکی به باران طرح برای تصمیمگیری در مورد بهترین معادله انتخاب گردید. معادلهای که فاصله زهکشها را در بارندگی مذکور با کمترین انحراف نسبت به بهترین تیمار زهکشی (L<sub>10</sub>D<sub>0.8</sub>) برآورد نمود بهعنوان بهترین معادله زهکشی انتخاب شد. بر اساس نتایج بدست آمده در این پژوهش، معادله هوخهات-ارنست از بین معادلات ماندگار و معادله ترکیبی باور- وانشیلفگارد با معادله هوخهات از بین معادلات غیر ماندگار فاصله زهکشها را با کمترین انحراف نسبت به بهترین تیمار زهکشی برآورد نمود که بهعنوان بهترین معادلات و معادله دلاکرویکس بهعنوان ضعیفترین معادله در طراحی زهکشهای زیرزمینی برای اراضی شالیزاری بهمنظور فراهم کردن شرایط مناسب در کشت دوم معرفی گردید.https://ijswr.ut.ac.ir/article_66321_5a5b9e487a191164a2bff328101d8a00.pdfدانشگاه تهرانتحقیقات آب و خاک ایران2008-479X49320180723Effect of enriched municipal waste compost with tire ash on sorghum Zn availability in a cadmium polluted soil (A case study: Arak municipal waste compost)اثر کمپوست زباله شهری غنی شده با خاکستر لاستیک بر غلظت روی در گیاه سورگوم در خاک آلوده به کادمیوم (مطالعه موردی: کمپوست زباله شهری اراک)6196286632210.22059/ijswr.2017.235502.667703FAامیرحسینبقائیعضو هیات علمی گروه خاکشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراکJournal Article20170712This research was performed to investigate the effect of tire ash enriched Arak municipal waste compost on the changes in Zn availability in a Cd polluted soil. Treatments were consisting of applying Arak municipal waste compost (0, 15 and 30 t ha-1) enriched with 0 and 200 kg ha-1 tire ash in a polluted soil (0, 5, 10 and 15 mg Cd kg-1 soil) and plant in this experiment was sorghum (Kimya CV.). Increasing the loading rate of Arak municipal waste compost from 0 to 15 t ha-1 in a Cd polluted soil (10 mg Cd soil-1) caused an increasing in DTPA extractable-Zn by 80 percentage. Similar to this result, after 60th from the experiment, the root and shoot Zn concentration were increased by 40 and 60 percentage, respectively. Applying tire waste had an effectiveness role on increasing Zn availability, as, applying 15 and 30 t ha-1 tire ash enriched Arak municipal waste compost in a Cd polluted soil (10 mg Cd kg soil-1) caused an increasing in DTPA extractable-Zn by 22 and 26 percentage, respectively. While the shoot Zn concentration was increased by 13 and 20 percentage, respectively. The result of this study showed that greatest shoot Zn concentration was to the treatment with applying 30 t ha-1 Arak municipal waste compost enriched with tire ash in a non-polluted soil. However, the type and physiological effect on the changes in Zn availability cannot be ignored.این پژوهش با هدف بررسی اثر کمپوست زباله شهری اراک، غنیشده با خاکستر لاستیک بر تغییر قابلیت دسترسی روی در یک خاک آلوده به کادمیوم انجام گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل کاربرد 0، 15 و 30 تن در هکتار کمپوست زباله شهری اراک غنیشده با 0 و 200 کیلوگرم در هکتار خاکستر لاستیک در خاکی با مقادیر 0، 5، 10 و 15 میلیگرم کادمیوم در کیلوگرم و گیاه مورد نظر سورگوم (رقم کیمیا) بوده است. افزایش کاربرد کمپوست زباله شهری اراک از 0 به 15 تن در هکتار در خاک آلوده به 10 میلیگرم کادمیوم در کیلوگرم خاک باعث افزایش 80 درصدی در مقدار روی قابل عصاره گیری با DTPA شد. مشابه این نتیجه، بعد از 60 روز از شروع آزمایش در غلظت روی در شاخساره گیاه حاصل شد که 60 درصد افزایش یافت. کاربرد خاکستر لاستیک نیز نقش مؤثری در افزایش قابلیت دسترسی روی داشت، به نحوی که غنیسازی 15 و 30 تن در هکتار کمپوست زباله شهری با خاکستر لاستیک در خاک آلوده به 10 میلیگرم کادمیوم به ترتیب باعث افزایش 22 و 26 درصدی در غلظت روی قابل دسترس خاک شد، این در حالی است که غلظت روی در شاخساره گیاه نیز به ترتیب 13 و 20 درصد افزایش یافت. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که بیشترین غلظت روی در شاخساره گیاه همزمان با کاربرد 30 تن در هکتار کمپوست زباله شهری اراک غنیشده با خاکستر لاستیک در خاک غیر آلوده به فلز کادمیوم بوده است، هر چند که در این میان نقش نوع گیاه و ویژگیهای فیزیولوژیکی گیاه در تغییر قابلیت دسترسی روی توسط گیاه نبایستی نادیده گرفته شود.https://ijswr.ut.ac.ir/article_66322_0a9883ebde37b0eea4ef94ceaf420283.pdfدانشگاه تهرانتحقیقات آب و خاک ایران2008-479X49320180723Application of method of temporal moments to the contaminant exit breakthrough curves from rockfill mediaاعمال روش گشتاورگیری زمانی بر روی منحنیهای رخنه آلودگی خروجی از محیطهای سنگدانهای6296406632310.22059/ijswr.2017.235857.667706FAجعفرچابک پوردانشکده کشاورزی-دانشگاه مراغهامیرصمدیعضو هئیت علمی گروه مهندسی آب/ دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)مهرنوشمریخیگروه مهندسی آب -دانشگاه امام خمینی قزوینJournal Article20170617In this research tried to examine the transport and dispersion characteristics of rockfill media with application of the two completely flowthrough discharges, two media diameters and five injection masses. Firstly by means of a digital EC sensors and related data logger system and software, the experimental BC curves have been extracted and then by application of method of temporal moments, the longitudinal dispersion coefficient and other parameters like mean residence time, variance and coefficient of skewness have been computed. Afterwards, by using analytical solution of classical advection dispersion equation and extracted coefficients from method of moments, the theoretical BC curves have been calculated and were compared with experimental ones. The applicability of method of moments have been approved by the results and also concluded that (except the climax point, in some cases) the theoretical solution can cover all regions of experimental BC curve.اعمال روش گشتاورگیری زمانی بر روی منحنیهای رخنه آلودگی خروجی از محیطهای سنگدانهای<br /> جعفر چابک پور<sup>1*</sup>، امیر صمدی<sup>2</sup>، مهرنوش مریخی<sup>3</sup><br /> 1. استادیار دانشکده فنی دانشگاه مراغه، مراغه<br /> 2. استادیار گروه مهندسی آبیاری، دانشکده فنی، دانشگاه بین المللی امام خمینی<br /> 3. دانشجوی کارشناسی ارشد سازه های آبی، دانشکده فنی، دانشگاه بین المللی امام خمینی<br /> (تاریخ دریافت: 27/ 3/ 1396- تاریخ بازنگری: 25/ 7/ 1396- تاریخ تصویب: 9/ 8/ 1396)<br /> چکیده<br /> در این تحقیق سعی گردید تا یک بررسی آزمایشگاهی بر روی پارامترهای انتقال و انتشار محیطهای سنگدانهای با استفاده از دو دبی کاملاً درونگذر عبوری، دو قطر سنگدانه و پنج غلظت تزریقی مختلف انجام شود. ابتدا با استفاده از حسگرهای دیجیتال تعیینکننده هدایت الکتریکی و نرمافزار مربوطه اقدام به برداشت منحنیهای رخنه آزمایشگاهی نموده سپس با استفاده از روش گشتاورگیری زمانی ضرایب انتشار طولی و سایر پارامترهای انتقال و انتشار اعم از متوسط زمان ماند، واریانس و چولگی منحنیهای رخنه محاسبه شد و با استفاده از ضرایب بدست آمده و حل تحلیلی معادلهی کلاسیک انتقال و انتشار، منحنیهای تحلیلی استخراج شده و با موارد آزمایشگاهی مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج حاصله کارائی روش گشتاورگیری را به اثبات رسانده و نشان داد که حل تحلیلی انجام شده با ضرایب انتشار حاصل شده از روش گشتاورگیری، به جز نقطه اوج منحنی (در بعضی از مواقع)، بقیه قسمتهای آن را بهخوبی مدلسازی مینماید.