2024-03-29T15:23:22Z
https://ijswr.ut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=9566
تحقیقات آب و خاک ایران
Iran J Soil Water Res
2008-479X
2008-479X
1398
50
4
تعیین میزان اهمیت ضریب پراکندگی طولی در انتقال آلاینده در رودخانهها با استفاده از شبیهسازی مونت کارلو
الهام
کرمی چمه
مهدی
مظاهری
پارامترهای مختلفی وجود دارد که برای تعیین ضریب پراکندگی در رودخانهها مهم است، به عنوان مثال پارامترهای هیدرودینامیکی و هندسه رودخانه. بنابراین تعیین دقیق این ضریب کار دشواری است. فرمولهای تجربی مختلفی برای تخمین ضریب پراکندگی در رودخانهها وجود دارد. این فرمولها عمدتاً در دامنه شرایطی که اعتبار آنها اعلام شده است، دقیق هستند. دانستن شرایطی که تحت آن ضریب پراکندگی در رودخانهها تأثیر زیادی دارد، بسیار حائز اهمیت است. بنابراین در این شرایط باید آن را با دقت بیشتری تعیین کرد. هدف اصلی از این مطالعه ارائه یک روش جدید برای تعیین موقعیتهایی است که در آن، ضریب پراکندگی تأثیر معنیداری بر حمل و نقل مواد آلاینده دارد. روش پیشنهادی مبتنی بر روش شبیهسازی مونت کارلو است. این روش با استفاده از چندین مورد فرضی و همچنین یک مورد واقعی، صحتسنجی و اعتبارسنجی شده است. نتایج نشان میدهد که الگوی زمانی منبع آلودگی، عامل اصلی در تأثیر ضریب پراکندگی در حمل و نقل مواد آلاینده است. یافته اصلی تحقیق این است که گاهی اوقات میتوان ضریب پراکندگی را با خطاهای بزرگ در نظر گرفت و هیچ تغییر مهمی در نتایج شبیهسازی حمل و نقل مواد آلاینده رخ ندهد.
آنالیز حساسیت
آنالیز عدم قطعیت
معادله جابهجایی-پراکندگی
2019
08
23
763
776
https://ijswr.ut.ac.ir/article_72489_5b548dc3de11808b9ed22d880a62de2a.pdf
تحقیقات آب و خاک ایران
Iran J Soil Water Res
2008-479X
2008-479X
1398
50
4
ارزیابی عملکرد دادههای بازتحلیل شده Era-Interim در تخمین بارش روزانه و ماهانه
اصغر
عزیزیان
هادی
رمضانی اعتدالی
تخمین صحیح بارش در شبیهسازی سیلاب، پایش خشکسالی و مدیریت منابع آب امری ضروری و مهم بشمار میآید. در حال حاضر بخشهای عمدهای از جهان، فاقد ایستگاههای اندازهگیری بارش زمینی هستند و حتی در صورت وجود از نظر زمانی و مکانی دارای پوشش مناسبی نیستند و همین مساله مطالعات منابع آب را با چالشی اساسی روبرو مینماید. یکی از مهمترین منابع بارشی موجود، پایگاههای بارشی مدل مبنا میباشد که با تلفیق فنآوریهای ماهوارهای، مدلهای سطح زمین (LSMs) و مدلهای عمومی گردش جو (GCMs) دادههای شبکهبندی شده با توان تفکیک مکانی و زمانی بالا را برای تمامی نقاط دنیا ارائه مینماید. این گزینه میتواند کمبود اطلاعات ایستگاههای زمینی را به ویژه در مناطقی که از این حیث با کمبود مواجه هستند تا حدود زیادی برطرف سازد. در پژوهش حاضر به ارزیابی عملکرد یکی از مهمترین پایگاههای بارشی مدل مبنا به نام پایگاه ECMWF در گامهای زمانی روزانه و ماهانه در سطح حوضه آبریز سفیدرود (در بازه زمانی 2000 تا 2008) پرداخته شده است. همچنین برای ارزیابی هرچه بهتر پایگاه مذکور از دادههای بارش مبتنی بر سنجش از دور TRMM نیز استفاده گردید. نتایج حاصل از ارزیابی عملکرد پایگاه بارش ECMWF در سطح این حوضه در دو مقیاس زمانی روزانه و ماهانه حاکی از آن است که این منبع دارای همبستگی بالایی با ایستگاههای زمینی به ویژه در بخشهای جنوبی، مرکزی و غربی حوضه است. به عنوان مثال در هر دو گام زمانی روزانه و ماهانه، همبستگی بین متوسط دادههای بارشی این منبع با دادههای بارش زمینی به ترتیب در حدود 83/0 و 94/0 برآورد گردید در حالیکه در صورت استفاده از پایگاه TRMM مقادیر مذکور به ترتیب معادل 32/0 و 57/0 بدست آمد. برخلاف پایگاههای بارشی بازتحلیل شده، یکی از نقاط ضعف پایگاههای بارشی همچون TRMM، تخمین ضخامت ابر و میزان آب قابل بارش توسط آن، تنها بر اساس تکنیکهای مبتنی بر سنجش از دور میباشد. همچنین از نظر آمارههای طبقهبندی، پایگاه بارش ECMWF در هر دو گام زمانی روزانه و ماهانه با دارا بودن مقادیر کم شاخص FAR (گزارشهای اشتباه)، مقادیر بالای شاخص Accuracy (صحت پیشبینیهای درست) و نیز مقدار بالا در تشخیص روزهای بارانی (POD) دارای عملکرد بسیار مناسبی میباشد. از آنجائی که حوضه آبریز سفیدرود با توجه به وسعت زیاد دارای تنوع اقلیمی، توپوگرافیکی و پوشش گیاهی متفاوتی است، نتایج بدست آمده در آن میتواند راهنمای مناسبی برای استفاده در حوضههای مشابه مدنظر قرار گیرد. لذا در حوضههای فاقد آمار که امکان دسترسی به دادههای زمینی برای ارزیابی عملکرد پایگاههای بارش مختلف میسر نمیباشد، استفاده از این منبع بارشی ارزشمند میتواند سودمند باشد.
