دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
51
7
2020
09
22
بررسی تأثیر کامپوزیتهای کیتوسان بر غلظت کادمیوم و برخی از عناصر غذایی گیاه کاهو
1605
1622
FA
زهرا
نجفی
دانشجوی دکتری، گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران
najafizahra9@gmail.com
احمد
گلچین
0000-0002-7193-6821
استاد، گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران
agolchin2011@yahoo.com
پریسا
علمداری
0000-0001-6520-300X
استادیار، گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران
p_alamdari@znu.ac.ir
محمد صادق
عسکری
0000-0002-2110-0217
استادیار، گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران
askari@znu.ac.ir
10.22059/ijswr.2020.295558.668468
پژوهش حاضر با هدف بررسی کارایی کامپوزیتهای مختلف کیتوسان درکاهش تحرک کادمیوم در خاک و همچنین بررسی تأثیر آنها بر گیاه کاهو انجام گرفت. برای این منظور یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی، بهصورت گلدانی و در شرایط گلخانه به اجرا در آمد. فاکتورهای مورد بررسی عبارت بودند از سطوح کادمیوم خاک (صفر، 8، 25 و 75 میلیگرم بر کیلوگرم) و نوع جاذب (کیتوسان، بیوچار، زئولیت و نانو مگنتیت خالص و کامپوزیتهای کیتوسان-بیوچار، کیتوسان-زئولیت، کیتوسان-مگنتیت و تیمار بدون جاذب) که هر یک از جاذبها در سطح نیم درصد وزنی بهکار رفتند. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت کادمیوم کل خاک، میانگین ارتفاع بوته، وزن خشک بخش هوایی و ریشه و غلظت عناصر فسفر، پتاسیم، آهن و روی بخش هوایی گیاه کاهو کاهش و غلظت کادمیوم آن افزایش یافت. همچنین نتایج نشان داد که افزودن جاذبها به خاک با جذب بخشی از کادمیوم محلول خاک باعث کاهش اثرات سمّی کادمیوم شدند بهطوری که با کاربرد 5/0 درصد وزنی از کامپوزیت کیتوسان-مگنتیت بهعنوان کاراترین جاذب غلظت کادمیوم بخش هوایی 22/24 میلیگرم بر کیلوگرم نسبت به شاهد کاهش و بهدنبال آن میانگین ارتفاع بوته و وزن خشک بخش هوایی 57/29 و 60/43 درصد و غلظت فسفر، پتاسیم، آهن و روی بخش هوایی بهترتیب 22/72، 78/98، 77/267 و 10/128 درصد نسبت به شاهد افزایش یافت.
آلودگی خاک,سمّیت کادمیوم,کامپوزیتهای کیتوسان,کاهو
https://ijswr.ut.ac.ir/article_76044.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_76044_566b762b8523430ab64d637f16301735.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
51
7
2020
09
22
تأثیر هورمونهای رشد و قارچهای میکوریزآربوسکولار بر عملکرد گیاه سیبزمینی، رقم آگریا
1623
1635
FA
مصیب
وفایی
گروه اموزشی خاکشناسی دانشگاه زنجان شهر زنجان کشور ایران
vafaee.mosayeb67@gmail.com
احمد
گلچین
0000-0002-7193-6821
استاد گروه خاکشناسی دانشگاه زنجان. زنجان. ایران
agolchin2011@yahoo.com
فاطمه
مرادی
گروه اموزشی خاکشناسی دانشگاه زنجان شهر زنجان کشور ایران
mordi1372.f@gmail.com
افروز
شریعت زاده
گروه اموزشی خاکشناسی دانشگاه جیرفت شهر جیرفت. استان کرمان کشور ایران
af.shereat@gmail.com
10.22059/ijswr.2020.298423.668514
قارچهای میکوریزی ازجمله ریزجاندارنی هستند که در تأمین فسفر، روی، مس و آب برای گیاه نقش دارند و هورمونهای رشد نیز با گسترش ریشهزایی باعث جذب بیشتر مواد غذایی و در نتیجه رشد گیاه میشوند. بهمنظور بررسی تأثیر هورمونهای رشد گیاهی و قارچهای میکوریزی بر عملکرد گیاه سیبزمینی رقم آگریا یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در شرایط گلخانه به اجرا درآمد. فاکتورهای مورد بررسی شامل نوع هورمون رشد مصرفی در چهار سطح (شاهد، جیبرلیکاسید، ایندولاستیکاسید و نفتالیناستیکاسید) و نوع قارچ میکوریزا مصرفی در چهار سطح (شاهد، فونلیفورمیسموسهآ، رایزوفاگوساینترارادیسز و مخلوط دو قارچ) بودند که هر فاکتور در سه تکرار اعمال گردید. هورمونهای رشد گیاهی با غلظت ۲۵ میلیگرم در لیتر محلولپاشی شدند و میزان مصرف محیط حاوی قارچ میکوریزا 10 گرم در هر جعبه کاشت بود. نتایج نشان دادند که بیشترین مقدار شاخص کلروفیل برگ و طول غده از تیمار قارچ فونلیفورمیسموسهآ همزمان با مصرف هورمون رشد نفتالیناستیکاسید بهدست آمد که بهترتیب برابر با 20/1 و 45/5 سانتیمتر بود. بالاترین درصد ماده خشک، قطر ساقه و وزن تر غده از تیمار حاوی مخلوط دو قارچ فونلیفورمیسموسهآ، رایزوفاگوس اینترارادیسز و بدون مصرف هورمون رشد بهدست آمد که بهترتیب برابر با 69/19 درصد، 93/12 میلیمتر و 78/98 گرم بود. بیشترین مقدار قطر غده از مصرف هورمون رشد جیبرلیکاسید و بدون قارچ میکوریزا بهدست آمد که 46/12 سانتیمتر بود. بالاترین دانسیته غده از تیمار حاوی قارچ فونلیفورمیس موسهآ همراه با مصرف هورمون رشد جیبرلیکاسید بهدست آمد که برابر 50/1 گرم بر سانتیمتر مکعب بود. بهطور کلی نتایج این مطالعه نشان داد که مصرف هورمون رشد جیبرلیکاسید و مخلوط دو قارچ فونلیفورمیسموسهآ و رایزوفاگوس اینترارادیسز باعث بیشترین مقدار عملکرد سیبزمینی رقم آگریا شد.
