دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
50
2
2019
05
22
ارزیابی خصوصیات کیفی خاک آهکی تیمار شده با بیوچار و کمپوست در حضور باکتریهای محرک رشد گیاه
259
272
FA
رقیه
واحدی
0000-0001-7670-9735
علوم ومهندسی خاک، دانشکده کشاورزی، ارومیه ،ایران
rvahedi93@yahoo.com
میرحسن
رسولی صدقیانی
0000-0001-9804-4076
استاد گروه علــوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
m.rsadaghiani@urmia.ac.ir
محسن
برین
استادیار گروه علــوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
m.barin@urmia.ac.ir
10.22059/ijswr.2018.257511.667908
این تحقیق با هدف ارزیابی تأثیر کمپوست و بیوچار حاصل از بقایای هرس درختان میوه در حضور باکتریهای ریزوسفری محرک رشد (PGPR) بر برخی شاخصهای بیولوژیکی خاک آهکی در قالب آزمایشی بهصورت فاکتوریل با طرح کاملاً تصادفی در شرایط گلخانهای در رایزوباکس اجرا شد. فاکتورها شامل منابع آلی (بیوچار، کمپوست و شاهد)، تلقیح میکروبی (باکتریهایPGPR و عدم تلقیح) و خاک (خاک ریزوسفر و غیرریزوسفر) بودند. در پایان دوره رشد گیاه، کربن آلی، کربن زیستتوده میکروبی، فسفر زیستتوده میکروبی، تنفس پایه، تنفس برانگیخته با سوبسترا و آنزیمهای فسفاتاز در خاکهای ریزوسفری و غیرریزوسفری تعیین گردید. نتایج نشان داد که کاربرد همزمان مواد آلی به همراه تلقیح باکتریهای PGPR باعث افزایش معنیدار شاخصهای بیولوژیک در خاک نسبت به تیمار بدون تلقیح و مواد آلی شد. همچنین تیمار کمپوست کربن زیستتوده میکروبی، فسفر زیستتوده میکروبی و فعالیت آنزیم فسفاتاز قلیا و اسیدی را به ترتیب 02/1، 14/1، 16/1 و 10/1 برابر در خاک ریزوسفر نسبت به غیرریزوسفر افزایش داد. در حالیکه کمترین نسبت کربن به فسفر زیستتوده میکروبی را کمپوست در خاک ریزوسفری به خود اختصاص داد. تنفس پایه و تنفس برانگیخته با سوبسترا در خاک ریزوسفری کمپوست به ترتیب 04/1 و 21/1 برابر بیشتر از مقادیر آنها در خاک غیرریزوسفر بود. بهطور کلی کاربرد مواد آلی در شرایط تلقیح میکروبی نسبت به شرایط بدون تلقیح میکروبی منجر به بهبود خواص بیولوژیکی خاک میگردد.
شاخصهای بیولوژیک,بقایای هرس,ریزوسفر,رایزوباکس
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70549.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70549_699ef6b0510f4ded68bf8e803fca9a79.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
50
2
2019
05
22
تأثیر سطوح مختلف نیتروژن و نسبتهای نیترات به آمونیوم بر شاخصهای عملکرد و درصد اسانس آویشن دنایی در شرایط شور و غیرشور
273
285
FA
سیمین
شهوری
دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه خاکشناسی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
siminsh711@yahoo.com
ابراهیم
سپهر
0000-0001-5843-0669
دانشیار گروه خاکشناسی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
e.sepehr@urmia.ac.ir
امیر
رحیمی
استادیار گروه زراعت، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
emir10357@gmail.com
10.22059/ijswr.2018.245656.667792
به منظور بررسی سطوح مختلف نیتروژن و نسبت های مختلف نیترات به آمونیوم در شرایط شور و غیرشور بر شاخصهای عملکرد و درصد اسانس آویشن دنایی (Thymus daenensis subsp. daenensis Celak)، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 30 تیمار و 3 تکرار در محیط کشت پرلایت و ماسه انجام گرفت؛ بهطوریکه نیتروژن در سه سطح (5، 10و 15 میلیمولار)، نسبتهای مختلف نیترات به آمونیوم در پنج سطح (100:0, 75:25, 50:50, 25:75, 0:100) و شوری در دو سطح (0 و50 میلیمولار سدیم کلرید) اعمال گردید. نتایج نشان داد در شرایط عدم تنش شوری بیشترین مقدار وزن تر و خشک گیاه، درصد و عملکرد اسانس در سطح نیتروژن 15 میلیمولار و نسبت 25:75 نیترات به آمونیوم بهدست آمد و در صورت اعمال تنش شوری مقدار وزن تر و خشک، درصد و عملکرد اسانس در تمام تیمارها کاهش یافت، بهطوریکه بیشترین عملکرد در تیمار 15 میلیمولار نیتروژن و نسبت 50:50 نیترات به آمونیوم بهدست آمد. بهطور کلی میتوان گفت که در سطح نیتروژن 15 میلیمولار در شرایط غیرشور نسبت 25:75 و در محیط شور نسبت50:50 نیترات به آمونیوم، نسبت های بهینه برای نیل به بیشترین عملکرد کمی و اسانس می باشد.
آویشن,شور,غیرشور,نسبت نیترات به آمونیوم,نیتروژن
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70554.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70554_ca5785b37c3fb589e0a9c7c580bf4d90.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
50
2
2019
05
22
اثر کود نانوآهن وآب مغناطیسی بر عملکرد دانه و کارآیی مصرف آب سویا در روش آبیاری قطرهای
287
296
FA
میثم
عابدین پور
استادیار گروه مهندسی آب، مرکز آموزش عالی کاشمر، کاشمر، ایران
abedinpour_meysam@yahoo.com
ابراهیم
روحانی
مدرس و کارشناس آزمایشگاه گروه علوم و مهندسی آب، مرکز آموزش عالی کاشمر، کاشمر
ebrahimroohani@yahoo.com
10.22059/ijswr.2018.248818.667825
کمبود منابع آب و گسترش استفاده از روشهای آبیاری قطرهای از نوع نوارهای تیپ در مناطق کمآب از یک طرف و روند توسعه کاربرد کودهای نانو در کشاورزی و بررسی اثر آب مغناطیس بر عملکرد و کارایی مصرف آب محصولات کشاورزی از سوی دیگر منجر به پژوهشی بدین منظور گردید. از این رو تحقیق حاضر، امکان افزایش عملکرد و کارآیی مصرف آب گیاه سویا را با استفاده از روش آبیاری قطرهای (نوار تیپ) همراه با کود نانوآهن در شرایط آبیاری با آب مغناطیس و غیرمغناطیس بررسی مینماید. این طرح بصورت کرتهای خردشده در قالب طرح بلوکهای کاملاً تصادفی با سه تکرار در قطعه زمینی به مساحت 150متر مربع واقع در مرکز آموزش عالی کاشمر و در سال زراعی 1395 انجام گردید. تیمارهای اصلی شامل دو نوع آب؛ مغناطیسی (M<sub>1</sub>) و غیرمغناطیسی (M<sub>2</sub>) و تیمارهای فرعی شامل چهار سطح کود نانوآهن با مقادیر (0 (N<sub>1</sub>:بدون محلول پاشی، (2/0(N<sub>2</sub>: ، (4/0(N<sub>3</sub>: و (6/0(N<sub>4</sub>: گرم در لیتر در واحد سطح بود. نتایج نشان داد که اثر کود نانوآهن و آب مغناطیسی بر عملکرد دانه، زیتوده و کارآیی مصرف آب سویا در سطح احتمال 5 درصد معنیدار بود. اگرچه اثر متقابل آب مغناطیسی و کود نانوآهن بر صفات اندازهگیری شده غیر معنیدار بود. آبیاری با آب مغناطیس و محلولپاشی کود نانوآهن به میزان m<sup>2</sup>/g/lit 6/0 عملکرد دانه سویا را با تولید 670/3 تن در هکتار به میزان 25 درصد نسبت به تیمار شاهد افزایش داد. همچنین کمترین میزان عملکرد دانه نیز در تیمار بدون کود نانوآهن و در شرایط بدون مغناطیس با تولید 565/2 تن در هکتار حاصل گردید. مقدار کارآیی مصرف آب در محدوده 71/0 تا 49/0 کیلوگرم بر متر مکعب به ترتیب در تیمارهای M<sub>1</sub>N<sub>4</sub> و M<sub>2</sub>N<sub>1</sub> متغیر بود.