داده های باز تحلیل شده
ECMWF
تخمین بارش
سنجش از دور
حوضه آبریز سفیدرود
2019
08
23
777
791
https://ijswr.ut.ac.ir/article_72490_3e9459d3f9d43934de91c1739f13b9b5.pdf
تحقیقات آب و خاک ایران
Iran J Soil Water Res
2008-479X
2008-479X
1398
50
4
اثر پتانسیل اسمزی و ماتریک یکسان بر جذب آب و عملکرد گیاه ذرت در سیستم آبیاری کامل و بخشی ریشه ذرت
سعیده
مرزوان
محمد حسین
محمدی
فرید
شکاری
در این تحقیق اثر پتانسیل ماتریک و اسمزی برابر به طور جداگانه و همزمان، بر روی تغییرات جذب آب و عملکرد گیاه ذرت مورد بررسی قرار گرفت. آزمایشها بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با دو فاکتور نوع پتانسیل (اسمزی، ماتریک و توأم) و سطوح پتانسیلی (46/0-، 12/1-، 19/1- و 63/3- بار) در 4 تکرار بهصورت کشت گلخانهای انجام شد. کاهش سطوح پتانسیل از 46/0- تا 63/3- بار سبب کاهش 6/36 درصدی جذب آب در تیمار پتانسیل اسمزی گردید. کاهش سطوح پتانسیلی به ترتیب سبب کاهش 40 و 6/36 درصدی جرم خشک ریشه در تیمار پتانسیل اسمزی و توأم و افزایش 26 درصدی در تیمار پتانسیل ماتریک شد. در بین تیمارها و سطوح پتانسیلی مورد بررسی بیشترین راندمان مصرف آب با مقدار 12/1 گرم بر لیتر در سطح 12/1- بار تیمار توأم مشاهده گردید. نتایج نشان داد که تحت سطوح یکسان پتانسیل اسمزی و ماتریک، تنش شوری با کاهش بیشتر جذب آب صدمه بیشتری بر رشد گیاه وارد میکند. این در حالی است که در تیمار توأم در سطوح بالای پتانسیلی (46/0- تا 12/1- بار) استفاده از سیستم آبیاری بخشی با بهبود نسبی وضعیت رشد ریشه (در بخش پتانسیل اسمزی)، سبب افزایش راندمان مصرف آب خواهد شد. با کاهش سطح پتانسیل در سطح 63/3- بار در تیمار توأم با وجود مکش برابر در دو سمت ریشه، گیاه آب کمتری را نسبت به زمانی که کل دو نیمه ریشه تحت شوری معادل این سطح پتانسیل قرار میگیرد، دریافت میکند. حداقل برای شوریهای کم، مقادیر پتانسیل اسمزی و ماتریک قابل جمع نیستند و یا به عبارت دیگر مجموع آنها نمیتواند مبین شرایط واقعی حاکم بر محیط ریشه باشد. نتایج چنین مطالعاتی میتواند در مدیریت دقیق کمیت و کیفیت آب آبیاری تحت تنش همزمان شوری و خشکی در مناطق خشک و نیمهخشک مورد استفاده قرار بگیرد.
تقسیم ریشه
تنش شوری
تنش خشکی
جذب آب
سیستم آبیاری بخشی ریشه
2019
08
23
793
806
https://ijswr.ut.ac.ir/article_72491_a2fd1b2707c801e9660e1ee28b93c946.pdf
تحقیقات آب و خاک ایران
Iran J Soil Water Res
2008-479X
2008-479X
1398
50
4
تأثیر شوری و آب مغناطیسی بر عملکرد و کارآیی مصرف آب گیاه زیره سبز (مطالعه موردی: منطقه کاشمر)
میثم
عابدین پور
ابراهیم
روحانی
به منظور بررسی تأثیر میدان مغناطیسی و سطوح مختلف شوری آب آبیاری بر عملکرد و کارآیی مصرف آب زیره سبز، آزمایشی بصورت فاکتوریل در قالب بلوکهای کاملاً تصادفی و با سه تکرار در سال زراعی95-1394در مرکز آموزش عالی کاشمر انجام شد. در این آزمایش تیمار اصلی سطوح مختلف شوری آب شامل: (S1) 5/0 دسیزیمنس بر متر به عنوان شاهد،(S2) 6 دسیزیمنس بر متر، (S3) 8 دسیزیمنس بر متر و (S4) 10 دسیزیمنس بر متر و تیمار فرعی میدان مغناطیسی (M1) و بدون مغناطیس (M2) در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که آبیاری با آب مغناطیس باعث افزایش عملکرد زیره در مقایسه با تیمارهای بدون استفاده از آب مغناطیسی شد، به طوری که حداکثر عملکرد دانه زیره سبز در تیمار (S1M1) به میزان 1085 کیلوگرم در هکتار و حداقل عملکرد در تیمار (S4M2) به میزان 530 کیلوگرم حاصل گردید. همچنین حداقل مقدار عملکرد بیولوژیک در تیمار (S4M2)به میزان 1295 و حداکثر آن در تیمار (S1M1) به میزان 2215 کیلوگرم در هکتار بدست آمد. میزان کاهش عملکرد در شوریهای آب آبیاری 6، 8 و 10 دسیزیمنس بر متر و در شرایط آب مغناطیس به ترتیب 8/7، 7/14و 32 درصد و در شرایط آب غیر مغناطیس به ترتیب 6، 7/15 و 5/44 درصد نسبت به شاهد حاصل گردید. به علاوه، متوسط مقدار کارآیی مصرف آب تیمارهای آب شور 5/0، 6، 8 و 10 دسیزیمنس بر متر و مغناطیس شده به ترتیب 8/8، 5/6، 3/10 و 4/17درصد بیشتر از تیمارهای شور مشابه ولی غیر مغناطیس شده بود. بنابراین آب مغناطیس شده میتواند باعث افزایش عملکرد زیره سبز در شرایط استفاده از آب شور به عنوان منبع آب آبیاری گردد.
تنش شوری
زیره سبز
کاشمر
میدان مغناطیسی
2019
08
23
807
817
https://ijswr.ut.ac.ir/article_72492_a469c12b074b943177bd0217a5bae91a.pdf
تحقیقات آب و خاک ایران
Iran J Soil Water Res
2008-479X
2008-479X
1398
50
4
ارزیابی کارایی دو مدل کربن خاک با استفاده از داده های اندازه گیری شده در مراتع نیمه خشک باجگاه، استان فارس
بیژن
آزاد
سید فخرالدین
افضلی
خاک مراتع ذخیرهگاه مهم جهانی کربن بوده و هرگونه تغییر در این ذخیرهگاه تأثیر زیادی بر انتشار دیاکسیدکربن به اتمسفر و گرمایش جهانی دارد. ظرفیت این ذخیرهگاه به وسیله روابط متقابل پیچیده بین عوامل متنوعی مانند اقلیم، خصوصیات خاک، نوع پوششگیاهی و اقدامات مدیریتی کنترل میشود. مدلهای کربن برای فهمیدن اثر این فاکتورها بر کربن خاک در بلندمدت نقش مهمی دارند. مدلهای کربن باید به طور صحیح در منطقه اعتبارسنجی شده، سپس میتوانند برای شبیهسازی و پیشبینی کربن خاک استفاده شوند. هدف اصلی این مطالعه ارزیابی کارایی مدلهای RothC و Century برای مراتع نیمهخشک باجگاه استان فارس به عنوان پراستفادهترین مدلها در مطالعات کربن خاک بود. ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE)، میانگین مطلق خطا (MAE)، تفاوت میانگین (MD)، ضریب تبیین (R2)، r (ضریب همبستگی) و آزمون t_student بین مقادیر شبیهسازی شده و اندازهگیری شده برای ارزیابی کارایی مدلهای RothC و Century استفاده شد. نتایج نشان داد هرچند مدل Century کربن آلی خاک را به مقدار ناچیزی کمتر از مدل RothC شبیهسازی نموده اما بر مبنای آنالیزهای آماری هر دو مدل نتایج رضایتبخشی ارائه دادند و مقادیر شبیهسازی شده به خوبی با مقایر اندازهگیری شده همخوانی داشتند. همچنین نتایج شبیهسازیها به وسیله مدلهای Century و RothC نشان داد در طی سالهای 1366 هجری شمسی (1987 میلادی) تا 1429 هجری شمسی (2050 میلادی) ذخایر کربن خاک به ترتیب به میزان 92/7 و 92/12 درصد افزایش خواهد یافت.