آگریا,وزن تر غده,جیبرلیک اسید,ایندول استیک اسید,فونلیفورمیس موسهآ
https://ijswr.ut.ac.ir/article_76150.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_76150_266f61ef1900c0f403eb6455f174c4d5.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
51
7
2020
09
22
فلوم اندازهگیری جریان با دیوارههای مخروطی و استوانهای شکل
1637
1651
FA
میلاد
محمدی
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد سازههای آبی، گروه مهندسی آبیاری و آبادانی، دانشکده مهندسی و فناوری کشاورزی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.
milad.mohammady@alumni.ut.ac.ir
علیرضا
وطن خواه
0000-0002-0421-3164
دانشیار، گروه مهندسی آبیاری و آبادانی دانشکده مهندسی و فناوری کشاورزی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.
arvatan@ut.ac.ir
10.22059/ijswr.2020.299677.668550
اندازه گیری دقیق جریان یکی از عوامل اساسی در جهت برنامهریزی برای کاهش مصرف آب کشاورزی، ایجاد عدالت توزیع و مدیریت تحویل در سامانه های تحویل آب در شبکههای آبیاری میباشد. ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﺗﺠﻬﻴﺰﺍﺕ ﻧﻮﻳﻦ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮔﻴﺮﻱ ﺩﺑﻲ توانستهاند ﺻﺤﺖ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﺁﺏ ﺭﺍ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﺩﻫﻨد، ﺍﻣﺎ ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﻫﺰﻳﻨﻪ ﺳﺮﻣﺎیهﮔﺬﺍﺭﻱ ﻭ ﺑﻬﺮه ﺑﺮﺩﺍﺭﻱ، ﻧﻴﺎﺯ ﺑﻪ ﻧﻴﺮﻭﻱ ﮐﺎﺭﺑﺮ ﻣﺎﻫر، ﮔﺴﺘﺮﺵ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺁﻥﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﺤﺪﻭﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. سازه مورد استفاده در این تحقیق شکل جدیدی از فلومهای اندازهگیری جریان میباشد که در طول کانال نصب شده و دارای دیوارههای استوانهای و مخروطی شکل هستند و تاج آنها نیز بر کف کانال منطبق است لذا در این سازه، ایجاد مقطع کنترل در مسیر جریان فقط از طریق تنگشدگی عرضی صورت میگیرد. این نوع از سازه همچنین دارای شکل سادهای بوده و به سادگی در شبکههای آبیاری قابل اجرا بوده و مشکل رسوبگذاری نیز نخواهند داشت. میزان افت انرژی در این سازه و پسزدگی حاصل از آن در بالادست کم بوده و این سازه با ایجاد جریان بحرانی در مقطع تنگشدگی، جریان را کنترل نموده و قادر به اندازهگیری بده جریان خواهد بود. در این تحقیق با مطالعه نظری و آزمایشگاهی خصوصیات جریان عبوری از سازه های استوانهای و مخروطی شکل در شرایط جریان آزاد، معادلاتی برای تخمین بده جریان در یک کانال مستطیلی توسعه داده شده است.
معادله دبی-اشل,انقباضهای مستطیلی و ذوزنقه ای,اثرات پسزدگی,اندازهگیری جریان
https://ijswr.ut.ac.ir/article_75985.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_75985_696540fba5a1ac4d09f1e5406d955e53.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
51
7
2020
09
22
ارزیابی روشهای یادگیری نظارتی هوشمند و سطح پاسخ برای بهینهسازی عوامل مؤثر بر فرسایش خاک (مطالعهی موردی حوزه آبخیز امامزاده عبدالله باغملک)
1653
1666
FA
مجتبی
شیرازی
دانشگاه شهید چمران اهواز
mojishirazi05967@gmail.com
عطااله
خادم الرسول
0000000307895807
استادیار گروه خاکشناسی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز، ایران
ataalahsoil@gmail.com
سید محمد
صفی الدین اردبیلی
مهندسی بیوسیستم، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز
m_safieddin@yahoo.com
10.22059/ijswr.2020.296715.668485
ارزیابی عوامل مؤثر بر کنترل فرسایش خاک در قالب شیوههای مدیریتی از اهمیت شایانی برخوردار است. در این پژوهش تأثیرات شیوههای مدیریتی غیر سازهای شامل قرق و اصلاح پوشش گیاهی توسط مدل WEPP در حوزه آبخیز امامزاده عبدالله باغملک واقع در شمال شرقی استان خوزستان، شبیهسازی شد. بهینهسازی متغیرهای فیزیکی و هیدرولیکی مؤثر بر فرسایش شامل بافت خاک و اجزاء معادله ونگنوختن توسط روشهای سطح پاسخ (RSM)، جنگل تصادفی (RF)، ماشین بردار پشتیبان (SVM) و شبکهی عصبی مصنوعی (ANN) صورت پذیرفت. همچنین مقدار فرسایش خاک قبل از اعمال شیوههای مدیریتی بهعنوان پاسخ اول (R<sub>1</sub>) و مقدار فرسایش خاک پس از اعمال شیوههای مدیریتی تحت عنوان پاسخ دوم (R<sub>2</sub>) تعریف شد. نتایج بهینهسازی توسط نرمافزار Orange شامل روشهای جنگل تصادفی، ماشین بردار پشتیبان و شبکه عصبی مصنوعی نشان داد که روش جنگل تصادفی با MSE، RMSE و R<sup>2</sup> به ترتیب برابر 991/0، 995/0 و 963/0 برای پاسخ اول و برای پاسخ دوم به ترتیب برابر 095/0، 307/0 و 974/0، بهعنوان مناسبترین روش است. همچنین بهینهسازی به روش سطح پاسخ با نتایج آماری MSE، RMSE و R<sup>2</sup> برای پاسخ اول به ترتیب 7/28، 37/5 و 999/0 و برای پاسخ دوم به ترتیب برابر 16/4، 03/2 و 998/0، مناسبترین روش محسوب میشود. در مجموع استفاده از روشهای بهینهسازی، ابزاری مناسب برای ارزیابی شیوههای مدیریتی و در نهایت انتخاب بهترین آنها در مناطق بحرانی میباشد. متناسب بودن شیوههای مدیریتی بر پایهی شرایط بهینه، منجر به کاهش هدررفت منابع آب و خاک میشود.
فرسایش خاک,روش سطح پاسخ,ماشین بردار,جنگل تصادفی,سناریوهای مدیریتی
https://ijswr.ut.ac.ir/article_75923.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_75923_5b0470776a58a4fb69443fa4247e16be.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
51
7
2020
09
22
کارایی نانو ذرات ضایعات زغالسنگ اصلاحشده با کلرید آهن در جذب فسفر از محلولهای آبی
1667
1679
FA
سمیه
حسین پور
بخش علوم و مهندسی خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران.
hosseinpour.s90@gmail.com
مجید
حجازی مهریزی
0000-0002-1561-8933
دانشیار گروه علوم و مهندسی خاک، دانشگاه شهید باهنر کرمان
mhejazi@uk.ac.ir
حسن
هاشمی پور رفسنجانی
بخش مهندسی شیمی، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران.
h-hashemipour@uk.ac.ir
محمدهادی
فرپور
0000-0003-3720-5803
بخش علوم و مهندسی خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران.