آب مغناطیس,نانو آهن,سویا,آبیاری تیپ
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70561.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70561_00af41f406ca8205bc6cc62c194561bc.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
50
2
2019
05
22
تخصیص عادلانه منابع آب با کاربرد تئوری آنتروپی شانون در روش برنامهریزی سازشی
297
312
FA
رضا
ایوبی کیا
دانش آموخته کارشناسی ارشد مهندسی منابع آب، دانشگاه گیلان، رشت، ایران.
rezaayoubikia@gmail.com
سمیه
جنت رستمی
0000-0002-7999-0259
گروه مهندسی آب، دانشکده علوم کشاورزی، دانشگاه گیلان، رشت، گیلان.
janatrostami@guilan.ac.ir
افشین
اشرف زاده
0000-0002-9417-6431
دانشیار گروه مهندسی آب دانشگاه گیلان
ashrafzadeh@guilan.ac.ir
بهنام
شفیعی ثابت
استادیار گروه مهندسی آب، دانشگاه گیلان، رشت، ایران.
behnamshafiei@yahoo.com
10.22059/ijswr.2018.258049.667913
با توجه به تأثیر قابلملاحظه آب در توسعه اقتصادی، اجتماعی و تعادل زیستمحیطی، تخصیص منابع آب به یک مسئله جهانی تبدیل شده است. در این مطالعه، یک مدل برنامهریزی تخصیص آب چندهدفه در حوضه آبریز سفیدرود ارائه گردید که شامل دو هدف حداکثر کردن بهرهوری سود اقتصادی و عدالت در تخصیص آب است. برای حل مدل توسعهیافته و ایجاد برهمکنش مناسب بین دو هدف بهرهوری سود و عدالت از روش برنامهریزی سازشی استفاده شد. وزنهای مختلف توابع هدف، به همراه تعریف طرحهای TDS، DSA و DSB به ترتیب با نگرش تعادلی، بهرهوری سود اقتصادی و برقراری عدالت بررسی شد که نتایج نشان داد طرح TDS، بهترین طرح از دیدگاه برقراری تعادل بین توابع هدف است. بهاستثنای TDS، نتایج نشان داد که مقادیر تخصیص آب سطحی و سود اقتصادی در سایر وزنهای توابع هدف از روند خاصی پیروی نمیکند، بهطوریکه برنامهریز در انتخاب بهترین وزن توابع هدف دچار مشکل میشود. استفاده از تئوری آنتروپی شانون راهحل مناسبی برای انتخاب بهترین وزنهای توابع هدف است. نتایج حاصل از کاربرد این تئوری در روش برنامهریزی سازشی نشان داد که بهترین جواب با در نظر گرفتن اولویت برنامهریزان منطقه با استفاده از وزنهای 35/0 برای هدف بهرهوری سود و 65/0 برای هدف عدالت تخصیص بدست میآید. بهطورکلی نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد در شرایطی که اولویتهای برنامهریزان آب در منطقه مشخص نباشد، میتوان همزمان با کاربرد روش برنامهریزی سازشی برای حل مسائل بهینهسازی چندهدفه از تئوری آنتروپی شانون برای تعیین وزن هر یک از توابع هدف استفاده نمود تا تعادلی بین توابع هدف برقرار شود.
بهرهوری,عدالت,منابع آب,مدیریت,حوضه آبریز سفیدرود
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70562.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70562_a5a587ce63585d965e15318f05d35a34.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
50
2
2019
05
22
ارزیابی شاخصههای خشکسالی کشاورزی در حوزه آبریز فلات مرکزی ایران با استفاده از ماهواره گرانشسنجی
313
327
FA
احمد
نعمتی
0000-0003-1883-0822
دانشجوی دکتری، دانشکده عمران، آب و محیط زیست، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
nemati_ahm@yahoo.com
سید حسین
قریشی نجف آبادی
0000-0002-0604-6769
استادیار، دانشکده عمران، آب و محیط زیست، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
h_ghoreishi@sbu.ac.ir
غلامرضا
جودکی
استادیار، گروه نقشهبرداری، دانشکده مهندسی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران
gh_reza@znu.ac.ir
سید سعید
موسوی ندوشنی
استادیار، دانشکده عمران، آب و محیط زیست، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
mousavi1954@gmail.com
10.22059/ijswr.2018.251136.667840
تعیین زمان شروع، شدت و مدت خشکسالی اطلاعات حیاتی برای مدیریت منابع آب در اختیار تصمیمسازان این حوزه قرار میدهد. محاسبه این مؤلفهها نیازمند دادههای بهمپیوستهای از محتوی رطوبت خاک و تراز آب زیرزمینی میباشد که نصب و بهرهبرداری از شبکه منظم ثبت این دادهها در حوضههای آبریز گسترده بسیار هزینهبر است. در حوزه فلات مرکزی که متوسط بارش بسیار کمی دارد، دادههای مشاهداتی لازم با توزیع مکانی مناسب در دسترس نیست. در این مقاله فراوانی، مدت و شدت خشکسالیهای کشاورزی این حوزه بهوسیله شاخص کمبود ذخیره کلی آب (TSDI) که از دادههای گرانشی ماهواره (GRACE) بدست میآید، تعیین میگردد. سپس با توجه به توزیع ناهمگن ایستگاههای هواشناسی در ناحیه موردمطالعه، 142 ایستگاه انتخاب و با استفاده از مدل درونیابی MicroMet و روش زمینآماری کریجینگ شبکه منظمی از دادههای هواشناسی در سطح حوزه آبریز برازش داده شد. در نهایت شاخص خشکسالی هواشناسی SPEI با مقیاسهای زمانی 3، 6 و 12 ماهه بهمنظور مقایسه با نتایج حاصل از TSDI محاسبه گردید. براساس این محاسبات ناحیه موردمطالعه چندین خشکسالی کشاورزی با شدت و گستردگی متفاوت را تجربه کرده است که توزیع زمانی-مکانی و شدت خشکسالی حاصل از هر دو شاخص با یکدیگر مطابقت خوبی را نشان میدهند.