ترسیب کربن خاک
ذخیرهگاه کربن خاک
گرمایشجهانی
مدل کربن
مراتع نیمهخشک
2019
08
23
819
835
https://ijswr.ut.ac.ir/article_72493_2977fbb6cfd2e3689a2c54f1e2e7c8df.pdf
تحقیقات آب و خاک ایران
Iran J Soil Water Res
2008-479X
2008-479X
1398
50
4
اثر رطوبت ظرفیت مزرعهای در تعیین و ارزیابی شاخصهای کیفیت فیزیکی خاک
فاطمه
مسکینی ویشکایی
رسول
میرخانی
برآورد بسیاری از شاخصهای کیفیت فیزیکی خاک مستلزم تعیین رطوبت خاک در نقطه ظرفیت مزرعهای (FC) است. لذا هدف این پژوهش، ارزیابی اثر مکشهای مختلف معادل رطوبت ظرفیت مزرعهای بر مقدار شاخصهای مختلف کیفیت فیزیکی خاک و سپس ارزیابی کیفیت فیزیکی خاکهای مورد مطالعه برمبنای شاخصهای محاسبه شده بود. در این پژوهش از 35 نمونه خاک از اراضی کشاورزی استان البرز استفاده و شاخصهای S دکستر، ظرفیت هوا، آب قابل استفاده گیاه و ظرفیت مزرعهای نسبی محاسبه گردید. نتایج نشان داد که براساس شاخص S دکستر، تنها 20 درصد از نمونههای خاک در گروه کیفیت فیزیکی ضعیف (035/0 > S) قرار گرفتند و سایر نمونههای خاک از کیفیت فیزیکی خوب یا بهتری برخوردار بودند (80 درصد). درحالیکه نتایج سایر شاخصها نشان داد که با فرض رطوبت FC در مکشهای 100، 330 سانتیمتر و مکش محاسبه شده براساس مفهوم شدت زهکشی ناچیز، بهترتیب 12، 44 و 70 درصد از نمونههای خاک از لحاظ تهویه، قابلیت دسترسی آب خاک و فعالیت میکروبی، کیفیت فیزیکی مناسبی داشتند. بین میانگین رطوبت FC در مکش معادل 330 سانتیمتر و روش پیشنهادی براساس شدت زهکشی ناچیز اختلاف معنیداری مشاهده نشد. بنابراین، میتوان از شاخصهای کیفیت فیزیکی خاک بر مبنای رطوبت FC در مکش 330 سانتیمتر برای ارزیابی کیفیت فیزیکی در خاکهای مورد مطالعه استفاده نمود. نتایج نشان داد که علیرغم توانایی خوب شاخص S دکستر، استفاده از سایر شاخصهای کیفیت فیزیکی خاک موجب ارزیابی جامعتری از محدودیتهای فیزیکی خاک بر رشد گیاه میگردد اما تعیین شاخصهای کیفیت فیزیکی خاک مستلزم برآورد صحیحی از مقدار رطوبت ظرفیت مزرعهای خاک میباشد.
آب قابل استفاده گیاه
شاخص S دکستر
شاخص ظرفیت مزرعهای نسبی
شاخص ظرفیت هوا
2019
08
23
836
846
https://ijswr.ut.ac.ir/article_72494_b9d25fdd7e09ff3036a8b781269b499e.pdf
تحقیقات آب و خاک ایران
Iran J Soil Water Res
2008-479X
2008-479X
1398
50
4
مقایسهای بین مدلهای تجربی و فرکتالی در برازش به دادههای اندازهگیری شده منحنی مشخصه رطوبتی خاک
مسعود
داوری
زیبا
ذالوایی
محمد علی
محمودی
منحنی مشخصه رطوبتی خاک (SMCC) یکی از مهمترین ویژگیهای هیدرولیکی خاک در مدلسازی جریان آب و املاح در ناحیه غیراشباع بوده که اندازهگیری مستقیم آن دشوار، زمانبر و پرهزینه است. بنابراین هدف از این پژوهش، ارزیابی عملکرد برخی از مدلهای فرکتالی تخمین SMCC همچون Tyler and Wheatcraft (1990)، Rieu and Sposito (1991)، Perfect (1999) وBird et al. (2000) و مقایسه آن با برخی از مدلهای تجربی همچون Brooks and Corey (1964)، Campbell (1974) و van Genuchten (1980) میباشد. بدین منظور، 54 نمونه خاک از اراضی زراعی واقع در دشت قروه-دهگلان بهصورت تصادفی جمعآوری شده و برخی از ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی آنها در آزمایشگاه تعیین گردید. سپس این مدلهای فرکتالی و تجربی تخمین SMCC، به روش حداقل مربعات خطا و با استفاده از جعبه ابزار Solver در نرمافزار EXCEL، بر دادههای اندازهگیری شده پتانسیل ماتریک و رطوبت حجمی برازش داده شدند. برای ارزیابی کارایی این مدلها از آمارههای ضریب تبیین (R2)، جذر میانگین مربعات خطا (RMSE) و معیار آکائیک (AIC) استفاده شد. نتایج نشان داد همهی مدلهای مورد مطالعه در تخمین SMCC دارای عملکردی مطلوب میباشند (دارای R2ی بین 75/0 تا 99/0). با توجه به مقادیر R2 بیشتر و RMSE و آماره AIC کمتر، به ترتیب مدلهای Bird et al. (2000) و van Genuchten (1980) بهعنوان مناسبترین مدلها در تخمین منحنی مشخصه رطوبتی خاکهای منطقه موردمطالعه پیشنهاد شدند. نتایج همچنین نشان داد مدل Rieu and Sposito (1991) در برآورد SMCC دارای ضعیفترین عملکرد میباشد. هر چند باید در نظر داشت که میانگین R2 و RMSE آن نیز به ترتیب بیشتر از 75/0 و کمتر از cm3/cm3 071/0 است.