<br /> <strong>واژههای کلیدی</strong>: مصالح سنگدانهای، آلودگی، ضریب انتشار طولی، گشتاورگیری زمانیhttps://ijswr.ut.ac.ir/article_66323_2ec9b5d993086c0c3ddd4651f0437275.pdfدانشگاه تهرانتحقیقات آب و خاک ایران2008-479X49320180723The effect of amount and salinity of water on soil salinity and growth and nutrients concentration of spinach in a pot experimentتأثیر مقدار و شوری آب بر شوری خاک و رشد و غلظت عناصر غذایی اسفناج در گلدان6416516632410.22059/ijswr.2017.236843.667714FAافسانهعالی نژادیان بیدآبادیاستادیار گروه علوم و مهندسی خاک، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران0000-0001-5669-2489مریمحسنیدانش آموخته کارشناسی ارشد علوم و مهندسی خاک دانشکده کشاورزی دانشگاه لرستانعباسملکیاستادیار گروه علوم و مهندسی آب دانشکده کشاورزی دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران0000-0001-6367-2793Journal Article20170723In order to investigate the effect of amount and salinity of irrigation water equal to 0.5, 3 and 6 dSm-1 caused by NaCl (S0.5, S3 and S6, respectively) and irrigation levels equal to 60, 80 and 100% of full irrigation (E 60, E80 and E100, respectively) on nutrients and growth spinach, and also soil salinity profile, an experiment was carried out in the pot in a factorial method as a complete randomized design with four replications. According to the results of the research, salinity and water had effect on plant height, number of leaves; leaf area and chlorophyll index so that increasing salt amount in irrigation water and decreasing water usage leaded to decreasing chlorophyll index, height and number of leaves in the plant. Due to increasing salinity to 3dS.m-1, concentration of P and N had increased significantly and K had decreased to S0.5, insignificantly. Content of P and N decreasing in E60 treatment to E100 was 1.3 and 0.46% respectively and the Content of K increasing was 1.62% which was not significant. Study of soil salinity profile showed that in 0-6 cm soil layer for 3 and 6 dS.m-1 treatments, salinity increased about 23 to 53% to 0.5 dS.m-1 treatment. Due to saline water 6 dS.m-1, soil with the average of salinity is acceptable.پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر سطوح شوری آب آبیاری، dSm<sup>-1</sup>5/0، 3 و 6 ناشی از کلریدسدیم <strong>(</strong>به ترتیبS<sub>0.5</sub>، S<sub>3</sub> و S<sub>6</sub><strong>) </strong>و سطوح آبیاری 60، 80 و 100 درصد نیاز آبی گیاه <strong>(</strong>به ترتیبE<sub>60</sub>، E<sub>80</sub>، E<sub>100</sub><strong>)</strong> بر عناصر غذایی و رشد اسفناج و پروفیل شوری خاک بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در چهار تکرار در گلدان اجرا گردید. بر اساس یافتهها، ارتفاع گیاه، تعداد برگ، شاخص سطح برگ و کلروفیل بهطور معنیداری تحت تأثیر میزان شوری و آب قرار گرفتند به گونهای که با افزایش مقدار نمک در آب آبیاری و کاهش مصرف آب، شاخص کلروفیل، شاخص سطح برگ، ارتفاع گیاه و تعداد برگ کاهش یافت. با افزایش شوری تا dSm<sup>-1</sup> 3، میزان فسفر و نیتروژن گیاه نسبت به تیمار S<sub>0.5</sub> افزایش غیر معنیدار و پتاسیم کاهش معنیداری نشان دادند. کاهش فسفر و نیتروژن در تیمار E<sub>60</sub> نسبت به E<sub>100</sub> بهترتیب 3/1 و 46/0 درصد و افزایش پتاسیم 62/1 درصد بهدست آمد که هیچکدام معنیدار نگردید. نیمرخ شوری خاک نیز بیانگر افزایش حدود 23 و 53 درصدی شوری در لایهی 6-0 سانتیمتری در