شاخص خشکسالی کمبود ذخیره کلی TSDI,شاخص بارش و تبخیرتعرق استاندارد SPEI,توزیع زمانی و مکانی خشکسالی,شدت و مدت خشکسالی
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70563.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70563_e320b3a424c4446709b06a0eea8eacf8.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
50
2
2019
05
22
واسنجی و اعتبارسنجی مدل رشد گیاهی WOFOSTبرای گندم در دشت قزوین
329
338
FA
مریم
احمدی
دانشجوی دکتری گروه آبیاری و زهکشی دانشکده علوم آب دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
ahmady_ma120@yahoo.com
عبدالرحیم
هوشمند*
0000-0002-5722-5054
دانشیار گروه آبیاری و زهکشی دانشکده علوم آب دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
hooshmand_a@scu.ac.ir
سعید
برومندنسب
0000-0002-4066-6240
استاد گروه آبیاری و زهکشی دانشکده علوم آب دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
boroomand@scu.ac.ir
محمد علی
شریفی
دانشیار گروه ITC دانشگاه توئنت، انچد، هلند
alisharifi@itc.nl
10.22059/ijswr.2018.259242.667928
این مطالعه با هدف واسنجی و اعتبارسنجی مدل WOFOST برای گندم زمستانه در دشت قزوین انجام گرفت. ابتدا مدل براساس تاریخهای فنولوژیکی برداشتشده در سال زراعی 1396-1395 واسنجی شد. سپس براساس اطلاعات چهار سال زراعی اعتبارسنجی گردید. واسنجی مدل با استفاده از شاخص سطح برگ، عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه ازنظر فیزیولوژیکی انجام گردید. مدل تاریخ گلدهی و رسیدن را با دقت 11 و 4 روز شبیهسازی کرد. نتایج شبیهسازی برازش قابل قبولی با دادههای مشاهدهای نشان داد. پس از واسنجی، مدل عملکرد دانه، بیولوژیک و شاخص سطح برگ را به ترتیب با خطای 05/12، 1/11 و 4/15 درصد شبیهسازی کرد. بر اساس نتایج بدست آمده مدل کلیه مقادیر را کمتر از مقدار مزرعهای برآورد نمود (CRM<0). مدل بیشترین کارایی (d) را در برآورد شاخص سطح برگ (98/0(d= داشت. پس از آن مدل عملکرد دانه و بیولوژیک را به ترتیب با کارایی 95/0 و 94/0 شبیهسازی کرد. کمترین مقدار ضریب تعیین (CD) برای عملکرد بیولوژیک بدست آمده که نشاندهنده بیشترین پراکندگی بین نتایج مدل و دادههای اندازهگیری است.
شبیهسازی رشد,تاریخهای فنولوژیکی,بیومس,عملکرد دانه
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70566.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70566_39616946fe2bf4d2d829297bd5909956.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
50
2
2019
05
22
بررسی تجمع املاح در خاک تحت سیستم قطره ای زیرسطحی
339
351
FA
حسین
دهقانی سانیج
0000-0002-5617-9375
دانشیار،مؤسسه تحقیقات فنی و مهندسی کشاورزی ، سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، البرز، ایران
dehghanisanij@yahoo.com
حمیدرضا
حاجی آقا بزرگی
کارشناس ارشد بخش مهندسی آب دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز، ایران
bozorgi_ff@yahoo.com
علی اصغر
قائمی
دانشیار بخش مهندسی آب دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز، ایران
ghaemi@shirazu.ac.ir
مسعود
نوشادی*
0000-0002-5427-3747
دانشیار بخش مهندسی آب دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز، ایران
noshadi@shirazu.ac.ir
10.22059/ijswr.2018.255182.667881
با توجه به نقش مهم میزان شوری و تجمع املاح خاک در کشاورزی آبی، مطالعه تغییرات املاح خاک و نحوه توزیع آنها در خاک در روشهای مختلف آبیاری و مدیریتهای آبیاری نیاز است. پژوهش حاضر با هدف بررسی توزیع املاح سدیم، منیزیم، کلسیم و نسبت جذب سدیم در سه رژیم آبیاری منطبق بر مدیریت زارع (I<sub>1</sub>)، نیاز آبی (I<sub>2</sub>) و نیاز آبی و آبشویی (I<sub>3</sub>) در منطقه صفائیه در استان سمنان در طی دو سال زراعی 1392-1391 اجرا شد. نتایج نشان داد که میزان سدیم، منیزیم و نسبت جذب سدیم بعد از آبیاری نسبت به قبل از آبیاری کاهش یافت ولی مقدار کلسیم موجود در خاک تحت تأثیر زمان آبیاری قرار نگرفت. در دوره توسعه رشد بالاترین مقادیر نسبت جذب سدیم، سدیم و منیزیم به ترتیب در اعماق 75، 50 و 75 سانتیمتری مشاهده شد. بالاترین میزان سدیم و منیزیم در رژیم آبیاری I<sub>3</sub> و در عمق خاک 75 سانتیمتری به ترتیب با مقدار 4/123 و 6/43 میلیاکیوالان بر لیتر مشاهده شد. بالاترین میزان کلسیم در رژیم آبیاری I<sub>3</sub> در عمق 25 سانتیمتری و به میزان 52 میلیاکیوالان بر لیتر مشاهده شد. بیشترین مقدار SAR در عمق 75 سانتیمتری به میزان 4/12 بود که نشاندهنده حرکت کلسیم به سمت بالا و زیر محل قرارگیری قطرهچکانها است. همچنین اثرات متقابل رژیم آبیاری، عمق خاک و زمان آبیاری نیز نشان داد که بیشترین مقدار سدیم، منیزیم و کلسیم به ترتیب با مقادیر 8/131، 4/74 و 3/54 میلیاکیوالان بر لیتر در تیمار آبیاری I<sub>3</sub> در عمق 75 سانتیمتری و در زمان قبل از آبیاری مشاهده شد. بیشترین میزان نسبت جذب سدیم به مقدار 8/12 نیز متعلق به همین تیمار بود. تغییرات کلسیم در خاک تحت دو رژیم آبیاری I<sub>2</sub> و I<sub>3</sub> اهمیت مدیریت آبیاری را برای کنترل شوری نشان میدهد. نتایج نشان داد که رژیم آبیاری I<sub>2</sub> به دلیل تجمع کمتر میزان املاح سدیم و منیزیم در منطقه ریشه و کاهش بیشتر نسبت جذب سدیم نسبت به دو رژیم دیگر شرایط بهتری را دارا است.