دشت قروه –دهگلان
کیفیت برازش
مدل فرکتالی
منحنی مشخصه رطوبتی خاک
2019
08
23
862
847
https://ijswr.ut.ac.ir/article_72495_c9b9a87e0b74291123957c82b84f4e83.pdf
تحقیقات آب و خاک ایران
Iran J Soil Water Res
2008-479X
2008-479X
1398
50
4
اثر سطوح مختلف آب آبیاری و تغذیه بهینه بر برخی صفات رشدی سه رقم گندم
شهرام
امیدواری
صمد
عبدی
منوچهر
کلهر
به منظور بررسی اثر سطوح مختلف آب و کود بر کارایی مصرف آب، عملکرد و درصد پروتئین دانه گندم، آزمایشی به مدت دو سال زراعی در ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی بروجرد اجرا شد. آزمایش با استفاده از طرح کرتهای دوبار خرد شده در 3 تکرار انجام شد. پلات اصلی شامل سطوح آب مصرفی (6000 I2= و 5000 I1= و 4000 I0= متر مکعب در هکتار) و پلات فرعی سطوح کـودی شامـل F1=NPK+ME، ME 3/1 +F2=NPK و ME 7/0 + F3=NPK ، مـنـظور از «ME » مصـرف عناصـر کـم مصـرف شامل آهن ، روی ، منگنز ، مس و بور و پلاتهای فرعی-فرعی شامل ارقام مرودشت، M -75-7 و M -75-10 بودند. میانگین دو ساله تیمارهای مورد بررسی نشان داد که بالاترین عملکرد دانه از مصرف سطح کودی F1 و سطح آبی I1 (5000 مترمکعب آب) برای رقم M-75-10 به دست آمد. بیشترین کارایی مصرف آب از کاربرد تیمار کودی F2 و سطح آب مصرفی I0 مربوط به رقم مرودشت بوده و بیشترین پروتئین دانه از کاربرد سطح آبی I0 و سطح کودی F0 برای رقم M -75-7 به دست آمد.
کارایی مصرف آب
لرستان
درصد پروتئین
2019
08
23
863
872
https://ijswr.ut.ac.ir/article_72497_dd4c6aa6e4c4c5d19517cd32f19066be.pdf
تحقیقات آب و خاک ایران
Iran J Soil Water Res
2008-479X
2008-479X
1398
50
4
تتعیین شاخص تنش آبی (CWSI) جهت تشخیص زمان تنش آبی محصول ذرت در منطقه ارومیه
افشین
خورسند
وحید
رضاوردی نژاد
حسین
عسگرزاده
ابوالفضل
مجنونی هریس
امیر
رحیمی
سینا
بشارت
علی اشرف
صدرالدینی
دماسنج مادونقرمز از ابزارهای مناسب جهت تعیین زمان آبیاری است که میتوان از آن در مزارع یا باغهایی با بافت خاک مختلف استفاده نمود. بهمنظور برنامهریزی آبیاری ذرت دانهای (SC704) در شرایط اقلیمی منطقه ارومیه با استفاده از اختلاف دمای پوشش سبز گیاه و هوا تحقیقی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه تحت آبیاری قطرهای در فصل زراعی 1396 صورت گرفت. در این تحقیق اثر تیمارهای مختلف آب آبیاری مورد بررسی قرار گرفت. طرح آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه سطح آبیاری I1، I2 و I3 به ترتیب 50، 75 و 100 درصد نیاز آبی در سه تکرار اجرا گردید. بر اساس نتایج، مقادیر متوسط شاخص تنش آبی گیاه (CWSI) طی دوره رشد ذرت برای تیمارهای I1، I2 و I3 به ترتیب برابر 53/0، 44/0 و 28/0 محاسبه شد. نتایج نشان داد که با کاهش نیاز آبی، شاخص CWSI افزایش مییابد. حد آستانه شاخص تنش آبی (28/0) تیمار I3 که بدون تنش بود اساس برنامهریزی آبیاری قرار گرفت. سپس روابطی برای تعیین زمان آبیاری ذرت دانهای با استفاده از شاخص CWSI در اقلیم ارومیه برای ماههای تیر، مرداد و شهریور به ترتیب به صورت ، و ارائه گردید.
برنامهریزی آبیاری
دمای پوشش سبز
دمای هوا
کمآبیاری
مادون قرمز
2019
08
23
873
884
https://ijswr.ut.ac.ir/article_72498_9f23794dc3df8969b1d6dac154ed41fd.pdf
تحقیقات آب و خاک ایران
Iran J Soil Water Res
2008-479X
2008-479X
1398
50
4
بررسی آزمایشگاهی تاثیر واگرایی و بستر زبر شده با شن بر مشخصات پرش هیدرولیکی
رسول
دانشفراز
مهدی
ماجدی اصل
رضا
میرزایی
از حوضچههای واگرا اغلب در پاییندست سازههایی چون سرریزها، دریچهها و تندآبها برای افزایش استهلاک انرژی در پرش هیدرولیکی استفاده میشود. افزایش طول پرش، کاهش نسبت اعماق مزدوج پرش و نامتقارنی جریان ازجمله ویژگیهای پرش در حوضچههای با بازشدگی ناگهانی میباشد. زبری بستر کانال یکی از روشهایی است که میتواند عمق ثانویه و طول پرش را کاهش دهد. از این رو در این مطالعه تأثیر بستر شنی با قطر متوسط 9/1 سانتیمتر بر مشخصات پرش گسسته مورد بررسی قرار گرفت. تمامی آزمایشها به ترتیب در نسبتهای بازشدگی مقطع 67/0، 5/0 و 33/0 و کانال منشوری، محدودهی عدد فرود 4 تا 12 انجام شد. نتایج نشان داد که حوضچههای آرامش واگرای ناگهانی با بستر زبر در تمامی نسبتهای بازشدگی، عمق مزدوج پرش را در مقایسه با واگرای با بستر صاف بهصورت متوسط 12 تا 16 درصد کاهش میدهد. همچنین متوسط کاهش طول پرش برای تمامی نسبتهای بازشدگی در حوضچه واگرای با بستر زبر، بهصورت میانگین 20 درصد بدست آمد.