farpoor@uk.ac.ir
10.22059/ijswr.2020.298293.668510
یکی از بهترین روشها برای مدیریت ضایعات زغالسنگ در راستای جلوگیری از انباشت آنها در طبیعت و کاهش آلودگیهای محیطزیست، کاربرد آنها بهعنوان جاذب آلایندهها است. این پژوهش با هدف بررسی قابلیت و رفتار جذبی ضایعات زغالسنگ به سه شکل پودری خام (cp)، نانو ذرات (cnp) و نانو ذرات اصلاحشده با کلرید آهن (mcnp) در جذب فسفر از محلول آبی انجام شد. مشخصهیابی جاذبها با استفاده از آنالیزهای دستگاهی نظیر XRD، SEM-EDS، و FTIR صورت پذیرفت. مطالعات جذب سطحی فسفر به روش تعادلی در سیستم بسته انجام و تأثیر عواملی نظیر pH، غلظت اولیه فسفر و زمان تماس بررسی شد. نتایج نشان داد که فرآیند جذب فسفر، یک فرآیند وابسته به pH بوده و بیشترین جذب فسفر برای هر سه جاذب در محدوده pH=2-6 اتفاق افتاد. بیشترین درصد حذف فسفر در محدوده غلظت اولیه صفر تا 50 میلیگرم بر لیتر مشاهده شد. کارایی حذف فسفر توسط جاذبهای مورد مطالعه با گذشت زمان، افزایش و پس از 2 ساعت به تعادل رسید. درصد حذف فسفر توسط cp، cnp و mcnp به ترتیب 3/3، 18 و 8/78 درصد محاسبه شد. مدلهای سینتیکی شبهرده اول و شبهرده دوم و مدل همدمای لانگمویر دادههای جذب سطحی فسفر توسط جاذبهای مورد مطالعه را به خوبی توصیف کردند. حداکثر ظرفیت جذب فسفر برای cp، cnp و mcnp به ترتیب برابر با 37/0، 97/3 و 39/30 میلیگرم بر گرم محاسبه شد. نتایج این پژوهش نشان داد که ضایعات زغالسنگ اصلاحشده، قابلیت استفاده بهعنوان یک جاذب مقرون به صرفه و دوستدار محیطزیست را دارا هستند.
حذف فسفر,ضایعات زغالسنگ,سینتیک,همدما
https://ijswr.ut.ac.ir/article_75805.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_75805_46a294cef167fddae08f9e4efa33d61c.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
51
7
2020
09
22
مقایسه استهلاک انرژی در صفحات مشبک افقی دوگانه و حوضچههای آرامش در پاییندست شیبشکن قائم
1681
1690
FA
رسول
دانشفراز
0000-0003-1012-8342
استاد، گروه مهندسی عمران، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه مراغه
daneshfaraz@yahoo.com
مهدی
ماجدی اصل
0000-0002-9998-8017
استادیار، گروه مهندسی عمران، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه مراغه، مراغه، ایران
mehdi.majedi@gmail.com
شعبان
رزمی
گروه مهندسی عمران، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه مراغه، مراغه، ایران
razmishaban@gmail.com
10.22059/ijswr.2020.294781.668444
هدف از تحقیق حاضر بررسی استهلاک انرژی صفحات مشبک دوگانه افقی نصب شده بر لبه شیبشکن قائم بوده و نتایج آن با نتایج حوضچههای آرامش استاندارد نوع یک، دو، سه و چهار مورد مقایسه قرار گرفت. تعداد 140 آزمایش مختلف بر روی صفحات مشبک دوگانه افقی نصب شده بر لبه شیبشکن قائم در فواصل نسبی بین صفحات 25/0، 33/0 و 5/0، تخلخل 40 و 50 درصدی صفحات و دو ارتفاع شیبشکن 20 و 25 سانتیمتری انجام شد. نتایج نشان داد که فاصله نسبی و تخلخل صفحات مشبک افقی دوگانه تاثیر چندانی بر انرژی باقیمانده نسبی نرمال جریان و عمق نسبی پاییندست نداشته ولی با این حال با افزایش فاصله نسبی و درصد تخلخل صفحات، طول حوضچه آرامش شیبشکن کاهش مییابد. در مقایسه با حوضچههای آرامش نیز، بهکارگیری صفحات مشبک افقی دوگانه سبب کاهش طول حوضچه آرامش شیبشکن شده و انرژی نسبی باقیمانده و عمق نسبی پاییندست بهترتیب بیش از 35 و 49 درصد کاهش یافت.
انرژی باقیمانده نرمال,صفحات مشبک افقی دوبل,حوضچه آرامش,شیبشکن قائم,طول شیبشکن
https://ijswr.ut.ac.ir/article_76068.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_76068_20c28f77c4542e445246465356598b7f.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
51
7
2020
09
22
مقیاسسازی منحنی رطوبتی بروکس-کوری با استفاده از حداقل داده
1691
1700
FA
غلامحسین
لکزاییان پور
گروه مهندسی آب، دانشکده آب و خاک، دانشگاه زابل، زابل، ایران
lakzaianpour@gmail.com
محمد مهدی
چاری
0000-0002-1847-973X
گروه مهندسی آب، دانشکده آب و خاک، دانشگاه زابل، زابل، ایران
m.mahdi.chari@gmail.com
سید محمود
طباطبایی
گروه مهندسی آب، دانشکده آب و خاک، دانشگاه زابل، زابل، ایران
smtabataba2000@yahoo.com
پیمان
افراسیاب
گروه مهندسی آب، دانشکده آب و خاک، دانشگاه زابل، زابل، ایران
p_afrasiab@yahoo.com
10.22059/ijswr.2020.296950.668490
اندازهگیری منحنی رطوبتی در آزمایشگاه زمانبر و پرهزینه میباشد. به این دلیل پژوهشگران روشهایی را برای کاهش اندازهگیریها ارائه کردهاند. یکی از این روشها، مقیاسسازی است. هدف از این تحقیق مقیاسسازی منحنی رطوبتی بهدستآمده با استفاده از مدل بروکس-کوری برای تمامی کلاسهای بافتی خاک است. در این روش به یک منحنی مرجع و مقدار رطوبت در یک مکش خاص مورد نیاز است. فاکتور مقیاس در این روش برابر با مقدار لگاریتم رطوبت در یک مکش خاص در خاک مرجع به مقدار لگاریتم رطوبت در همان مکش در خاک مورد نظر است. فاکتور مقیاس بهدستآمده با این روش با فاکتور مقیاس بهدستآمده از روش بهینهسازی آماری مورد ارزیابی قرار گرفت. در این تحقیق از دادههای 11 کلاس مختلف بافت خاک ارائهشده توسط رالز و همکاران استفاده شده است. نتایج نشان داد که فاکتور مقیاس بهدستآمده بر اساس رطوبت ، و نزدیک به فاکتور مقیاس بهینه است. مقدار میانگین مجموع مربعات خطا روش پیشنهادی برابر با 047/0 و روش بهینهسازی برابر با 045/0 بود. مقدار میانگین خطای متوسط هندسی برای روش پیشنهادی و بهینهسازی به ترتیب برابر با 024/1 و 047/1 بود. نتایج نشان داد که انتخاب منحنی مرجع اختیاری بوده و هریک از خاکها را میتوان بهعنوان منحنی مرجع انتخاب کرد. در حالت خارج کردن از مقیاس، نیز منحنی رطوبتی بهدستآمده با روش ارائهشده در این تحقیق با دقت مناسبی بر منحنی رطوبتی بهدستآمده از مدل بروکس-کوری برازش یافت.