آبشویی,آبهای شور,پسته,مدیریت آبیاری,نسبت جذب سدیم
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70568.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70568_4e9d31518cae2e7ae44e89dd88c0c44e.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
50
2
2019
05
22
ارزیابی پارامتر تابش خورشیدی ورودی به زمین حاصل از مدلهای تجربی و ماهوارهای
353
362
FA
حمیده
نوری
استادیار دانشکده مهندسی و فناوری کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
hnoory@ut.ac.ir
علی
مختاری
دانشجو - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
ali.mokhtari137098@gmail.com
مجید
وظیفه دوست
0000-0002-0962-2813
گروه مهندسی آب دانشگاه گیلان، رشت، گیلان
majid.vazifedoust@yahoo.com
10.22059/ijswr.2018.250899.667839
یکی از مهمترین فرآیندهای انتقال آب و انرژی در چرخه هیدرولوژیکی، تبخیر-تعرق است و تابش خورشیدی انرژی لازم برای انجام این فرآیند را تأمین میکند. درنتیجه تخمین هرچه دقیقتر میزان تبخیر-تعرق به تخمین دقیق میزان تابش خورشیدی وابسته است. این تحقیق با هدف ارزیابی میزان تابش خورشیدی در سطح زمین حاصل از سه روش معادلات تجربی (مدلهای آنگستروم و هارگریوز-سامانی) مدلهای فیزیکی دادهگواری شده (GLDAS/Noah، NCEP/NCAR)و مشاهدات ماهوارهای (CM-SAF)با استفاده از اندازهگیریهای زمینی صورت گرفته است. نتایج این تحقیق نشان داد مدل کالیبره شده آنگستروم با ضریب تبیین برابر با 9/0 و SEEبرابر با 58/2 بهترین عملکرد را داشته است. اما دقت این مدل وابسته به روش کالیبراسیون و وجود دادههای ساعات آفتابی است. محصول تابش سطح زمین مستخرج از GLDAS/Noah با ضریب تبیین و SEEبه ترتیب برابر با 87/0 و 5/3 بهترین کارایی را بعد از مدل واسنجی شده آنگستروم داشت. مدل GLDAS/Noahبا وجود برآورد 2/10 درصدی تابش خورشیدی بیش از اندازهگیری زمینی، در مناطقی که کمبود داده هواشناسی وجود دارد میتواند کارایی بسیار خوبی داشته باشد.
آنگستروم,هارگریوز-سامانی,CM-SAF,GLDAS/Noah,NCEP/NCAR
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70570.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70570_6ee3d835ef7531e63eea7deb39e6ca73.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
50
2
2019
05
22
مطالعه آزمایشگاهی شاخص سرعت (نسبت سرعت متوسط به سرعت سطحی) و الگوهای سطحی جریان فوقبحرانی روی شیب تند با استفاده از LSPIV
363
377
FA
فرهاد
اکبرپور
گروه سازه های آبی، دانشکده مهندسی علوم آب، دانشگاه شهید چمران اهواز
farhad.akbarpoor@gmail.com
منوچهر
فتحی مقدم
دانشگاه شهید چمران اهواز- استاد دانشکده مهندسی علوم آب
fathi49@gmail.com
جوزف
اشنایدر
دانشیار، انستیتو مهندسی هیدرولیک و مدیریت منابع آب، دانشگاه صنعتی گراتز، اتریش
احمد
فتحی
گروه سازه های آبی، دانشکده مهندسی علوم آب، دانشگاه شهید چمران اهواز.
fathiahmad@scu.ac.ir
10.22059/ijswr.2018.253280.667860
اندازهگیری دبی جریان در آبراهههای روباز همواره یکی از مهمترین دغدغههای متخصصین حوزه آب بوده است. رویکردی که اخیراً بهعنوان یک گزینه غیرتماسی برای اندازهگیری جریان در مجاری روباز موردتوجه قرارگرفته است استفاده از روشهای سرعتسنجی مبتنی بر تصویربرداری از سطح جریان میباشد. ازجمله این روشها گونهای از روش سرعتسنجی تصویری ذرات (PIV) موسوم به سرعتسنجی بزرگمقیاس تصویری ذرات (LSPIV) است که به دلیل حذف ضرورت استفاده از لیزر طرفداران زیادی پیداکرده است. در این مطالعه برای اندازهگیری میدان دوبعدی سرعت بر روی سطح جریان فوقبحرانی روی شیب تند از LSPIV بهرهگیری شد. بدین ترتیب که تعداد 24 آزمایش برای سه شیب مختلف (2، 6 و 10 درصد) و هشت مقدار مختلف نسبت ابعاد (7 تا 5/20) انجام و در هر آزمایش به مدت 60 ثانیه با فرکانس 125 فریم بر ثانیه تصویربرداری از سطح جریان صورت گرفت. از دادههای سرعت حاصله برای محاسبه شاخص سرعت (VI) استفاده گردید. این شاخص برای تبدیل سرعت سطحی به سرعت متوسط مقطع و نهایتاً اندازهگیری دبی جریان بکار میرود. تأثیر تغییرات نسبت ابعاد روی این شاخص مورد بررسی قرار گرفت. مقدار متوسط بدست آمده برای شاخص سرعت معادل 701/0 میباشد که با مقدار متداول 85/0 حدود 17 درصد اختلاف دارد. بعلاوه الگوهای سرعت متوسط زمانی سطح جریان برای حالات مختلف بهصورت کمی مقایسه شد. با توجه بهاینکه تاکنون شاخص سرعت غالباً برای شرایط زیربحرانی مطالعه شده است، نتایج این تحقیق میتواند برای اندازهگیری جریانهای فوقبحرانی راهگشا باشد.
LSPIV,شیب تند,شاخص سرعت,الگوی جریان,جریان فوق بحرانی
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70581.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70581_32d4faab969943c21f24b02b9dc14458.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
50
2
2019
05
22
تعیین سهم سازندهای زمینشناسی در تولید رسوب معلق با استفاده از روش منشایابی رسوب (حوزه آبخیز زیارت استان گلستان)
379
387
FA
کاظم
نصرتی
0000-0001-8124-5445
گروه جغرافیای طبیعی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
k_nosrati@sbu.ac.ir
محمدرضا
زارع
گروه فیزیک، دانشگاه مالک اشتر، تهران، ایران
m.r.zare@gmail.com
سعیده
جلالی
0000-0003-1075-8504
گروه جغرافیای طبیعی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
jalali.sa.67@gmail.com
10.22059/ijswr.2018.254423.667874
روش منشایابی رسوب بهعنوان روشی موفق و مؤثر برای تعیین سهم منابع رسوب در تولید رسوب در طول دو دههی اخیر به اثبات رسیده است. حوزه آبخیز زیارت در استان گلستان، یکی از منابع تأمین آب شهر گرگان است. واحدهای اصلی زمینشناسی این حوضه شامل شیست گرگان، رسوبات آبرفتی دوره کواترنر، سازند شمشک و خوش ییلاق است که میتوانند نقش مهمی در فرسایش و تولید رسوب داشته باشند. برای منشایابی رسوب، 14 نمونه از رسوب معلق رواناب خروجی حوضه (رسوب تولیدی) و 43 نمونه از واحدهای زمینشناسی (منبع رسوب) از عمق 5-0 سانتیمتری جمعآوری و عناصر ژئوشیمایی و سزیوم <sup>۱۳۷</sup> به عنوان ردیاب در نمونهها اندازهگیری شد. با استفاده از آزمون کروسکال- والیس و تحلیل تشخیص ترکیب بهینه ردیابها مشخص شد. بر این اساس، ردیابهای کربن آلی، سزیوم137 و مس بالاترین توان جداسازی منابع رسوب را داشتند. نتیجهی مدل چندمتغیرهی ترکیبی منشایابی رسوب نشان داد، سازند شمشک، نهشته های آبرفتی رودخانه ، خوش ییلاق و شیست گرگان به ترتیب 2/42 ، 9/31 ،7/23 و 6/1 درصد در تولید رسوب سهم دارند.