بازشدگی ناگهانی
بستر زبر
پرش هیدرولیکی
استهلاک انرژی
نسبت اعماق
2019
08
23
885
896
https://ijswr.ut.ac.ir/article_72499_e6c5df87d5bf31188b1f4d5c5338daf2.pdf
تحقیقات آب و خاک ایران
Iran J Soil Water Res
2008-479X
2008-479X
1398
50
4
بررسی وضعیت منابع آب محدوده مرودشت-خرامه با استفاده از شاخصهای تحلیل پایداری
امید
رجا
مسعود
پارسی نژاد
تیمور
سهرابی
خالد
احمدآلی
در اکثر کشورها بخش کشاورزی عمدهترین مصرفکننده منابع آب (سطحی و زیرزمینی) است. روند بهرهبرداری از منابع آب در جهت تبیین پایداری و تداوم بهرهبرداری در هر منطقه بالأخص در مناطق خشک و نیمهخشک که با کمبود و رقابت شدید استفاده از منابع آب در بخشهای مختلف مواجه است ضروری است. این مطالعه با هدف بررسی وضعیت منابع آب در محدوده مرودشت-خرامه (تحت پوشش دو شبکه آبیاری مدرن درودزن و سنتی کُربال) واقع در استان فارس در دوره آماری 95-1385 بر اساس شاخصهای تحلیل پایداری متناسب با حجم آب تخصیصیافته در مقایسه با میزان برداشت مازاد از منابع آب زیرزمینی و همچنین ارتباط بین بارش و میزان متغیر نوسانات سطح ایستابی صورت گرفته است. برای این منظور با استفاده از آمار هواشناسی ایستگاههای درودزن و تخت جمشید و نیز ایستگاههای هیدرومتری خیرآباد، پلخان و ضرغامآباد و اطلاعات شبکههای آبیاری مذکور، منابع آب قابلدسترس سطحی و زیرزمینی برآورد گردید و با توجه به متوسط افت سطح ایستابی، تغییرات حجم آبخوانها، میزان برداشت مازاد آب در دو محدوده تحت پوشش شبکههای آبیاری درودزن و کربال محاسبه شد. مقدار ضریب رواناب در دشت، ارتفاعات و کل محدوده به ترتیب 9/6، 1/14 و 9/9 درصد محاسبه شد. متوسط میزان برداشت مازاد در محدوده تحت پوشش دو شبکه مدرن درودزن و کربال 33/96 و 2/16 میلیون مترمکعب در سال است که این مقدار با توجه به میزان منابع آب قابلدسترس به ترتیب معادل 2/8% و 2/5% است. میانگین شاخص بارش-تبخیر-تعرق استانداردشده SPEI 12 ماهه برای ایستگاههای درودزن و تختجمشید به ترتیب 33/0- و 43/0- محاسبه شد و نشاندهندهی این واقعیت است که در بازهی زمانی مورد نظر، منطقه تحت تأثیر خشکسالی خفیف بوده است و این با روند افت سطح ایستابی در محدوده مطابقت خوبی دارد. نتیجه حاصل از رگرسیون خطی بین متغیر مستقل بارش و متغیر وابسته متوسط تغییرات سطح ایستابی نشاندهنده وجود یک رابطه خطی افزایشی معنیدار () با برابر 59/0 و RMSE برابر 99/0 بود. این نتیجه برای متغیر مستقل مقدار بارش با متغیر وابسته حجم آب تخصیص داده شده، نشاندهنده یک رابطه خطی افزایشی ()، با برابر 29/0 و RMSE برابر 6/245 بود. شاخصهای تحلیل پایداری منابع آب از قبیل فالکن مارک (FI)، سازمان ملل (UN) و شاخص تنش آبی (WSI) برای منطقه محاسبه گردید. مقادیر شاخصهای تحلیل پایداری منابع آب از قبیل فالکن مارک (FI)، سازمان ملل (UN) و شاخص تنش آبی (WSI) به ترتیب 1983 مترمکعب به ازای هر نفر، 210 درصد و 93/2 محاسبه گردید. با مقایسه مقادیر این شاخصها ملاحظه میشود که بر اساس شاخص FI، منطقه در محدوده نزدیک به تنش قرار دارد. شاخصهای UN و WSI نشاندهندهی این واقعیت است که محدوده مورد مطالعه در کلاس بحران شدید و بهرهبرداری بیش از حد از منابع آب قرار دارد و الگوی بهرهبرداری از منابع آب باید در جهت حذف برداشت مازاد و پایداری منابع آب مدیریت شود.
رواناب
افت سطح ایستابی
درصد برداشت مازاد
آب قابل دسترس
پایداری منابع آب
2019
08
23
897
909
https://ijswr.ut.ac.ir/article_72500_0873a5476563da2a2d080b02eed29774.pdf
تحقیقات آب و خاک ایران
Iran J Soil Water Res
2008-479X
2008-479X
1398
50
4
ارزیابی عملکرد الگوریتم بهینهسازی چرخه آب در کالیبراسیون مدل کیفیQUAL2Kw
مریم
محمدی
کورش
قادری
محمد مهدی
احمدی
با توجه به محدودیت کمی منابع آب قابل استفاده، گام اول در مدیریت این منابع حفظ کیفیت آنها میباشد. حفظ کیفیت منابع آب نیاز به فهم صحیح رفتار کیفی منبع آبی مورد نظر و مدلسازی صحیح آن دارد. مدل QUAL2Kw ازجمله مدلهای عددی است که قابلیت مدلسازی مسائل کیفی آب را دارد. با این وجود این مدل قبل از کالیبره شدن و اعتبارسنجی برای یک رودخانه معین قابل استفاده نیست. در این تحقیق کالیبراسیون مدل QUAL2Kw با استفاده از الگوریتم چرخه آب (WCA) انجام شد. برای این منظور دادههای کیفی رودخانه یامونا در هند، از جمله متغیرهای کیفی CBODs، CBODf، ON، NH4 و NO3مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج کالیبراسیون حاصل از دو الگوریتم GA و WCA مقایسه شدند. مقدار R2 برای همه متغیرها بهطور متوسط 97/0 بود. دامنه تغییرات RMSE برای WCA و GA به ترتیب برابر 32/0 تا 2/4 و 4/0 تا 2/8 است. بهطور کلی میتوان نتیجه گرفت الگوریتم WCA نسبت به GA در کالیبراسیون مدل QUAL2Kw از عملکرد و دقت مطلوبتری برخوردار است و میتوان از آن برای کالیبراسیون مدل استفاده کرد.
کیفیت آبهای سطحی
کالیبراسیون
مدل QUAL2Kw
الگوریتم WCA
2019
08
23
911
920
https://ijswr.ut.ac.ir/article_72501_52941cc19091c4cc3fe22ee871a01cb3.pdf
تحقیقات آب و خاک ایران
Iran J Soil Water Res
2008-479X
2008-479X
1398
50
4
اثر اسید سیتریک، نیتریلو تری استیک اسید و پلی اکریل آمید آنیونی بر گیاهپالایی نیکل به وسیله ذرت و آفتابگردان
الهام
محبی نجم آبادی
امیر
فتوت
اکرم
حلاج نیا
آلودگی خاک از معضلات مهم جوامع امروزی بوده که یکی از آلایندههای جدی در این زمینه نیکل میباشد. گیاهپالایی از جمله روشهای پیشنهادی است که با انباشت آلاینده در گیاهان، خروج آنها را از خاکهای آلوده امکانپذیر میسازد. در مورد آلایندههای فلزات سنگین استفاده از عوامل کلاتکننده در خاک میتواند کارآیی این روش را افزایش دهد. هدف این مطالعه بررسی گیاهپالایی نیکل از خاک به وسیله گیاه ذرت و آفتابگردان در حضور دو سطح اسید سیتریک (CA) (5 و 10 میلیمول بر کیلوگرم خاک)، دو سطح نیتریلو تری استیک اسید (NTA) (5/2 و 5 میلیمول بر کیلوگرم خاک) و دو سطح آنیون پلی اکریل آمید (APAM) (07/0 و 14/0 گرم بر کیلوگرم خاک) و تیمار شاهد بدون اعمال کلات، میباشد. این آزمایش به صورت طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در خاک آلوده شده به نیکل (200 میلیگرم بر کیلوگرم خاک از منبع نیترات نیکل) در شرایط گلخانه انجام گرفت. نتایج نشان داد که مؤثرترین کلات در افزایش عملکرد ذرت (ارتفاع، وزن تر، وزن خشک اندام هوایی و وزن خشک ریشه) تیمار NTA با غلظت 5 میلیمول بر کیلوگرم خاک بوده و بیشترین میزان افزایش عملکرد آفتابگردان نسبت به تیمار شاهد با اعمال کلات CA به دست آمد. NTA در غلظت زیاد بیشترین تأثیر را در افزایش فراهمی نیکل، جذب نیکل در اندام هوایی و جذب کل در هردو گیاه نسبت به دو تیمار CA و APAM داشت. بنابراین استفاده از گیاه ذرت و کاربرد NTA در غلظت زیاد توانست باعث تجمع بیشتر نیکل، افزایش فاکتور انتقال و پالایش در گیاه شود.