منحنی رطوبتی,مقیاسسازی,بروکس-کوری,بافت خاک
https://ijswr.ut.ac.ir/article_75708.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_75708_889b54665d8f1ed3cbec206a877d3d75.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
51
7
2020
09
22
بررسی اثر کارخانه سیمان سپاهان بر آلودگی فلزات سنگین در خاکهای منطقه دیزیچه اصفهان
1701
1709
FA
حمیدرضا
رحمانی
بخش تحقیقات خاک و آب، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، اصفهان، ایران
rahmani.hrhr@gmail.com
زهرا
خان محمدی
بخش تحقیقات خاک و آب، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، اصفهان، ایران
z.khanmohamadi@areeo.ac.ir
10.22059/ijswr.2020.292969.668407
آلودگی خاکها در اثر فرونشست فلزات سنگین حاصل از صنعت سیمان میتواند اثرات زیانباری بر سلامت خاک، گیاهان و انسان داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات کارخانه سیمان سپاهان بر آلودگی فلزات سنگین در خاکهای منطقه دیزیچه استان اصفهان انجام شد. به منظور انجام این پژوهش تعداد 52 نمونه خاک از زمینهای با کاربریهای کشاورزی، باغات و فضای سبز از منطقه مورد مطالعه برداشت شد. غلظت کل فلزات سنگین ، روی (Zn)، منگنز (Mn)، آهن (Fe)، کادمیم (Cd)، سرب (Pb)، نیکل (Ni)، کروم (Cr) و کبالت (Co) در نمونهها اندازهگیری شد. به منظور تعیین آلودگی خاک به فلزات سنگین از فاکتور آلودگی (CF) استفاده شد. نقشه پراکنش فاکتور آلودگی در منطقه با روش وزندهی عکس فاصله (IDW) رسم گردید. نتایج نشان داد که غلظت فلزات سنگین مورد مطالعه در منطقه، کمتراز حد مجاز ارائه شده توسط سازمان محیط زیست کشور بود، درحالیکه مقادیر فاکتور آلودگی نشاندهنده وجود درجهای از آلودگیِ هر کدام از فلزات سنگین در منطقه مطالعاتی بود. همچنین بیشترین مقادیر فاکتور آلودگی محاسبه شده برای فلزات سنگین به استثنای Cd در طبقه آلودگی متوسط (3> CF ≥ 1) قرار گرفت. بیشترین مقدار میانگین فاکتور آلودگی در منطقه، برای فلز سنگین کادمیم Cd در کاربری فضای سبز (88/5) و با کلاس آلودگی زیاد به دست آمد. بررسی پراکنش مکانی فاکتور آلودگی فلزات سنگین بیانگر زیاد بودن مقادیر فاکتور آلودگی فلزات سنگین به ویژه Pb و Cd در اطراف کارخانه سیمان (کاربری فضای سبز) بود.
فلزات سنگین,فاکتور آلودگی,کارخانه سیمان,منطقه دیزیچه اصفهان
https://ijswr.ut.ac.ir/article_76024.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_76024_04fa995a71ef73a37bd9c6a7491f627b.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
51
7
2020
09
22
بررسی تنش شوری و خشکی بر کاهش جذب آب گیاه تحت شرایط تنش همزمان
1711
1723
FA
ابوذر
بذرافشان
گروه علوم و مهندسی خاک- دانشکده مهندسی و فناوری کشاورزی- پردیس کشاورزی و منابع طبیعی- دانشگاه تهران- کرج- ایران
bazrafshan_2014@ut.ac.ir
مهدی
شرفا
0000-0002-0880-4850
گروه علوم و مهندسی خاک- دانشکده مهندسی و فناوری کشاورزی- پردیس کشاورزی و منابع طبیعی- دانشگاه تهران- کرج- ایران
mshorafa@ut.ac.ir
محمدحسین
محمدی
0000-0003-0596-7539
گروه علوم و مهندسی خاک- دانشکده مهندسی و فناوری کشاورزی- پردیس کشاورزی و منابع طبیعی- دانشگاه تهران- کرج- ایران
mhmohmad@ut.ac.ir
علی اصغر
ذوالفقاری
0000-0001-7337-9849
گروه بیابان زدایی- دانشکده کویرشناسی- دانشگاه سمنان- سمنان- ایران
azolfaghari@semnan.ac.ir
10.22059/ijswr.2020.296737.668486
این تحقیق بهمنظور بررسی تاثیر تنشهای شوری و خشکی بر میزان کاهش جذب آب توسط گیاه ذرت انجام شد. بهمنظور اعمال این تنشها، گلدانها به دو قسمت تنش شوری و خشکی تقسیم شدند. آزمایشهای گلخانهای در دو فصل بهار و پاییز در گلخانه بهصورت طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار در سال 1396 انجام شدند. گلدانها به دو قسمت شامل تنشهای شوری و خشکی تقسیم شدند. جذب آب گیاه بهصورت روزانه در قسمت شوری گلدان تحت پتانسیل ماتریک 100 سانتیمتر در سطوح شوری مختلف آب آبیاری (0، 7/1، 36/3، 33/6 و 35/8 دسیزیمنس بر متر) اندازهگیری شد. پتانسیل اسمزی در گلدانها بعد از شروع اعمال تیمار ثابت نگه داشته شد. پتانسیلهای ماتریک و اسمزی بر اساس جذب آب برابر ریشهها در قسمت شوری و خشکی گلدانها کمیسازی شدند. در بهار، نسبت پتانسیل ماتریک به اسمزی در تیمارهای خشکی D<sub>1</sub>، D<sub>2</sub>، D<sub>3</sub>، D<sub>4</sub> و تیمارهای شوری S<sub>1</sub>، S<sub>2</sub>،S<sub>3</sub>، S<sub>4</sub> متناظر برابر با 28/0، 5/0، 47/0 و 46/0بود. در پاییز، این نسبتها در تیمارهای خشکی D<sub>1</sub>، D<sub>2</sub>، D<sub>3</sub>، D<sub>4</sub> و تیمارهای شوری S<sub>1</sub>، S<sub>2</sub>،S<sub>3</sub>، S<sub>4</sub> متناظر به ترتیب 25/0، 32/0، 32/0 و 33/0 بودند. کاهش جذب آب با یک واحد کاهش پتانسیل ماتریک بیشتر از یک واحد کاهش پتانسیل اسمزی بود. پتانسیل اسمزی اثر بیشتری بر کاهش جرم ریشه تحت شرایط مصرف آب برابر داشت. این نتایج نشان داد فرضیه جمعپذیر یا ضربپذیر بودن پتانسیلهای ماتریک و اسمزی صحیح نمیباشد. نتایج این مطالعه جهت مدیریت دقیق آب آبیاری تحت تنشهای شوری و خشکی میتواند استفاده شود.