منشایابی رسوب,ردیاب ژئوشیمیایی,حوزه آبخیز زیارت,سزیم 137
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70582.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70582_18ec2745c877471facf98e2323a13edc.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
50
2
2019
05
22
اثر استفاده از نفت سفید به عنوان علف کش بر رشد و شاخصهای فیزیولوژیکی و غلظت فلزات سنگین در جعفری، هویج و گشنیز
389
399
FA
وحید
خداویسی
دانش آموخته کارشناس ارشد، گروه علوم خاک، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، اهواز، ایران
vahid_soil@yahoo.com
بیژن
خلیلی مقدم
https://orcid.org/00
دانشیار، گروه علوم خاک، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، اهواز، ایران
moghaddam623@yahoo.ie
حبیب الله
نادیان
استاد، گروه علوم خاک، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، اهواز، ایران
nadian_habib@yahoo.com
محسن
سلیمانی
استادیار، گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایران
m.soleimani@cc.iut.ac.ir
10.22059/ijswr.2018.254233.667868
از نفت سفید به عنوان علف کش در برخی از مناطق استان خوزستان استفاده میشود. به منظور ارزیابی اثر نفت سفید بر شاخصهای رشد و فیزیولوژیکی سه نوع سبزی، آزمایشی گلدانی در یک خاک آلوده به نفت سفید به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با تیمارهای نوع سبزی (جعفری، هویج و گشنیز) و نفت سفید (در شش سطح با غلظت های 0، 2، 4، 6، 8 و 10 میلیلیتر بر کیلوگرم خاک) در سه تکرار انجام گردید. همچنین، جذب عناصر سنگین بوسیله این سبزیجات نیز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که مقدار عملکرد وزن تر و خشک، کلروفیل سبزیجات با افزایش میزان نفت سفید کاهش مییابد. مقادیر پرولین و آنتوسیانین نیز با افزایش نفت سفید کاهش یافت (باستثنای هویج که این مقادیر افزایش یافت). همچنین با افزایش غلظت نفت سفید، غلظت عناصر روی، مس، سرب و کادمیوم در ریشه و اندام هوایی هر سه نوع سبزی به طور معنی داری افزایش یافته است، به طوری که افزودن 10 میلی لیتر نفت سفید در هر کیلوگرم خاک، به طور میانگین باعث افزایش غلظت کادمیوم، مس و سرب در ریشه (10، 68، 5/6) و اندام هوایی (4، 88، 5/2) گیاه جعفری، در ریشه (9، 65، 7/5) و اندام هوایی (3/3، 83، 2) گیاه گشنیز، در ریشه (9، 45، 5) و اندام هوایی (2/4، 80، 58/1 میلیگرم در کیلوگرم ماده خشک) گیاه هویج گردید. نتایج این تحقیق نشان میدهد که در هر سه نوع سبزی میزان فلزات سنگین از مقادیر حد مجاز استاندارد جهانی بیشتر است. بنابراین، اگر این سبزیجات در مقادیر زیاد مصرف شوند، ممکن است برای مصرف کنندگان آن خطرناک باشد.
نفت سفید,فلزات سنگین,علفکش,سبزیجات,دزفول
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70589.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70589_1af9b7cbd54ad01b6b4a67539f04f50d.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
50
2
2019
05
22
بررسی پیامد نیترات و شوری، غلظت آلاینده و جمعیت میکروبی بر تجزیه زیستی BTEX در محیط میکروآئروفیلیک
401
409
FA
مینا
شکیبا
دانشجوی دکتری، گروه مهندسی آبیاری و آبادانی، دانشکده مهندسی و فناوری کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
minashakiba@ut.ac.ir
تیمور
سهرابی*
0000-0001-7571-4604
استاد، گروه مهندسی آبیاری و آبادانی، دانشکده مهندسی و فناوری کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
myousef@ut.ac.ir
فرهاد
میرزایی اصل شیرکوهی
دانشیار، گروه مهندسی آبیاری و آبادانی، دانشکده مهندسی و فناوری کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
fmirzaei@ut.ac.ir
احمدعلی
پوربابایی
0000-0002-5273-2161
دانشیار، گروه مهندسی علوم خاک، دانشکده مهندسی و فناوری کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
pourbabaei@ut.ac.ir
10.22059/ijswr.2018.254542.667876
علیرغم پژوهشهای فراوان انجامشده در زمینه تجزیهزیستی BTEX، تحقیقات اندکی در زمینه بهینهسازی شرایط محیطی برای تجزیهزیستی این آلاینده با توجه به عوامل تأثیرگذار صورت گرفته است. هدف از این مطالعه تجزیه BTEX توسط ریزجانداران جداشده از خاک و بررسی تأثیر عواملی همچون نیترات، BTEX، شوری و جمعیت میکروبی و بهینهسازی شرایط برای تجزیه میباشد. به منظور شناسایی ریزجانداران مناسب برای تجزیه BTEX در مرحله اول جداسازی و خالصسازی باکتری مناسب از خاک آلوده به مواد نفتی انجام شد. سپس غلظت نیترات، غلظت BTEX، شوری و جمعیت سلولی بهصورت متغیرهای مستقل به منظور بهینهسازی شرایط تجزیه توسط باکتری فوق در نظر گرفته شد. در نهایت یک مدل چندجملهای توسط نرمافزار Design Expert برای تجزیه با %85R<sup>2</sup>= پیشنهاد شد. تحقیق حاضر نشان داد که باکتری جداسازی شده برای تجزیه BTEX مناسب و با استفاده از معادله حاصل میتوان شرایط را برای تجزیهزیستی با کارایی بالاتر مهیا نمود. نتایج نشان داد که غلظت اولیه BTEX و نیترات در تجزیهBTEX معنیدار است، بطوریکه با افزایش غلظت BTEX به مقدار 200 میلیگرم بر لیتر، 2/4 درصد و همچنین با کاهش غلظت نیترات به مقدار 400 میلیگرم بر لیتر 9 درصد کاهش در تجزیه BTEX مشاهده شد.