گیاهپالایی
فلزات سنگین
کلات
فاکتور انتقال
فاکتور پالایش
2019
08
23
933
921
https://ijswr.ut.ac.ir/article_72503_10e9c249a7afef2e2b9740516c19b634.pdf
تحقیقات آب و خاک ایران
Iran J Soil Water Res
2008-479X
2008-479X
1398
50
4
بررسی بیلان جرمی نیتروژن نیتراتی (NO3-N) بین زهاب خروجی و خاک تحت تأثیر کاربرد بقایای خام پسته و بیوچار آن
سعید
سنائی اردکانی
مهدی
شرفا
عبدالمجید
لیاقت
محسن
فرح بخش
فرهاد
دهقانی
اختلال در بیلان چرخه نیتروژن بر روند کلی توسعه پایدار تأثیر منفی داشته و استفاده از مواد اصلاحی برای کاهش این مخاطرات ضروری میباشد. به منظور بررسی اثر چند ماده اصلاحی و شوری آب آبیاری بر بیلان جرمی نیترات، یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار انجام شد. تیمارها شامل سه سطح ماده اصلاحی (صفر، 5/7 گرم بقایای پسته در کیلوگرم خاک و 5/7 گرم بیوچار در کیلوگرم خاک) و چهار سطح شوری آب آبیاری 5/0 (آب شهر)، 5/5، 8 و 5/10 دسیزیمنس بر متر بود. به تمام ستونها دو نهال پسته منتقل و سپس در سه مرحله و در هر مرحله 25 میلیگرم بر کیلوگرم نیتروژن از منبع نیترات پتاسیم به آنها اضافه شد. پس از اضافه کردن نیتروژن، در زمانهای مختلف، اندازهگیری نیترات صورت گرفت. نتایج نشان داد که بقایای خام پسته و بیوچار آن، خروج نیترات از خاک را به ترتیب 9 و 52 درصد نسبت به شاهد افزایش دادند. غلظت نیترات با خروج حدود 60 درصد زهاب (حدود 7 ساعت بعد)، به کمترین مقدار رسیده، سپس تا خروج کامل ثابت باقی ماند.
آبشویی نیترات
ستون کادمیم
فرآیند گرماکافت
نیترات خاک
2019
08
23
935
949
https://ijswr.ut.ac.ir/article_72504_e200f8b4b6d3526bf6f913b651ab2c32.pdf
تحقیقات آب و خاک ایران
Iran J Soil Water Res
2008-479X
2008-479X
1398
50
4
بررسی اثر شوری آب بر خصوصیات فیزیکی و مکانیکی خاکهای ریزدانه (مطالعه موردی سدهای شهید مدنی و ملکیان آذربایجانشرقی)
حسین
سلطانی جیقه
نازیلا
کاردان
حسین
اسحقی
محمدرضا
امامی آزادی
خاکهای ریزدانه با درصد بالای کانیهای رسی به علت نفوذپذیری پایین در پوشش مدفنهای بهداشتی و هسته سدهای خاکی استفاده میشوند. یکی از عوامل مهم مؤثر بر رفتار این خاکها، شیمی آب منفذی است، به طوری که تغییر در غلظت سیال و نوع کاتیونهای آن، میتواند موجب تغییر خواص مهندسی خاکها گردد. در تحقیق حاضر، اثر شوری آب بر ویژگیهای خمیری، تراکم، مقاومت برشی و فشار آبحفرهای خاکهای ریزدانه بررسی شده است. بدین منظور، آزمایشهای حدود اتربرگ، تراکم و سهمحوری زهکشینشده بر روی مصالح ریزدانه مورد استفاده در هسته سدهای خاکی ملکیان و شهید مدنی با سیالهای منفذی مختلف انجام گرفته است. آبهای استفاده شده شامل آب مقطر، آب شور هر پروژه، و محلولهای آب شور با غلظتهای 2/0، 4/0 و 8/0 مولار نمک طعام بودند. نتایج نشان داد که با افزایش شوری آب، حد روانی، حد خمیری و نشانه خمیری اندکی کاهش مییابد، لیکن این تغییرات چندان قابلملاحظه نمیباشند. نتایج آزمایشهای سهمحوری نشان داد که با افزایش شوری آب، مقاومت برشی نمونههای خاک همواره افزایش نمییابد. حداکثر افزایش در مقاومت برشی خاکهای ملکیان و مدنی با محلول 2/0 مولار بدست آمد، که به عنوان نقطه بهینه ذکر میشود. در هر دو خاک با افزایش شوری آب، فشار آب حفرهای اضافی کاهش یافته و روند مشخصی بر مدول تغییرشکل خاکها ندارد. چسبندگی در هر دو خاک تا 4/0 مولار کاهش یافته و بعد از آن با بیشتر شدن شوری زیاد شده است. شوری آب در محدوده 2/0 الی 4/0 مولار، زاویه اصطکاک داخلی خاکها را افزایش داده و بعد از آن اثر مثبتی بر روی این پارامتر ندارد.