تیمار S<sub>3</sub> و S<sub>6</sub> نسبت به S<sub>0.5</sub> بود و با کاربرد آب با شوریdSm<sup>-1</sup> 6، متوسط شوری خاک در حد قابل قبول بهدست آمد.https://ijswr.ut.ac.ir/article_66324_dabcf42f0c3e6ac53244456c9aea0fa4.pdfدانشگاه تهرانتحقیقات آب و خاک ایران2008-479X49320180723Effects of Repeated Applications of Sewage Sludge and MSW Compost on Soil Chemical Characteristics and yield of Zea mays L. in Rudasht –Esfahanتاثیر استفاده چند باره ازکمپوست زباله شهری و لجن فاضلاب بر برخی ویژگیهای خاک و عملکرد ذرت (Zea mays L.) در رودشت اصفهان6536646632510.22059/ijswr.2017.238780.667727FAعلیرضامرجویبخش تحقیقات خاک و آب، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، اصفهان، ایران0000-0003-1357-3708پریسامشایخیبخش تحقیقات خاک و آب، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، اصفهان، ایران0000-0001-9941-6927Journal Article20170808To study the effect of different amounts of municipal compost and sewage sludge on soil properties and yield of maize after one and five years of consumption, a scientific experiment was conducted in Rudasht irrigation and drainage research station of Isfahan, Iran. The applied treatments of 25 and 50 t/ha of municipal compost and 15 and 30 t/ha of sewage sludge and control treatment (non-application of organic fertilizer) before planting, were used in constant plots in a randomized complete block design with three replications. As a result of organic fertilizer consumption, the pH decreases and concentrations of some essential elements concordant with the lead element increased significantly in the soil. The amounts of micro and macro elements were also increased in harvested corns. It was clear that the concentrations of those elements have increased in soil and corn after five years compared with one year of organic fertilizer consumption. The yield of corn was increased significantly by five year of fertilizer usage in comparison with control treatmentاین پژوهش به منظور بررسی تأثیر مقادیر مختلف کودهای آلی کمپوست زباله شهری و لجن فاضلاب بر خصوصیات خاک و محصول ذرت پس از یک و پنج سال مصرف، در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در ایستگاه تحقیقاتی آبیاری و زهکشی رودشت اصفهان انجام شد. در هر سال چهار تیمار مصرف کودهای آلی (کمپوست شهری 25 و 50 تن در هکتار و لجن فاضلاب 15 و 30 تن در هکتار) به همراه تیمار شاهد (عدم مصرف کود آلی) قبل از کشت، در کرتهای ثابت به خاک اضافه شد. نتایج آزمایش نشان داد که مصرف کودهای آلی علاوه بر کاهش pH خاک باعث افزایش معنیدار برخی از عناصر ضروری پرنیاز و کمنیاز در خاک و بهویژه عنصر غیرضرور سرب در خاک شد. همچنین افزایش این عناصر در اندام هوایی گیاه نیز قابل مشاهده بود. غلظت این عناصر در خاک و گیاه با مصرف پنج سال کودهای آلی مورد نظر به صورت قابلتوجهی نسبت به سال اول افزایش داشت. کاربرد کودهای آلی بهویژه پس از پنج سال مصرف، باعث افزایش معنیدار عملکرد گیاه ذرت نسبت به تیمار شاهد شد.https://ijswr.ut.ac.ir/article_66325_57f675c8117112cf69cac1ef77625f64.pdfدانشگاه تهرانتحقیقات آب و خاک ایران2008-479X49320180723Estimation of soybean water-nitrogen production functionتخمین تابع تولید آب-نیتروژن دانه سویا6656726632710.22059/ijswr.2017.239600.667734FAلیدااسدیگروه مهندسی آب، دانشکده مهندسی زراعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساریمجتبیخوش روشگروه مهندسی آب، دانشکده مهندسی زراعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری0000-0001-8635-3322مسعودپورغلامگروه مهندسی آبیاری و آبادانی، دانشکده مهندسی و فناوری کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران0000-0002-8691-000Xعبدالمجیدلیاقتدانشگاه تهران0000-0002-3224-6529محمدرضایوریگروه مهندسی آب، دانشکده مهندسی آب و خاک، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانJournal Article20170811Due to the limited water resources, the deficit irrigation would be one of the most relevant methods in this situation. The purpose of this study was to optimize the water consumption and nitrogen level simultaneously. In this research, two different irrigation strategies of 75% (I2), 50% (I3) and 25% (I4) of water requirement and full irrigation (I1) and different nitrogen treatments with application of 150 (N1), 112.5 (N2) and 75 (N3) Kg/ha was investigated on yield production. Optimization of water and nitrogen showed that the proper yield function of soybean is the transcendental model among linear, Cobb-Douglas, quadratic and transcendental models. The optimum water and nitrogen levels of soybeans under water-nitrogen stress conditions was estimated 230 and 216.5 mm of water and 150 kg of nitrogen in two years. The results showed that the yield production was increased by 33.28% in N3 with deficit irrigation treatment (I2) as compared with full irrigation method.با توجه به محدودیت منابع آب، کمآبیاری میتواند یکی از روشهای مناسب در این شرایط باشد. هدف این پژوهش بهینهسازی مصرف آب و تعیین حد بهینه نیتروژن بهصورت همزمان میباشد. در این پژوهش دو راهبرد کمآبیاری 75 (I<sub>2</sub>)، 50 (I<sub>3</sub>) و 25 (I<sub>4</sub>) درصد آب مورد نیاز و آبیاری کامل (I<sub>1</sub>) و تیمارهای مختلف نیتروژن با کاربرد 150 (N<sub>1</sub>)، 5/112 (N<sub>2</sub>) و 75 (N<sub>3</sub>) کیلوگرم در هکتار مورد استفاده قرار گرفت. بهینهسازی آب و نیتروژن نشان داد که از میان توابع تولید خطی ساده، تابع کاب داگلاس، درجه دومو متعالی، تابع تولید مناسب سویا، مدل متعالی میباشد. میزان بهینه آب و نیتروژن تحت شرایط تنش آب-نیتروژن برای گیاه سویا در دو سال به ترتیب 230 و 5/216 میلیمتر آب و 150 کیلوگرم نیتروژن برآورد شد. نتایج نشان داد، تیمار N<sub>3</sub> در حالت کمآبیاری I<sub>2</sub> نسبت به روش آبیاری کامل، 28/33% افزایش تولید داشته است.https://ijswr.ut.ac.ir/article_66327_d26352cc57a180e1760998fd720c1db6.pdfدانشگاه تهرانتحقیقات آب و خاک ایران2008-479X49320180723Evaluation of the Effect of Different Amounts of Natural and Artificial Soil Modifiers on Biological Yield and Grain Yield of Wheatارزیابی اثر مقادیر مختلف اصلاح کننده های طبیعی و مصنوعی خاک بر عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه گندم6736826632810.22059/ijswr.2017.241821.667760FAسجادعظیمیدانشجوی کارشناسی ارشد آبیاری و زهکشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساریمجتبیخوش روشگروه مهندسی آب، دانشکده مهندسی زراعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری0000-0001-8635-3322عبدالهدرزی نفت چالیاستادیار گروه مهندسی آب دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساریمیثمعابدین پوراستادیار گروه مهندسی آب مرکز آموزش عالی کاشمرJournal Article20170924In order to evaluate the effect of different amounts of natural and artificial soil modifiers on biological yield and grain yield of wheat, an experiment was conducted at the research farm of Kashmar high education institute. In this research, experimental treatments were included: four levels of A200 hydrogel (0(V0), 1(V1), 2 (V2) and 3 (V3) grams per kilogram of soil), four levels of vermicompost (0(V0), 2 (V1), 3 (V2) and 4 (V3) grams per kilogram of soil) and three levels of irrigation (40 (W1), 20 (W2) and 0 (W3) percentage of moisture loss). The experiment was carried out in a randomized completely block design in a factorial arrangement in a pot experiment in 144 pots. The results showed that the highest amount of biomass and grain yield in S3V3W3 treatment were 81.7 and 35 gram in the pot respectively, and the lowest biomass and grain yield were in S0V0W1 treatment of 35 and 10.2 gram in the pot respectively obtained. Application of A200 hydrogel and vermicompost had increased biological yield by 31.88% and 18.5% and grain yield by 23.5% and 20.25%, respectively. Under the conditions of this experiment, the interaction effect of A200 hydrogel and vermicompost compounds was not significant. The effect of A200 hydrogel and vermicompost on the grain yield was significant, as the highest value of grain yield was obtained in the treatment of 2 g/kg A200 hydrogel and 3 g/kg vermicompost and the highest value of biological yield was obtained in the treatment of 3 g/kg A200 hydrogel and 4 g/kg vermicompost. Separately use of A200 hydrogel and vermicompost is recommended for achieving maximum biological yield and grian yield.بهمنظور ارزیابی اثر مقادیر مختلف مواد اصلاحکننده طبیعی و مصنوعی خاک بر عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه گندم، آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی مرکز آموزش عالی کاشمر اجرا شد. در این پژوهش تیمارهای آزمایشی شامل چهار مقدار هیدروژل A200؛ صفر (S<sub>0</sub>)، 1 (S<sub>1</sub>)، 2 (S<sub>2</sub>) و 3 (S<sub>3</sub>) گرم در کیلوگرم خاک، چهار مقدار ورمیکمپوست؛ صفر (V<sub>0</sub>)، 2 (V<sub>1</sub>)، 3 (V<sub>2</sub>) و 4 (V<sub>3</sub>) گرم در کیلوگرم خاک و سه میزان آبیاری؛ 40 (W<sub>1</sub>)، 20 (W<sub>2</sub>) و صفر (W<sub>3</sub>) درصد نقصان رطوبتی بودند. آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی و به صورت گلدانی در تعداد 144 عدد گلدان اجرا شد. نتایج نشان داد که بیشترین میزان زیستتوده و عملکرد دانه در تیمار S<sub>3</sub>V<sub>3</sub>W<sub>3</sub> به ترتیب به میزان 7/81 و 35 گرم در گلدان و کمترین میزان زیستتوده و عملکرد دانه نیز در تیمار S<sub>0</sub>V<sub>0</sub>W<sub>1</sub> به ترتیب به میزان 35 و 2/10 گرم در گلدان به دست آمد. کاربرد هیدروژل A200 و ورمیکمپوست به ترتیب باعث افزایش 88/31 و 5/18 درصدی عملکرد بیولوژیک و 5/23 و 25/20 درصدی عملکرد دانه گندم شده است. تحت شرایط این آزمایش، اثر متقابل هیدروژل A200 و ورمیکمپوست بر عملکرد دانه معنیدار نشد. اثر هیدروژل A200 و ورمیکمپوست بر روی عملکرد دانه معنیدار شد به طوری که بیشترین مقدار عملکرد دانه مربوط به تیمار 2 گرم در کیلوگرم خاک هیدروژل A200 و 3 گرم در کیلوگرم خاک ورمیکمپوست و بیشترین مقدار عملکرد بیولوژیک مربوط به تیمار 3 گرم در کیلوگرم خاک هیدروژل A200 و 4 گرم در کیلوگرم خاک ورمیکمپوست بدست آمد. کاربرد جداگانه هیدروژل A200 و ورمیکمپوست برای رسیدن به حداکثر میزان عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه قابل توصیه است.https://ijswr.ut.ac.ir/article_66328_9dc41dff57d1329b4e6f4a6cf312996b.pdfدانشگاه تهرانتحقیقات آب و خاک ایران2008-479X49320180723Study of characteristics of submerged hydraulic jump on bed roughness and adverse slopesمطالعه خصوصیات پرش هیدرولیکی مستغرق روی سطوح زبر و شیب معکوس6836936632910.22059/ijswr.2017.241923.667763FAناهیدپورعبداللهگروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایران.منوچهرحیدرپوراستاد، دانشگاه صنعتی اصفهان، تخصص: هیدرولیکجهانگیرعابدی کوپاییاستاد، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایران.0000-0002-0316-1366جهانشیرمحمد زادهاستادیار، گروه مهندسی آب ، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران.Journal Article20171012Control of hydraulic jump to reduce damage to the structures of downstream is one of the issues of interest to researchers. Although several researches have been conducted on the application of rough bed to control submerged jump but, any study has not been published on the simultaneous application of the adverse slope, bed roughness and the positive step. In this research, the effect of different adverse slopes, bed roughness and positive step height were simultaneously investigated on characteristics of submerged hydraulic jump in Froude numbers from 4 to 10 and submerge ratio from 0.1 to 1.5. The results showed that in each special Froude number, the length of submerged jump and its relative energy loss are more and less than these specifications for free hydraulic jump; respectively. In addition to, with increasing the submerge ratio, the average energy loss and the submerged jump length decreased 10 and 33%; respectively as compare to the classical state. Also, the thickness of the dimensionless boundary layer of submerged jump was 0.37. On the other hand, the shear force coefficient (ε) was calculated 4.44 times more than the classic condition.کنترل پرش هیدرولیکی برای کاهش خسارت وارده به ابنیه پاییندست از مسائل مورد توجه محققین است. هر چند تحقیقاتی بر روی کاربرد بستر زبر برای کنترل پرش مستغرق انجام شده است، اما مطالعهای بر روی کاربرد همزمان شیب معکوس همراه با زبری بستر و پله انتهایی انجام نگرفته است. در این پژوهش، بررسی خصوصیات پرش هیدرولیکی مستغرق در محدوده اعداد فرود اولیه 4 تا 10 و نسبت استغراق 1/0 تا 5/1 بر روی بستر با شیب معکوس، زبری سنگریزهای و ارتفاع پله انتهایی متفاوت انجام شد. نتایج نشان داد که در یک عدد فرود معین، طول پرش مستغرق و افت انرژی نسبی آن به ترتیب بیشتر و کمتر از این مشخصات برای پرش هیدرولیکی آزاد است. همچنین با افزایش نسبت استغراق اتلاف انرژی بهطور متوسط 10 و طول پرش مستغرق در مقایسه با حالت کلاسیک آن 33 درصد کاهش نشان داد. همچنین ضخامت لایه مرزی بیبعد در پرش مستغرق برابر با 37/0 به دست آمد. از سوی دیگر مقادیر ضریب نیروی برشی (<em>ε</em>) بهطور متوسط 44/4 برابر حالت کلاسیک محاسبه شد.https://ijswr.ut.ac.ir/article_66329_79fbd8cdac8c21aaaf10173229f0daf1.pdfدانشگاه تهرانتحقیقات آب و خاک ایران2008-479X49320180723Design and construction of a portable smart weighing lysimeter for accurate measurement of crop water requirementطراحی و ساخت لایسیمتر کوچک وزنی هوشمند قابل حمل به منظور اندازهگیری دقیق نیاز آبی گیاه6957046632610.22059/ijswr.2017.239300.667729FAفرنوشفرزانه زردشتیدانشجوی کارشناسی ارشد منابع آب و عضو انجمن پژوهشگران جوان، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر کرمانبهرامبختیاریعضو هیات علمی0000-0001-6555-4328کورشقادریدانشیار گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر کرمانمحمد جوادخانجانیاستاد گروه عمران، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه شهید باهنر کرمانمحمدبنایاناستاد گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر کرمانJournal Article20170827Due to increasing evapotranspiration and water resources scarcity, accurate estimation of crop water requirement is quite necessary. The existing improvements and the development of smart and automated devices in the field of agriculture have made lots of