تجزیه زیستی,بهینه سازی,BTEX,مدل چندجمله ای
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70591.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70591_fb88247f1e60bd04c720a07e8d7fc533.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
50
2
2019
05
22
بررسی آزمایشگاهی تأثیر توام طوق و صفحات مستغرق بر میزان کاهش عمق آبشستگی گروه پایههای پل استوانهای شکل
411
424
FA
ابراهیم
نوحانی
استادیار گروه عمران &ndash; سازه های هیدرولیکی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد دزفول، باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، دزفول، ایران.
nohani_e@yahoo.com
سامان
ابراهیمی
دانش آموخته کارشناسی ارشد عمران – سازههای هیدرولیکی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد دزفول، دزفول، ایران.
saman_ebi@ymail.com
10.22059/ijswr.2018.257701.667909
آبشستگی به فرم های مختلف پایداری سازههای هیدرولیکی را مورد تهدید و فرسایش قرار میدهد. یکی از روش های غیرمستقیم کاهش آبشستگی نصب طوق و صفحات مستغرق است. طوق عبارتست ازصفحه ای نازک که در یک ارتفاع مشخص از پایه پل نصب شده و به این وسیله مانع از تماس مستقیم جریان پایین رونده در جلوی پایه پل با بستر رودخانه میگردد و فعالیت گردابهای نعل اسبی را تضعیف میکند همچنین در پایههای طوق دار سرعت آبشستگی کاهش یافته و یا به عبارت دیگر زمان شروع آبشستگی به تأخیر میافتد. در این تحقیق با مدل سازی آزمایشگاهی به بررسی تأثیر توام طوق و صفحات مستغرق بر میزان کاهش عمق آبشستگی پایههای استوانهای پرداخته شده است. با توجّه به نتایج حاصل از آزمایش بیشترین کاهش عمق آبشستگی برای فرود 246/0و پایه در مجاورت طوق دو برابر قطر پایه و شش صفحه مستغرق برای هر سه پایه به ترتیب (55%، 96% ، 98%) اتفاق افتاده است. همچنین نتایج نشان داد که صفحات مستغرق با تاثیر بر روی خطوط جریان و طوق با محافظت از پایه در مقابل گردابهای پایین رونده و گردابهای نعل اسبی ، ابزار مناسبی جهت کاهش عمق آبشستگی در پایههای استوانهای باشد.
آبشستگی,پایه استوانهای,طوق,صفحات مستغرق,مدل
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70593.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70593_aaccde725c10f54f6e94bd02779304f5.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
50
2
2019
05
22
مطالعه ستونی اثر زئولیت اصلاح شده با غلظتهای مختلف سورفکتانت بر حذف فسفر و شبیهسازی آن با مدلهای سنتیکی و ANFIS
425
435
FA
جمال
عباس پلنگی
گزوه مهندسی آب.دانشکده مهندسی زراعی-دانشگاه علوم کشاورزی ساری
jamalpalangi@yahoo.com
محمد علی
غلامی سفیدکوهی
0000-0001-8732-4929
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
magholamis@yahoo.com
محمدعلی
بهمنیار
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری-دانشکده علوم زراعی-گروه خاکشناسی
mohammadalib@yahoo.com
10.22059/ijswr.2018.258201.667917
فسفر نه تنها مواد مغذی اصلی موجودات زنده و مواد اساسی بسیاری از صنایع است بلکه یکی از پارامترهای مهم و تأثیرگذار بر محیط زیست است. در این تحقیق اثر سطوح مختلف غلظت سورفکتانت هگزا دسیل تری متیل آمونیم بروماید بر اصلاح زئولیت کلینوپتیلولایت، بهمنظور حذف فسفات با استفاده از آزمایش های ستونی مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور اثر زئولیت اصلاحشده با غلظتهای 0، 10، 20 و 25 میلیگرم در لیتر با ستونهایی با ارتفاع 30 سانتیمتر، قطر 32 میلیمتر و جریان رو به بالا، آزمایش شد. بهمنظور مدلسازی منحنی شکست ستون جذب، سه مدل سنتیکی متداول بوهارت-آدامز، توماس و دوز-پاسخ اصلاحشده بههمراه یک مدل هوش مصنوعی سیستم استنتاج عصبیفازی تطبیقی بررسی شدند. نتایج نشان داد که مقدار ظرفیت جذب تعادلی با افزایش غلظت اصلاح کننده از 08/0 به 23/0 میلیگرم در لیتر افزایش یافت. غلظت 25 میلیگرم در لیتر با زمان شکست و اشباع 15 و 225 دقیقه و ظرفیت جذب 23/0 میلیگرم در گرم، بهترین حالت برای اصلاح زئولیت و حذف فسفر نتیجه شد. یافتهها نشان داد مدل دوز-پاسخ اصلاح شده نسبت به مدل توماس و بوهارت-آدامز، دقیقترین مدل ریاضی جذب برای پیشبینی منحنی شکست ستون برای حذف فسفر است. همچنین سیستم استنتاج عصبیفازی تطبیقی نسبت به مدلهای سنتیکی متداول از قابلیت و دقت بیشتری در تخمین غلظت خروجی از ستون جذب فسفر برخوردار بوده و منجر به کاهش 44، 32 و 20 درصدی متوسط خطای نسبی، جذر میانگین مربعات و خیدو نسبت به بهترین مدل ریاضی جذب شد.
زئولیت اصلاح شده,ظرفیت جذب,هوش مصنوعی,منحنی شکست
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70594.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70594_4255037af7f578caee1ecaa7ea27e714.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
50
2
2019
05
22
نقش تغییرات آبدهی متوسط رودخانههای حوضهی آبریز دریاچهی ارومیه در افت سطح آب دریاچه
437
447
FA
بهزاد
حصاری
0000-0001-8142-6238
استادیار، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، پژوهشکده مطالعات دریاچه ارومیه، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
b_hessari@yahoo.com
کامران
زینالزاده
دانشیار، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، پژوهشکده مطالعات دریاچه ارومیه، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
kzeinalz@yahoo.com
10.22059/ijswr.2018.257124.667905
با توجه به اهمیت مطالعهی روند دبی رودخانهها، در این تحقیق، روند تغییرات دبی متوسط رودخانههای حوضهی آبریز دریاچهی ارومیه مورد بررسی قرار گرفت. بررسی نقش تغییرات دبی ورودی به دریاچه بر کاهش سطح آب دریاچه هدف دیگر تحقیق حاضر است. بدینمنظور، آمار و اطلاعات مربوط به 65 ایستگاه هیدرومتری (بین سالهای1390-1357) مورد تحلیل قرار گرفت. آزمون ناپارامتری منکندال با در نظر گرفتن اثر خودهمبستگی برای بررسی روند در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. بر اساس نتایج، سری زمانی دبی در بیش از نیمی از ایستگاهها (41 ایستگاه) دارای خودهمبستگی با تاخیر یکساله در سطح اطمینان 95 درصد معنیدار بود. همچنین بیش از نیمی از ایستگاهها (58 ایستگاه) دارای روند کاهشی بوده و این روند کاهشی در 38 ایستگاه در سطح اطمینان 95 درصد معنیدار بود. مقدار مجموع آب سطحی ورودی به دریاچهی ارومیه نیز از 4654 میلیون مترمکعب در سالهای قبل از 1374 (سال شروع خشک شدن دریاچه) به 2134 میلیون مترمکعب در سالهای بعد از 1374 رسیده است. سری زمانی آب سطحی ورودی به دریاچه ارومیه دارای روند کاهشی بوده و براساس نتایج آزمون t استیودنت اختلاف در میانگین دو دوره طی بازه زمانی قبل و بعد از سال 1374 در سطح اطمینان 95 درصد معنیدار میباشد. نتایج این تحقیق نشاندهندهی کاهش آبهای سطحی در سراسر حوضه و ورودی به دریاچهی ارومیه در سالهای بعد از 1374 و نقش این کاهش در افت سطح آب دریاچه ارومیه میباشد و بر ضرورت مدیریت صحیح منابع آب و مصارف در بخشهای مختلف از جمله کشاورزی با توجه به شرایط حاکم اقلیمی تاکید دارد.