خاکهای ریزدانه
حدود اتربرگ
آزمایش سهمحوری
مقاومت برشی
شوری آب
2019
08
23
951
963
https://ijswr.ut.ac.ir/article_72505_037ed59f019492326d01c9ba7ef5cf95.pdf
تحقیقات آب و خاک ایران
Iran J Soil Water Res
2008-479X
2008-479X
1398
50
4
اثر دو نوع بیوچار بر خصوصیات فیزیکی خاک موثر در مدیریت آبیاری مناطق بیابانی
علی
یزدانپناهی
خالد
احمدآلی
سلمان
زارع
محمد
جعفری
آب مهمترین عامل محدودکننده توسعه و رشد بسیاری از گیاهان، در مناطق خشک و بیابانی است. افزودن مواد اصلاحی به خاک برای بهبود ویژگیهای فیزیکی خاک و افزایش کارایی مصرف آب، یکی از مهمترین راههای مقابله با کمبود آب بشمار میرود. در این مطالعه به منظور بررسی اثر افزودن بیوچارهای طبیعی و بیوچار کمپوست زباله شهری بر ویژگیهای فیزیکی خاک (وزن مخصوص ظهری، وزن مخصوص حقیقی، رطوبت ظرفیت زراعی، رطوبت نقطه پژمردگی، آب قابل دسترس، هدایت هیدرولیکی اشباع و دور آبیاری)، که مهمترین تاثیر را در مدیریت آبیاری دارند، آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در شرایط گلخانه انجام گرفت. فاکتورهای در نظر گرفتهشده شامل فاکتور بیوچار طبیعی در چهار سطح (0، 1، 3 و 5 درصد)، بیوچار کمپوست زباله شهری در چهار سطح (0، 1، 3 و 5 درصد) و فاکتور گونه گیاهی در یک سطح (گونه گیاهی اسکنبیل) (جمعاً 16 بستر خاک) بود. نتایج حاصل از تجزیه واریانس و مقایسه میانگین ویژگیهای فیزیکی خاک نشان داد که افزودن بیوچارها به خاک تأثیر افزایشی معناداری بر ظرفیت زراعی، آب قابلدسترس و دور آبیاری و تأثیر کاهشی معنیداری بر هدایت هیدرولیکی اشباع، وزن مخصوص ظاهری و حقیقی داشت. بهطوریکه با افزودن بیوچارها به خاک ظرفیت زراعی، نقطه پژمردگی دائم، آب قابلدسترس و دور آبیاری هر کدام به ترتیب میانگین افزایشی 2/17، 8/16، 4/17 و 2/3 درصدی و هدایت هیدرولیکی، وزن مخصوص ظاهری و حقیقی هر کدام به ترتیب میانگین کاهشی 4/39، 4/4 و 7/11 درصدی نسبت به تیمار شاهد داشتند. از بین تیمارهای مورد مطالعه، تیمار 13 (خاک + 5 % بیوچار طبیعی + 5 % بیوچار زباله شهری) نسبت به تیمار شاهد بیشترین تأثیر را بر پارامترهای ذکر شده داشت.
بایوچار طبیعی
خصوصیات فیزیکی خاک
بایوچار کمپوست زباله
2019
08
23
965
975
https://ijswr.ut.ac.ir/article_72506_4e7099162b14a4a963f4194736357b47.pdf
تحقیقات آب و خاک ایران
Iran J Soil Water Res
2008-479X
2008-479X
1398
50
4
بهینهسازی نوع و موقعیت مکانی اقدامات مدیریتی بهمنظور کنترل بار موادمغذی ورودی به پیکرههای آبی مطالعه موردی: حوضه دریاچه زریبار
یعقوب
محمودی
مجید
دلاور
سمیه
ایمانی
امیر
محمودی
هدف اصلی در این تحقیق، بهینهسازی نوع و موقعیت مکانی بهترین اقدامات مدیریتی (BMPs) برای کاهش بار مواد مغذی ورودی به دریاچه زریبار بهمنظور بهبود شرایط دریاچه میباشد. در این راستا از رویکرد شبیهسازی-بهینهسازی (S-O) حاصل از تلفیق مدل SWAT بهمنظور شبیهسازی بار مواد مغذی ورودی به دریاچه و مدل بهینهسازی مبتنی بر الگوریتم ژنتیک چندهدفه (NSGA-II) برای تعیین الگوی مکانی BMPها، استفاده شد. الگوی بهینه اقدامات مدیریتی با توجه به اهداف سهگانه حداکثرسازی سود خالص بخش کشاورزی، حداقلسازی بار نیتروژن و حداقلسازی بار فسفر ورودی به دریاچه تعیین شد. در این تحقیق طیف متنوعی از BMPها بررسی شد و در نهایت به بهینهسازی الگوی مکانی اقداماتی مدیریتی از قبیل مدیریت انواع کود، مدیریت آبیاری و تعیین نوع شخمزنی مناسب پرداخته شد. نتایج حاصل از مدل نشان داد که با اعمال اقدامات مدیریتی منتخب با الگوی مکانی بهینه مجموع بار کل فسفر و نیتروژن در خروجی حوضه به ترتیب 8/2 و 1/22 درصد کاهش مییابند و به سبب آن غلظت نیترات دریاچه بهشدت کاهش پیدا خواهد کرد و درآمد خالص بخش کشاورزی با کاهش 4/16 درصدی روبهرو خواهد شد. نتایج نشان میدهد با اعمال اقدامات مدیریتی منتخب با الگوی مکانی بهینه میتوان وضعیت کیفی دریاچه را بهبود بخشید.
آلاینده های غیر نقطه ای
مدل SWAT
شبیهسازی
NSGA-II
2019
08
23
977
990
https://ijswr.ut.ac.ir/article_72507_138f6d52fd3df93427652514ce462401.pdf
تحقیقات آب و خاک ایران
Iran J Soil Water Res
2008-479X
2008-479X
1398
50
4
تحلیل عدم قطعیت پارامترهای نفوذ مدل شبیهسازی آبیاری جویچهای WinSRFR با روش مونت کارلو
فاطمه
سروش
حسین
ریاحی
پارامترهای نفوذ مورد استفاده در مدلهای شبیهساز آبیاری سطحی بهطور مستقیم قابل اندازهگیری نیستند و تعیین آنها مشکل بوده و با عدم قطعیت همراه است. بنابراین باید پس از واسنجی پارامترهای مدل، عدم قطعیت ناشی از وجود خطا در مدل را بررسی نموده و راهکارهایی برای کاهش و کنترل عدم قطعیت نتایج ارائه گردد. به همین دلیل در این مطالعه از رویکرد شبیهسازی مونت کارلو استفاده شده است. امروزه فرآیند شبیهسازی مونت کارلو بهعنوان روشی برای تعیین یکپارچه و همزمان انواع مختلف عدم قطعیت با توابع هدف گوناگون استفاده میشود. به این منظور این تحقیق با هدف تحلیل عدم قطعیت نتایج شبیهسازی هیدروگراف رواناب خروجی و منحنی پیشروی مدلسازی شده توسط نرمافزار WinSRFR در آبیاری جویچهای، با توسعه رویکرد تحلیل پسین ضرایب نفوذ و شبیهسازی ۱۰۰۰ نمونه مونت کارلو انجام شد. نتایج نشاندهنده عدم قطعیت بالا (پهنای باند اطمینان بزرگتر از 4) در گزینش اولیه پارامترهای نفوذ آبیاری جویچهای است. برای جداسازی شبیهسازیهای کارآمد و غیرکارآمد شاخص نش-ساتکلیف مورد استفاده قرار گرفت و آستانه قابلپذیرش شاخص تعیین شد. با اعمال معیار شبیهسازیهای کارآمد شناسایی شدند و برای تحلیل عدم قطعیت هدفمند در مدل مورد استفاده قرار گرفتند. تحلیل عدم قطعیت مدل بر مبنای کرانهای عدم قطعیت 5% و 95% خطای شبیهسازیهای کارآمد انجام شد. در این حالت پهنای باند عدم قطعیت (d-factor) دو متغیر پاسخ کمتر از یک بود که نشاندهنده لزوم توجه دقیق در فرآیند واسنجی مدل برای کاهش عدم قطعیت خروجیها است. نتایج تحلیل عدم قطعیت نشان داد که با کاربرد روش مونت کارلو، عدم قطعیت پارامترهای مدل به طور قابلتوجهی کاهش یافت و استفاده از این روش در مدلسازی و مدیریت سیستمهای آبیاری جویچهای توصیه میشود.