progress in agricultural required plant-environment measurements. In this study, design, construction and calibration of a portable small weighing smart lysimeter has been introduced. This device is capable of direct measurement for determination of crop evapotranspiration, crop coefficient and also to find the behavior of chemical compounds at desired soil depth and water. This study was conducted in an experimental farm located in Shahid Bahonar University of Kerman during years 2016-2017. In order to design the device the inner tank dimension was considered as 27 cm in diameter and 30 cm in height with stainless steel cover and outer cylinder with 40 cm diameter. Because of this weighing system, an aluminum alloy single point load cell has been used where it has 60 kg rated capacity. An automatic weather station installed near small lysimeter and recorded weather data such as rainfall, temperature, relative humidity, air pressure, sunshine hours and intensity of radiation. On the other hand for supplying crop water use, an automatic irrigation system with known time distances was installed near lysimeter’s setup. An automatic drainage sensor at the bottom of lysimeter’s cylinder determines excess water amount. Measuring soil moisture and soil temperature at desired depth are possible by their sensors. Load cell calibration was done by applied known weights to the small lysimeter. Then correlation diagram between known weights and lysimeter weight changes resulted in R2=0.9998. Other sensors also were calibrated. Finally, lysimeter gets ready for cultivation surrounding a farm.با توجه به افزایش تبخیر-تعرق و کمبود منابع آب، برآورد دقیق نیاز آبی گیاهان ضرورت مییابد. پیشرفتهای موجود و توسعه فناوری ساخت دستگاههای خودکار و هوشمند در زمینه کشاورزی، کمک بسیاری به بررسی این متغیر نموده است. در این پژوهش به طراحی، ساخت و واسنجی لایسیمتر کوچک وزنی هوشمند قابل حمل به عنوان ابزاری دقیق در برآورد پارامترهایی نظیر تبخیر-تعرق گیاه، ضرایب گیاهی و همچنین بررسی رفتار ترکیبات شیمیایی در آب و اعماق خاک پرداخته شده است. این مطالعه در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه شهید باهنر کرمان طی سالهای 1395 و 1396 به انجام رسیده است. به منظور طراحی میکرولایسیمتر مورد نظر، ابتدا سیلندر داخلی آن با ابعادی به قطر و ارتفاع 30×27 سانتیمتر از جنس استیل ضد زنگ و جدار خارجی به قطر 40 سانتیمتر انتخاب گردید. با توجه به این موضوع که میکرولایسیمتر ساخته شده از نوع وزنی الکترونیکی میباشد لذا از یک لودسل تک نقطه از جنس آلومینیوم، با نرخ بارگذاری 60 کیلوگرم برای سیستم توزین استفاده گردید. به منظور برداشت دادههای هواشناسی نظیر بارش، دمای هوا، رطوبت نسبی، فشار هوا، تعداد ساعات آفتابی و شدت تابش، از یک ایستگاه هواشناسی خودکار در مجاورت میکرولایسیمتر و جهت تأمین آب مورد نیاز گیاه، یک سیستم آبیاری خودکار نیز طراحی گردید که قادر است در فواصل زمانی معین، آب گیاه را با توجه به مقادیر ثبت شده توسط سنسور رطوبت موجود در خاک تأمین نماید. مقدار آب مازاد خروجی نیز به واسطه پیمانههای خودکار طراحی شده مستقر در زیر سیلندر میکرولایسیمتر به دست میآید. اندازهگیری رطوبت و دمای خاک در عمق موردنظر و توسط دو سنسور رطوبتسنج و دماسنج خاک انجام میپذیرد. کلیهی سنسورها مورد واسنجی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که ضریب تبیین بین مقادیر مشخص و وزن میکرولایسیمتر برابر با 9998/0 میباشد. در مرحلهی آخر میکرولایسیمتر آماده نصب و کشت، در محیط مزرعه گردید.https://ijswr.ut.ac.ir/article_66326_6c3a40d8f5d4897ef7bd85220cce11df.pdf