تحلیل روند,حوضه آبریز دریاچه ارومیه,دبی متوسط,منکندال
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70595.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70595_33e446bfef1be17df3468eefb52453fb.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
50
2
2019
05
22
اثر نانوذرات و میکروذرات دیاکسیدتیتانیم در تثبیت کادمیم در سوسپانسیونهای خاک در حضور اسیدهومیک
449
462
FA
ثمانه
آریابد
دانشجوی دکتری علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
aryabod87@yahoo.com
امیر
فتوت
0000-0002-5551-7002
دانشیار گروه علوم و مهندسی خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد ، مشهد، ایران
afotovat@um.ac.ir
رضا
خراسانی
دانشیار گروه علوم و مهندسی خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
khorasani@um.ac.ir
محمد حسن
انتظاری
استاد گروه شیمی، دانشکده علوم، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
entezari@um.ac.ir
10.22059/ijswr.2018.254247.667870
در این مطالعه غیرمتحرککردن کادمیم در خاک در حضور نانوذرات و میکروذرات دیاکسیدتیتانیم و نقش اسیدهومیک در پایداری نانوذرات و جذب کادمیم در سطح نانوذرات و میکروذرات مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این مطالعه نشان داد که در خاک آلوده به کادمیم در محیط سوسپانسیون، اسیدهومیک باعث افزایش فراهمیکادمیم در خاک از طریق افزایش غلظت کادمیم در محلولرویی سوسپانسیونها میشود و اصلاح سطح نانوذرات دیاکسیدتیتانیم با اسیدهومیک جذب کادمیم را در سطح نانوذرات افزایش میدهد. همچنین ازآنجا که میکروذرات غلظت کادمیم محلولرویی سوسپانسیونها و غلظت کادمیم تبادلی را به مقدار بیشتری از نانوذرات کاهش دادهاند میتوان نتیجهگیری کرد که اثر میکروذرات در کاهش فراهمی کادمیم در خاک بیشتر از نانوذرات بوده است.
نانو و میکروذرات دیاکسیدتیتانیم,عصاره گیری جزء به جزء کادمیم,اسیدهومیک,سوسپانسیون خاک,پایداری نانوذرات مقدمه
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70597.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70597_01fe935387ac32fbabed696ec078f120.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
50
2
2019
05
22
تحلیل الگوی پراکنش خاکها در یک منطقه هموار با استفاده از الگوریتم درخت تصمیمگیری
463
480
FA
مرضیه
زندی باغچه مریم
گروه علوم و مهندسی خاک-دانشکده کشاورزی-دانشگاه رازی-کرمانشاه-ایران
mzandi8867@gmail.com
پرویز
شکاری
گروه علوم ومهندسی خاک، دانشکده کشاورزی،دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
p_shekaari@yahoo.com
10.22059/ijswr.2018.250737.667837
نقشهبرداری رقومی خاک را میتوان تولید اطلاعات مکانی خاک تعریف کرد. یکی از روشهای محبوب که اخیراً در چندین مورد از مطالعات نقشهبرداری رقومی خاک بهکاررفته، درخت تصمیمگیری است. پژوهش حاضر بهمنظور ارزیابی قابلیت درخت تصمیمگیری در نقشهبرداری خاکها در منطقه میاندربند با مساحت50000 هکتار در استان کرمانشاه انجام شد. الگوریتم C5.0 (با و بدون متاالگوریتم بوستینگ) برای ایجاد روابط مکانی بین کلاسهای خاک و متغیرهای محیطی مورد استفاده قرار گرفت. بر پایه نمونهبرداری سیستماتیک 78 خاکرخ مورد مطالعه قرار گرفت و 6 گروه بزرگ و 14 زیرگروه شناسایی شد. 30 متغیر محیطی از مدل رقومی ارتفاع و تصویر سنجنده OLI/TIRS ماهواره لندست 8 مربوط به تاریخ تیرماه 1394 مشتق شد. صحت عمومی برای گروه بزرگ و زیرگروه برابر با 73 درصد به دست آمد درحالیکه مقادیر متناظر برای نمایه کاپا به ترتیب 61/0 و 63/0 بود. ترکیب متاالگوریتم بوستینگ با C5.0 مقادیر صحت عمومی را به ترتیب به 80 درصد و 76 درصد و مقادیر نمایه کاپا را به 72/0 و 66/0 افزایش داد. نتایج توانایی قابلتوجهی را برای درخت تصمیمگیری در باز شناخت الگوی خاک در منطقه موردمطالعه نشان داد و متغیرهای توپوگرافی از سایر متغیرهای محیطی پر اهمیتتر به نظر میرسید. همچنین، بررسی نقشههای تولیدشده از طریق مقایسه با الگوی خاک مشاهدهشده در خلال بررسی زمین، نشانگر تطابق پذیرفتنی پیشبینیهای الگوریتم درخت تصمیمگیری با واقعیت بود.
نقشهبرداری رقومی خاک,الگوریتم C5.0,بوستینگ,متغیرهای محیطی,دشت میاندربند
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70600.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70600_6460fd0ab9641d579fc8c2637d5a8f50.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
50
2
2019
05
22
تخمین خصوصیات هیدرولیکی غیراشباع خاک با استفاده از روشهای حل تحلیلی و معکوس مبتنی بر اندازهگیریهای دستگاه نفوذسنج دیسک
481
493
FA
سینا
بشارت
گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، پژوهشکده مطالعات دریاچه ارومیه، دانشگاه ارومیه
s.besharat@urmia.ac.ir
گیسو
هاشم پور
گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ارومیه
g.hashempor@gmail.com
کامران
زینال زاده
گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، پژوهشکده مطالعات دریاچه ارومیه، دانشگاه ارومیه
kzeinalz@yahoo.com
10.22059/ijswr.2018.240402.667742
برآورد و مدلسازی ویژگیهای هیدرولیکی غیراشباع خاک، راهکاری موثر در تسریع و سهولت پژوهشهای مربوط به حرکت آب و املاح در خاک است. در این مطالعه، از روش برآورد حل معکوس برای آنالیز نتایج حاصل از کاربرد دستگاه نفوذسنج مکشی دیسک استفاده گردید. همچنین از روش تحلیلی وودینگ و نرم افزار Hydrus-1D در شبیهسازی مقادیر نفوذ و ویژگیهای هیدرولیکی بهره گرفته شد. در این راستا با استفاده از چهار لایسیمتر، آزمایشهای نفوذ در مکشهای 15 ، 6 ، 3 و 1 سانتیمتر انجام شد. دادههای بارفشاری توسط چهار تانسیومتر نصب شده در لایسیمترها قرائت شد. در نهایت نتایج بدست آمده از روش حل معکوس با روش وودینگ مقایسه شدند. نتایج نشان داد که روش حل معکوس به طور کلی تطابق خوبی با روش تحلیلی وودینگ داشت. روش حل معکوس مقادیر هدایت هیدرولیکی غیر اشباع را در مکشهای پایین نزدیک به وودینگ برآورد نمود اما با بیشتر شدن مکش مقادیر برآوردی حل معکوس 12 درصد بیشتر از روش وودینگ بدست آمد.