تخمین پارامتر
آبنمود رواناب خروجی
منحنی پیشروی
عدم قطعیت
2019
08
23
1007
991
https://ijswr.ut.ac.ir/article_72508_262b29edb2ef8c4c0c38afa4b105f2ea.pdf
تحقیقات آب و خاک ایران
Iran J Soil Water Res
2008-479X
2008-479X
1398
50
4
پویایی مشخصههای بیوشیمی و میکروبیولوژی خاک در مدیریتهای مختلف اراضی ناحیه هیرکانی غربی
نگار
مقیمیان
سید محسن
حسینی
یحیی
کوچ
بهروز
زارعی
تغییرکاربری اراضی یکی از دخالتهای مهم بشر در اکوسیستمهای طبیعی است که بر روی فرآیندهای اکوسیستم به ویژه خاک اثرگذار است. در پژوهش حاضر، اثر تغییر کاربری اراضی بر پویایی فعالیتهای میکروبی و آنزیمی خاک منطقه گردکوه صافک استان مازندران مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور، نمونهبرداری خاک به روش سیستماتیک-تصادفی و از دو عمق 5-0 و 10- 5 سانتیمتری انجام شد. در مجموع 240 نمونه خاک از شش کاربری (جنگل طبیعی ممرز - انجیلی، جنگل مخروبه ممرز- انجیلی، جنگلکاری توسکا، جنگلکاری سکویا، آیش رها شده و اگروفارستری بارده) در چهار فصل بهار، تابستان، پاییز و زمستان جمعآوری شد. مطابق با نتایج، کاربریهای توسکا و جنگل طبیعی بیشترین مقادیر تنفس پایه (49/0 و 44/0 میلیگرم دی اکسید کربن برگرم در یک روز) و برانگیخته (40/1 و 40/1 میلیگرم دی اکسید کربن برگرم در یک روز) و در مقابل، جنگلکاری سکویا و کاربری آیش کمترین مقادیر تنفس پایه (21/0 و 24/0 میلیگرم دی اکسید کربن برگرم در یک روز) و برانگیخته (02/1 و 07/1 میلیگرم دی اکسید کربن برگرم در یک روز) را به خود اختصاص دادند. کاربریهای توسکا و جنگل طبیعی بیشترین مقادیر زیتوده میکروبی نیتروژن (20/70 و 38/67 میلیگرم برکیلوگرم)، نیترات (92/32 و 49/30 میلیگرم برکیلوگرم) و آمونیوم (04/30 و 95/27 میلیگرم برکیلوگرم) را به خود اختصاص داد. بالاترین میزان فعالیت آنزیمهای اورهآز، فسفاتاز، آریلسولفاتاز و اینورتاز به ترتیب در کاربریهای توسکا و جنگل طبیعی (8/145، 8/144µg NH4+–N g−1 2 h−1،2/651، 6/629 µgPNP g−1 h−1، 4/142، 4/141µg PNP g−1 h−1 و 217، 8/214 µg Glucose g−1 3 h−1) و کمترین میزان فعالیت به ترتیب در کاربریهای آیش، مخروبه و سکویا (22/127، 86/128، 08/128µg NH4+–N g−1 2 h−1،2/273، 2/261، 8/272 µgPNP g−1 h−1، 2/107، 6/109، 8/108 µg PNP g−1 h−1 و 4/151، 4/155، 8/158 µg Glucose g−1 3 h−1) مشاهده شد. با توجه به تغییرپذیری مشخصههای میکروبی و آنزیمی خاک در فصول مختلف سال و عمقهای مورد بررسی، بیشترین مقادیر این مشخصهها به فصول تابستان و بهار و لایه بالایی خاک اختصاص داشته است. با توجه به ارزیابی صورت گرفته در بین کاربریها، بعد از جنگل طبیعی، در مناطق جنگلی تخریبیافته شمال کشور، استقرار گونه درختی توسکا میتواند به عنوان گونه منتخب در کاربریهایی با شرایط مشابه جهت بهبود کیفیت و سلامت خاک مد نظر قرار گیرد.
تخریب و احیاء رویشگاه
تنفس پایه و برانگیخته
زیتوده میکروبی
پویایی فصلی
عمق خاک
2019
08
23
1009
1021
https://ijswr.ut.ac.ir/article_72509_07b148e481f3ef42d31c9d2e15ebb413.pdf
تحقیقات آب و خاک ایران
Iran J Soil Water Res
2008-479X
2008-479X
1398
50
4
برآورد ارزش اقتصادی آب مصرفی از رهیافتهای تمایل به پرداخت کشاورزان سیبزمینیکار و ارزش تولید نهایی
محمد علی
اسعدی
محمد حسن
وکیل پور
سید ابوالقاسم
مرتضوی
طاهره
نعمتی فرج
در بسیاری از دشتهای استان همدان توزیع رایگان و پایین بودن آببهای پرداختی توسط کشاورزان منجر به مصرف بیرویه آن در سطح مزارع شده است که این امر میتواند منجر به تهدید منابع آب موجود و توسعه پایدار کشاورزی منطقه شود. بدون تردید یکی از مهمترین ابزارهای تخصیص بهینهی منابع آب، ارزشگذاری اقتصادی این نهاده است که راهبرد توسعهی بلندمدت کشور نیز بر آن تأکید دارد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، برآورد ارزش اقتصادی آب کشاورزی در مزارع سیبزمینی در دشت رزن-قهاوند در استان همدان از دو رهیافت تابع تولید و میزان تمایل به پرداخت کشاورزان با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط (CVM) میباشد. اطلاعات موردنیاز به کمک تکمیل پرسشنامه از 150 کشاورز سیبزمینیکار، بر اساس روش نمونهگیری خوشهای دومرحلهای در سال زراعی 95-1394 جمعآوری شد. بهمنظور نیل به اهداف تحقیق، از تخمین انواع فرمهای توابع تولید استفاده شد و بهترین شکل تابع با توجه به نتایج حاصله، تابع تولید ترانسندنتال تشخیص داده شد. نتایج حاصل از روش تابع تولید برتر نشان داد که متوسط ارزش اقتصادی آب در تولید محصول سیبزمینی برابر 2461 ریال در هر مترمکعب میباشد. همچنین متوسط تمایل به پرداخت کشاورزان این محصول پس از برآورد مدل لاجیت برابر 3452 ریال برای هر مترمکعب به دست آمد. در راستای نتایج گزارششده، اگر سیاست قیمتگذاری آب به عوامل مؤثر اعم از تمایل به پرداخت بهرهبرداران و همچنین مشارکت خود کشاورزان در امور تصمیمگیری بستگی داشته باشد، میتوان نتـایج بهتری احصاء نمود.
ابع تولید
تمایل به پرداخت
آب
ارزش اقتصادی
سیبزمینی
2019
08
23
1023
1037
https://ijswr.ut.ac.ir/article_72510_1989bb055c3f21a623d8870cbab62e26.pdf