پتانسیل اسمزی,پتانسیل ماتریک,جذب آب,سیستم ریشه,ذرت
https://ijswr.ut.ac.ir/article_76023.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_76023_908c0595648912e9d5e0bffa1213ffb3.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
51
7
2020
09
22
مقایسه کارایی چند معادله برآورد شاخص فرسایشپذیری مدل USLE در شرایط آزمایشگاهی
1725
1736
FA
محمود
عرب خدری
0000-0001-8712-939X
دانشیار گروه حفاظت آب و خاک، پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی
mahmood.arabkhedri@gmail.com
زهرا
گرامی
0000-0002-0784-7023
کارشناس پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری و دانشجوی دکتری مدیریت منابع خاک، گروه علوم و مهندسی خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهرکرد، ایران
z.gerami@yahoo.com
صمد
شادفر
0000-0002-6446-2840
دانشیار پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران
samad.shadfar@gmail.com
رضا
بیات
0000-0002-9227-7829
استادیار پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران
bayat52@gmail.com
یحیی
پرویزی
0000-0002-1562-1008
دانشیار بخش تحقیقات حفاظت خاک و آبخیزداری، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی کرمانشاه، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج
yparvizi1360@gmail.com
سعید
نبی پی لشکریان
0000-0002-5041-8240
کارشناس پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران
snabipay@gmail.com
10.22059/ijswr.2020.299356.668539
با اندازهگیری هدررفت خاک در چهار نمونه خاک با کاربری دیم در آزمایشگاه شبیهساز باران و فرسایش پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری، و با تکیه بر مفهوم نسبتها، کارآیی چهار معادله برآورد شاخص فرسایشپذیری K-USLE، K-Vaezi، K-EPIC و K-Dg ارزیابی شد. برای هر نمونه خاک، آزمایشهایی با شدتهای 33، 64 و 110 mm/h در شیب 12% و شدت 64 mm/h در شیبهای 6%، 12% و 25% بهمدت 30 دقیقه در دو تکرار اجرا و میزان هدررفت خاک اندازهگیری شد. علاوه بر این، حجم شیارهای ایجاد شده در انتهای هر آزمایش با خطکش اندازهگیری گردید. با تقسیم تلفات خاک به حاصلضرب عوامل RLSCP رابطه جهانی هدررفت خاک در هر تیمار، فرسایشپذیری مشاهدهای (K-Obs.) بهدست آمد که پراکندگی زیادی را نشان داد. با توجه به شکلگیری کامل فرسایش شیاری در تیمار شدت 110 mm/h در شیب 12%، این تیمار بهعنوان معرف انتخاب و مقادیر K برآوردی با آن مقایسه شد. نتایج، حاکی از کمبرآوردی K-Vaezi (و در یک مورد، مقدار منفی) و بیشبرآوردی سه شاخص دیگر است. کمترین اختلاف مربوط به K-Dg با 3-5 برابر بیشبرآوردی است. در مرحله بعد، برای هر تیمار، نسبت K-Obs. خاکها بهصورت دوبهدو محاسبه و با نسبتهای متناظر هر یک از Kهای برآوردی با آماره t مقایسه شد. نتایج تحلیل نسبتها نشان داد که دو شاخص K-Dgو K-EPIC در سطح احتمال 5% هماهنگی بهتری با K-Obs. دارند. در نهایت، استفاده از K-Dg با اعمال ضریب اصلاحی کاهنده برای خاکهای مشابه توصیه میشود.
خاک دیم,شیب,شدت باران,و فرسایش شیاری
https://ijswr.ut.ac.ir/article_76186.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_76186_6662f394700cbcf5d8c9918eeb152174.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
51
7
2020
09
22
مطالعه عددی تأثیر فاصله و نحوه قرارگیری پایههای مجاور بر الگوی جریان و فرسایش بستر ماسهای پیرامون پایههای پل
1737
1753
FA
یوسف
حسن زاده
0000-0003-4272-4667
گروه مهندسی آب، قطب علمی هیدروانفورماتیک، دانشکده مهندسی عمران، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران.
yhassanzadeh@tabrizu.ac.ir
نازیلا
کاردان
گروه مهندسی عمران، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز، ایران.
n.kardan@azaruniv.ac.ir
علی
تمیزی
گروه مهندسی دریا، دانشکده مهندسی عمران، دانشگاه ملبورن، ملبورن، استرالیا.
tamizi.ali@yahoo.com
10.22059/ijswr.2020.297061.668493
یکی از عوامل کاهش هزینه ساخت پلها، استفاده از پایههای مجاور میباشد. در پایههای مجاور تأثیر جریانهای متلاطم پیرامون پایهها بر یکدیگر، فاصله پایهها و میزان آبشستگی حائز اهمیت میباشند. در این پژوهش با تحقیق در مورد نحوه قرارگیری پایههای مجاور با دو مقطع هندسی و با فواصل متفاوت و بررسی تأثیر آن بر مقدار آبشستگی موضعی پایهها و الگوی فرسایش بستر، سعی در ارائه ترکیب مناسب و کارآمد از پایههای مجاور در راستای کاهش میزان آبشستگی شده است. مدلسازی عددی توسط نرمافزار Flow3D انجام شده است. مدلهای طراحیشده در دو مقطع هندسی دایرهای و مرکب و در دو حالت چیدمان پایههای مجاور عمود بر جهت جریان و موازی جهت جریان در شش فاصله متغیر برای هر حالت میباشد که در کل تعداد 26 مدل شبیهسازی شده و مورد بررسی قرار گرفتهاند. با بررسی تغییرات در فاصله بین پایهها در دو حالت مشخص شد که با کاهش فاصله، به دلیل ایجاد مانع وسیعتر در برابر جریان و ایجاد جت آب در میان پایهها، آبشستگی به طور چشمگیری افزایش مییابد. با افزایش فاصله، این عمق کاهش یافته و در فاصله S=4D و بیشتر پایههای مجاور، تأثیری بر میزان و الگوی آبشستگی نداشته و مناسبترین فاصله S=2.75Dبه دست آمد. در حالت پایههای موازی جریان، مشخص شد که فاصله تأثیری بر میزان آبشستگی پایه بالادست نداشته و فقط بخش میانی با افزایش فاصله دچار تغییرات کمی میشود که با کاهش فاصله این تأثیر کم و با افزایش فاصله مشهود میباشد. در پایه مرکب، تمام موارد ذکرشده صادق بوده ولی میزان آبشستگیها با کاهش همراه است.