پتانسیل ماتریک,روش وودینگ,معادله ریچاردز,هدایت هیدرولیکی غیراشباع,Hydrus
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70601.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70601_bd084ab5009411b4c7ebc49b51c9544d.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
50
2
2019
05
22
مدیریت بهینه منابع آب سطحی با WEAP: با لحاظ رویکرد بیزی ناشی از تغییر اقلیم
495
504
FA
سیده حدیث
حیات الغیب مقدم
دانشجوی کارشناسی ارشد/ گروه مهندسی عمران/ دانشکده فنی و مهندسی/ دانشگاه قم
h_hayatolgheib@yahoo.com
پریساسادات
آشفته
عضو هیئت علمی/گروه مهندسی عمران دانشگاه قم
ps.ashofteh@qom.ac.ir
10.22059/ijswr.2018.257866.667911
در این تحقیق اثر پدیده تغییر اقلیم بر مدیریت بهینه منابع آب حوضه خرمآباد بررسی شد. از مدل توسعهیافته هیبریدی براساس رویکرد بیزی برای این منظور استفاده شد. بدینصورت که ابتدا خروجی مدلهای AOGCM تحت سناریوی انتشار A2 طی دوره پایه 2000-1971 و دوره آتی 2069-2040 کوچکمقیاس شدند و بر اساس وزندهی، با استفاده از روش مونتکارلو به کمک نرمافزار SIMLAB تعداد 100 نمونه از تابع توزیع احتمالاتی ماهانه دما و بارندگی کوچکمقیاس شده حوضه، تولید شدند. نتایج نشان داد که میزان میانگین دمای ماهانه بلندمدت آینده به میزان 93/1 تا 7/3 درجه سانتیگراد افزایش پیدا خواهد کرد. میزان بارندگی در برخی ماهها افزایش و در برخی کاهش پیدا خواهد کرد. محدوده تغییرات بارندگی حوضه تحت سناریوی A2 طی دوره 2069-2040 نسبت به دوره پایه بین 29/17- تا 04/1036 درصد خواهد بود. سپس با معرفی دما و بارش آینده حاصل از مدل هیبریدی به مدل واسنجی و صحتسنجی شده IHACRES، میزان جریان سطحی آینده بدست آمد. نتایج کاهش میزان جریان سطحی رودخانه را نسبت به مقادیر پایه نشان داد. این کاهش برای سناریوی A2 در دوره 2069-2040 نسبت به مقادیر پایه به میزان 33/4 درصد خواهد بود. درنهایت در مدل WEAP سناریوهای مختلف موردبررسی قرار گرفتند و میزان تخصیص آب در دوره پایه و تغییر اقلیم مقایسه شدند. مشخص شد در فصلهایی همچون فصل تابستان با توجه به افزایش تقاضا که مقدار آب بیشتری مصرف میشود، تقاضای تأمین نشده (دوره شکست) وجود خواهد داشت و در شرایط تغییر اقلیم این وضعیت تشدید خواهد شد. بهطوریکه مقدار تقاضای تأمین نشده سالانه برابر 17/0 میلیون مترمکعب و در سناریوی A2-2040-2069 با افزایش 87 درصدی نسبت به پایه برابر 33/1 میلیون مترمکعب خواهد بود.
سناریوی تغییر اقلیم,مدل هیبریدی براساس رویکرد بیزی,مدیریت بهینه منابع آب,مدل WEAP
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70602.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70602_4ebd8176a942b4165207ded08bbcf291.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
50
2
2019
05
22
مطالعه آزمایشگاهی تأثیر عوامل هیدرولیکی و هندسی تونل انتقال رسوب بر جریان و رسوب انتقالیافته
505
514
FA
پژمان
امینیان
دانشجوی دکتری مهندسی عمران- آب و سازههای هیدرولیکی، دانشگاه صنعتی شاهرود، شاهرود، ایران
p.aminian@shahroodut.ac.ir
احمد
احمدی
دانشیار گروه مهندسی عمران دانشگاه صنعتی شاهرود، شاهرود، ایران
a.ahmadi@shahroodut.ac.ir
صمد
امام قلی زاده
دانشیار گروه آب و خاک دانشکده مهندسی کشاورزی دانشگاه شاهرود، شاهرود، ایران
s_gholizadeh517@yahoo.com
10.22059/ijswr.2018.256432.667896
در چند دهه اخیر، هرچند سدسازی روند افزایشی داشته است، ولی متأسفانه اکثر این سدها در دوره بهرهبرداری با مشکل رسوبگذاری مواجه میباشند. بهعنوان یک راه علمی میتوان جهت رفع این مسئله به ساخت تونلهای انتقال رسوب اشاره کرد. تونلها کانالهای انحرافی هستند که جریان حاوی رسوبات را از بالادست مخزن سد به پاییندست آن منتقل مینمایند. در این مطالعه آزمایشگاهی، تأثیر عرض کانال انحرافی بر میزان دبی و رسوب انحرافی به کانال فرعی بررسی شده است. در این راستا در سه عرض مختلف کانال انحرافی، متغیرهای عدد فرود جریان و عمق جریان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصله از این تحقیق بیانگر آن است که افزایش عدد فرود بهطور متوسط باعث کاهش 20 درصدی دبی منحرفشده به کانال و کاهش 44 درصدی رسوب منحرفشده به کانال فرعی میشود. از طرفی کاهش 33 درصدی عرض کانال انحرافی میتواند کاهش 5/8 درصدی دبی انحرافی به کانال فرعی را به دنبال داشته باشد و افزایش 50 درصدی عرض کانال انحرافی میتواند در افزایش 13 درصدی رسوب انحرافی به کانال فرعی مؤثر باشد. شاخص عملکرد بزرگتر از 1 بوده و از مقدار 6/1 الی 77/3 متغیر است و درنتیجه کانال انحرافی 90 درجه عملکرد مناسبی در انتقال رسوب دارد. با کاهش عدد فرود و افزایش عمق جریان و با مقدار عرض بدون بعد کانال انحرافی برابر 41/0 میتوان گزینه مطلوب در انتقال رسوب را فراهم نمود، بهگونهای که با کمترین میزان دبی انحرافی بیشترین مقدار رسوب منحرف شود.
کانال انحرافی,انتقال رسوب,دبی انحرافی,جریان ثانویه
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70603.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70603_9682c1e2f06afdfba996a6ef4ea6a8a1.pdf