آبشستگی,پایه پل,پایههای مجاور,شبیهسازی عددی,نرمافزار FLOW3D
https://ijswr.ut.ac.ir/article_75806.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_75806_e1792c2dc9c3fc00a6bfa75253eb9b69.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
51
7
2020
09
22
بررسی تغییرپذیری مکانی شاخصهای کیفیت خاک در کشتزارهای منطقه نظرآباد در غرب استان البرز
1755
1768
FA
علی رضا
واعظی
گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران
vaezi.alireza@gmail.com
رسول
میرخانی
0000-0003-0119-9771
دانشجوی دکتری، گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران
rasoul_mirkhani@yahoo.com
حامد
رضایی
0000-0002-1323-1524
موسسه تحقیقات خاک و آب، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایران
rezaei_h@yahoo.com
لیلا
اسماعیل نژاد
0000-0001-8133-7833
گروه مهندسی علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
esmaeelnejad.leila@gmail.com
10.22059/ijswr.2020.299323.668538
آﮔﺎﻫﻲ از ﺗﻮزﻳﻊ ﻣﻜﺎﻧﻲ کیفیت ﺧﺎک از ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت در ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ، ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳﺰی، ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ و ﺑﻬﺮهﺑﺮداری بهینه از ﻣﻨﺎﺑﻊ خاک در هر منطقه است. در این مطالعه ویژگیهای خاک سطحی (30-0 سانتیمتر) در 95 مزرعه در منطقه نظرآباد استان البرز اندازهگیری و با استفاده از روش تجزیه به مؤلفههای اصلی (PCA)T دادههای مؤثر بر کیفیت خاک انتخاب شدند و شاخص کیفیت تجمعی وزنی (SQI<sub>w</sub>) و ساده (SQI<sub>a</sub>) و شاخص کیفیت نمورو (NQI) با استفاده از کل ویژگیها و حداقل ویژگیها تعیین شدند. تغییرات مکانی شاخصهای کیفی خاک با استفاده از فن زمینآمار تحلیل و توزیع مکانی آنها با استفاده از روش کریجینگ معمولی تعیین شد. بر اساس نتایج، شاخص SQI<sub>W</sub>حاصل از حداقل ویژگیها دقت بیشتری بر اساس آمارههای R<sup>2</sup> برابر با 92/0، میانگین خطای مطلق (MAE) برابر با 09/0 و ریشه میانگین مربعات خطای نرمالشده (NRMSE) 01/0 داشت. بهترین مدل زمینآماری برازشیافته بر دادههای شاخص SQI<sub>W</sub>و SQI<sub>a</sub> حاصل از حداقل دادهها مدل نمایی (95/0=<sup>2</sup>R) بود و برای شاخص NQI حاصل از حداقل دادهها مدل نیمتغییرنمای کروی بهترین برازش (90/0=<sup>2</sup>R) را داشت. همچنین دامنه تأثیر شاخصهای SQI<sub>a</sub><sub>، </sub>SQI<sub>W</sub><sub> و </sub>NQI بهترتیب 8، 10 و 5/11 کیلومتر بود. کیفیت خاک کشتزارها بهشدت وابسته به توزیع اندازه ذرات اولیه بهویژه شن و رس با ضریب وابستگی 90/0 و 85/0 بود. این ویژگی در منطقه از شرق به غرب روند کاهشی داشت. این پژوهش نشان داد که روش زمینآمار برای بررسی تغییرات مکانی شاخصهای کیفیت خاک کاربرد دارد و نقشههای توزیع مکانی این شاخصها میتواند برای طراحی راهبردهای پایدار مدیریت خاک در کشتزارها به کار گرفته شود.
"تجزیه به مؤلفه های اصلی","توزیع اندازه ذرات","توزیع مکانی","شاخص کیفیت نمورو","شاخص کیفیت تجمعی"
https://ijswr.ut.ac.ir/article_75940.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_75940_8c07c02907dc11ece05df6f2cf3d25c6.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
51
7
2020
09
22
تبیین ضریب وزنی برای محدودیت شوری در مفهوم گنجایش جمعی آب (IWC)
1769
1782
FA
زهرا
اسدی
مهندسی علوم خاک، دانشکده مهندسی و فناوری، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
zasadi_2626@ut.ac.ir
محمدحسین
محمدی
0000-0003-0596-7539
گروه مهندسی علوم خاک، دانشکده مهندسی و فناوری، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
mhmohmad@ut.ac.ir
مهدی
شرفا
گروه مهندسی علوم خاک، دانشکده مهندسی و فناوری، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج ، ایران
m_shorafa@ut.ac.ir
محسن
فرح بخش
0000-0003-0305-3426
گروه مهندسی علوم خاک، دانشکده مهندسی و فناوری، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج ، ایران
mfbakhsh@ut.ac.ir
10.22059/ijswr.2020.296605.668484
هدف از این پژوهش، ارائه یک ضریب وزنی جهت لحاظکردن محدودیت شوری در جذب آب توسط گیاه (ωsi) برای مفهوم گنجایش جمعی آب خاک (IWC) میباشد. این آزمایش در شرایط گلخانه و شامل کشت گیاه ذرت در دو نوع خاک، سه سطح شوری (5/1، 4 و 8 دسیزیمنس بر متر) و سه تکرار میباشد. پس از استقرار کامل گیاهان، همه گلدانها با شوری مشخص به طور پیوسته آبیاری شدند. مقادیر تعرق، از اختلاف مقادیر آبیاری، وزن گلدانها و مقادیر آب زهکشیشده در زمانهای مختلف به دست آمد. تعرق تجمعی در هر زمان محاسبه و در برابر شوری آب زهکشی در همان زمان ترسیم شد. سپس با استفاده از مشتق عددی منحنیهای تعرق تجمعی، منحنی شدت تعرق به دست آمد. با برازش یک مدل لگاریتمی و نسبیسازی آنها، تأثیر محدودیت شوری بر تعرق محاسبه و به عنوان یک ضریب وزنی جدید شوری پیشنهاد شد. نتایج حاصل از ωsi بهدستآمده نشان داد که جذب آب نسبی با افزایش شوری به صورت لگاریتمی کاهش مییابد و حدود تحمل به شوری گیاه ذرت در خاکهای با خصوصیات مختلف، متفاوت است و نمیتوان یک مقدار ثابت را به عنوان حد تحمل به شوری گزارش نمود.
جذب آب,تنش شوری,آب قابل استفاده,ذرت
https://ijswr.ut.ac.ir/article_75941.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_75941_6e829237ccafab8a6ddb2f52003f3a77.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
51
7
2020
09
22
بهسازی رفتار مکانیکی رس کائولینیت آلوده به آنتراسن با سیمان و آهک
1783
1795
FA
محمد
حاجیمحمدی
گروه مهندسی عمران، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه خوارزمی، کرج، ایران
hajimohammadi_eng@yahoo.com
امیر
حمیدی
گروه مهندسی عمران، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه خوارزمی، کرج، ایران
hamidi@khu.ac.ir
10.22059/ijswr.2020.299606.668545
نشت مواد آلی هیدروکربنی به داخل خاک معمولاً سبب افت ظرفیت باربری و عملکرد آن میشود. یکی از راهکارهای مؤثر و مناسب جهت بهبود پارامترهای ژئوتکنیکی خاکهای رسی آلوده به این مواد، بهسازی با مواد سیمانی میباشد. در این پژوهش، مطالعات آزمایشگاهی برای بررسی اثر سیمان پرتلند با مقادیر (3، 6 و 9 درصد وزنی) و آهک با مقادیر (10، 20 و 30 درصد وزنی) در بهسازی خاک رس کائولینیت آلوده به ماده آلی آنتراسن با مقادیر (06/0 ، 09/0 و 12/0 درصد وزنی)، انجام شده است. به این منظور، نمونههای خاک تمیز، خاک آلوده، ترکیب خاک و سیمان، ترکیب خاک و آهک، خاک آلوده بهسازیشده با سیمان و خاک آلوده بهسازیشده با آهک در زمان عملآوری 7 روزه تهیه گردید. سپس آزمایش مقاومت تکمحوری بر روی کلیه نمونهها انجام گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که مقاومت خاک رس کائولینیت آلوده به آنتراسن نسبت به رس تمیز کاهش مییابد و این کاهش مقاومت با افزایش درصد آلاینده به میزان 12/0 درصد، در حدود 46 درصد است. افزودن سیمان و آهک به خاک تمیز و خاک آلوده موجب افزایش مقاومت آنها شده و افزایش 3 درصد سیمان یا 10 درصد آهک به خاک آلوده به 12/0 درصد آنتراسن، موجب افزایش حدوداً 4 برابری مقاومت میشود. بنابراین طبق نتایج، بهسازی رس با 3 درصد وزنی سیمان تقریباً معادل 10 درصد وزنی آهک است. سیمان و آهک قابلیت بهسازی خاک آلوده به آنتراسن را دارند اما تأثیر سیمان در بهسازی نمونههای آلوده به آنتراسن، به دلیل رفتار شبه دانهای و فولوکوله شدن خاک در اثر کاهش لایه مضاعف آب توسط آنتراسن، بیشتر از آهک میباشد.
رس کائولینیت,ماده آلی آنتراسن,بهسازی,مقاومت تک محوری
https://ijswr.ut.ac.ir/article_75967.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_75967_b11da8937842355fa5baeb92fc141be0.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
51
7
2020
09
22
ارائه یک الگوریتم برای انتخاب منطبقترین محصولات کشاورزی بر حسب شرایط اقلیمی (مطالعه موردی: دشت سومار استان کرمانشاه)
1797
1810
FA
نیلوفر
یاراحمدی
گروه مهندسی آبیاری و آبادانی، دانشکده مهندسی و فن آوری کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران
niloo.yarahmadi@ut.ac.ir
ابراهیم
امیری تکلدانی
0000-0002-6669-7774
استاد، گروه مهندسی آبیاری و آبادانی، دانشکده مهندسی و فن آوری کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران
amiri@ut.ac.ir
احمد
ماکویی
گروه مهندسی صنایع دانشکده مهندسی صنایع، دانشگاه علم و صنعت،تهران، ایران
amakui@iust.ac.ir
10.22059/ijswr.2020.298358.668513
با توجه به نقش اساسی بخش کشاورزی در تامین امنیت غذایی، افزایش روزافزون تغییرات آب و هوایی بهدلیل تغییر اقلیم جهانی و وابستگی میزان عملکرد محصولات کشاورزی به شرایط اقلیمی، بررسی رابطه بلندمدت شرایط اقلیمی و عملکرد محصولات کشاورزی در راستای ﻫﻤﺎﻫﻨﮓﺳﺎزی ﻋﻤﻠﯿﺎت زراﻋﯽ ﺑﺎ روﻧﺪ ﺗﻐﯿﯿﺮات اقلیمی، ضروری بهنظر میرسد. در این تحقیق، برای رتبهبندی منطبقترین محصولات کشاورزی با شرایط اقلیمی دشت سومار در استان کرمانشاه، یک الگوریتم غربالگر با در نظر گرفتن شرایط اقلیمی منطقه ارائه شده است. بدین منظور ابتدا با استفاده از شاخص شانون-وینر، حساسیت بوم نظام زراعی مدنظر نسبت به تغییرات اقلیمی سنجیده شد. سپس، با استفاده از روش رگرسیون خطی چندگانه و با کاربرد نرم افزار SPSS، مدلهای رگرسیونی بین دادههای اقلیمی و عملکرد محصولات تشکیل شد و پس از بررسی شروط استفاده از رگرسیون خطی در مورد تمام مدلها، صحت مدلهای ساخته شده، مورد تائید قرار گرفت. در ادامه، وزن پارامترهای اقلیمی موثر با استفاده از روش مقایسات زوجی، محاسبه شد که بر طبق نظر خبرگان، پارامتر دمای حداقل ماهانه با وزن 169/0 موثرترین و پارامتر متوسط سرعت باد ماهانه با وزن 032/0 کماثرترین پارامترهای اقلیمی شناخته شدند. در نهایت رتبهبندی منطبقترین محصولات با شرایط اقلیمی دشت سومار در استان کرمانشاه، با استفاده از روش تاپسیس و محاسبه میزان شاخص شباهت که نشاندهنده امتیاز هر محصول است، بهدست آمد. مطابق نتایج حاصله، محصولات لوبیا، جو، کلزا با شاخصهای شباهت 601/0، 573/0 و 564/0 بیشترین تطابق و تنباکو، گوجه فرنگی و ذرت علوفهای با شاخصهای شباهت 376/0، 513/0 و 518/0 کمترین تطابق را با شرایط اقلیمی محدوده طرح دارند.
تنوع زیستی کشاورزی,رتبهبندی محصولات زراعی,روش تاپسیس,غربالگری گیاهان,مدل رگرسیونی
https://ijswr.ut.ac.ir/article_76067.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_76067_d88397be0f4b3b03f25bf5e425cf19af.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
51
7
2020
09
22
ارزیابی شاخصهای تحمل به شوری آب آبیاری در ارقام و لاینهای جدید گلرنگ
1811
1821
FA
حسن
حقیقت نیا
. استادیار بخش تحقیقات خاک و آب، مرکـز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس،سـازمان تحقیقـات، آمـوزش و ترویـج کشـاورزی،داراب،
hasan.haghighatnia@yahoo.com
ابوالقاسم
الحانی
عضو هیئت علمی بخش تحقیقات اصلاح نهال و بذر، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی فارس، سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی،
farhadalhani@yahoo.com
10.22059/ijswr.2020.299239.668552
بهمنظور ارزیابی شاخصهای تحمل به شوری و انتخاب ژنوتیپ ایدهآل در چند رقم و لاین جدید گلرنگ، آزمایشی بهصورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی داراب به اجرا درآمد. فاکتور اول با دو سطح شوری آب آبیاری بهترتیب شامل 98/0 (شاهد) و 8/7 دسی زیمنس بر متر و فاکتور دوم با هشت ژنوتیپ گلرنگ شامل ارقام گلدشت، پرنیان، گلمهر، محلیاصفهان، پدیده و سه لاین امیدبخش Mec14، Mec235 و Mec248 بود. برای ارزیابی تحمل به شوری ژنوتیپها از شاخصهایی شامل حساسیت به تنش (SSI)، میانگین هارمونیک (HM)، شاخص تحمل (TOL)، شاخص تحمل به تنش (STI)، میانگین هندسی بهرهوری (GMP)، شاخص بهرهوری متوسط (MP)، شاخص عملکرد (YI)، شاخص پایداری عملکرد (YSI) و در نهایت از تکنیک شاخص انتخاب ژنوتیپ ایدهآل (SIIG) استفاده گردید. بر اساس نتایج، شاخصهای MP، GMP، HM، YI و STI بیشترین همبستگی را با عملکرد دانه در شرایط شاهد و شوری داشتند، بنابراین مناسبترین شاخصها جهت تعیین میزان تحمل به شوری شناخته شدند. بر اساس این شاخصها لاین Mec248 بهعنوان برترین ژنوتیپ در این آزمایش معرفی گردید. از سوی دیگر بر اساس شاخص انتخاب ژنوتیپ ایدهآل (SIIG) ژنوتیپ پرنیان با بیشترین مقدار (683/0) بهعنوان متحملترین ژنوتیپ به تنش شوری معرفی شد. بنابراین در نهایت این ژنوتیپ برای کاشت در مناطق جنوبی مشابه که مشکل شوری دارند توصیه میگردد.
انتخاب ایدهآل,تنش شوری,ژنوتیپ,عملکرد,گلرنگ
https://ijswr.ut.ac.ir/article_76107.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_76107_5b6393cb7ddd2264277ce441a02a265d.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
51
7
2020
09
22
توسعه یک مدل منطقهای برای تخمین مرگومیر ناشی از سیلاب با احتساب تخلیه مناطق سیلگیر (منطقه مورد مطالعه: حوضه آبریز کن)
1823
1839
FA
کیمیا
امیرمرادی
دانشجوی دکتری ، گروه مهندسی آب، دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)
kimiaamirmoradi568@gmail.com
علیرضا
شکوهی لنگرودی
0000-0001-8310-8866
استاد، گروه مهندسی آب، دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)، قزوین، ایران
shokoohi@eng.ikiu.ac.ir
10.22059/ijswr.2020.299490.668541
سیلاب یکی از مهمترین انواع بلایای طبیعی است که منجر به وقوع تخریبهای جدی به<sub></sub>ویژه در ایران میشود. علیرغم وجود تلفات زیاد جانی ناشی از سیلاب بهویژه در سالهای اخیر، روش متقن و یکپارچهای برای برآورد تلفات ناشی از سیلاب تاکنون ارائه نشده است. مطالعات محدود و پراکندهای که تاکنون صورت گرفته نیز علیرغم ارزش ذاتی خود برای رسیدن به این اهداف، کافی به نظر نمیرسند. مدل منطقهای ارائهشده در این مقاله برای برآورد تعداد تلفات از مشخصات هیدرولیکی سیلاب و مشخصات هندسی رودخانهها استفاده نموده و اثر زمان در دسترس برای تخلیه افراد در معرض خطر را مد نظر قرار میدهد. بر اساس الگوریتم ارائهشده، به شبیهسازی هیدرولوژیکی و هیدرولیکی برای تخمین سیلابهای حدی و سپس تعیین دو پارامتر هیدرولیکی سرعت و عمق جریان بهصورت رستری به ترتیب به کمک مدلهای HEC-HMS و HEC-RAS اقدام شد. برای به دست آوردن رابطهای جهت تخمین میزان تلفات ناشی از سیلاب به بررسی رابطه میان میزان تلفات و پارامترهای هیدرولیکی سیلاب پرداخته شد. بر اساس نتایج بهدستآمده، یک مدل منطقهای نمایی بر اساس ترکیبی از دو عامل عمق و سرعت جریان توسعه داده شد. با استفاده از دو پارامتر ژئوموفولوژیکی و مرتبط با هیدرولیک جریان حوضه یعنی طول و شیب آبراهه اصلی، امکان اعمال فرصت تخلیه و فرار از محدوده سیلاب به مدل منطقهای توسعه دادهشده، اضافه گردید. در انتها با مقایسه نتایج مدل توسعهیافته با شواهد تاریخی و همچنین با نتایج برخی مدلهای جهانی و منطقهای، کارایی مدل در برآورد تلفات انسانی ناشی از سیل قابلقبول ارزیابی شد.
تلفات انسانی سیل,ریسک,نرخ مرگ و میر,مدل منطقهای,فرصت تخلیه
https://ijswr.ut.ac.ir/article_75750.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_75750_d21d593e877492a90b86e358bb78f91d.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
51
7
2020
09
22
تأثیر کلش برنج و بیوچار حاصل از آن بر فعالیت برخی از آنزیم ها در یک خاک شنی آهکی
1841
1855
FA
فیروزه
نورمندی پور
گروه علوم و مهندسی خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران
f.nourmandi@znu.ac.ir
محمد امیر
دلاور
0000-0002-2128-4933
گروه علوم و مهندسی خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران
amir-delavar@znu.ac.ir
راتان
لل
مرکز ترسیب و مدیریت کربن، دانشگاه دولتی اوهایو ایالات متحده آمریکا
lal.1@osu.edu
استفان
جوزف
دانشکده علوم و مهندسی مواد، دانشگاه نیوسالت ولز،سیدنی، استرالیا
joey.stephen@gmail.com
کریستین
سایورت
دانشکده مدیریت زمین، دانشگاه علمی کاربردی درسدن ، آلمان
cs@csiewert.de
10.22059/ijswr.2020.295313.668458
پژوهش حاضر به بررسی تأثیر بیوماس کلش برنج (RH) و بیوچار حاصل از آن (RHBC) بر برخی ویژگیهای شیمیایی و فعالیتهای آنزیمی دخیل در چرخه کربن و فسفر در یک خاک شنی آهکی (U) بعد از دو (M<sub>2</sub>)، چهار (M<sub>4</sub>)، هشت (M<sub>8</sub>) و دوازده (M<sub>12</sub>) ماه انکوباسیون میپردازد. برای این منظور آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار و دو تیمار (RH و RHBC) انجام شد. اصلاحکنندههای آلی با مقادیر وزنی %25/1=L<sub>1</sub>، %5/2=L<sub>2</sub> و %5=L<sub>3</sub> به خاک افزوده شدند. نتایج نشان داد مقادیر کربن آلی خاک (SOC) بهصورت معنیدار (001/0> p) تحت تأثیر نوع اصلاحکننده، میزان کاربرد آن و مدتزمان انکوباسیون قرار گرفت. بیشترین و کمترین مقدار SOC به ترتیب در تیمارهای RHBCL<sub>3</sub>M<sub>2</sub> و RHL<sub>1</sub>M<sub>12</sub> با 3/96 و 2/73 درصد افزایش نسبت به تیمار شاهد اندازهگیری شد. تغییرات SOC و نیتروژن کل (TN) با گذشت زمان انکوباسیون مشابه یکدیگر و کاهشی بود. بیشترین مقدار فعالیت آنزیم بتاگلوکوزیداز مربوط به تیمار RHL<sub>3</sub>M<sub>12</sub> (μgPNP.gr<sup>-1</sup>h<sup>-1</sup> 6/1) و کمترین آن مربوط به تیمار RHBCL<sub>1</sub>M<sub>2</sub> (μgPNP.gr<sup>-1</sup>h<sup>-1</sup> 6/0) بود. تیمارهای RHBCL<sub>3</sub>M<sub>8</sub> و RHL<sub>1</sub>M<sub>2</sub> به ترتیب بیشترین (mgGlu.g<sup>-1</sup>3h<sup>-1</sup> 6/590) و کمترین (mg Glu.g<sup>-1</sup>3h<sup>-1</sup> 6/109) فعالیت آنزیم اینورتاز را نشان دادند؛ بهطوریکه بیشترین فعالیت این آنزیم در ماه هشتم انکوباسیون مشاهده شد. تیمار RHL<sub>3</sub>M<sub>12</sub> دارای بیشترین فعالیت آنزیم فسفاتاز قلیایی و اسیدی بود که به ترتیب 1/78 و 7/81 درصد افزایش در مقایسه با تیمار شاهد داشت. بهطورکلی، افزودن بیوچار با کیفیت مناسب به خاک به دلیل کربن بسیار بالای آن نسبت به بیوماس میتواند منبع بسیار مناسبی برای جبران کمبود کربن آلی خاک و در نتیجه بهبود خصوصیات شیمیایی و بیوشیمیایی باشد. بر اساس نتایج به دستآمده، اثرات کلش برنج و بیوچار حاصل از آن در افزایش میزان SOC و همچنین فعالیتهای آنزیمی خاک، این اصلاحکنندههای آلی برای بهبود کیفیت خاکهای شنی پیشنهاد میشوند.
اینورتاز,بتاگلوکوزیداز,فسفاتاز,کلش برنج,کیفیت خاک
https://ijswr.ut.ac.ir/article_75774.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_75774_d2e51d08ccfe8acac1b719cd145bd777.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
51
7
2020
09
22
برآورد نیاز آبی گندم زمستانه دشت گرگان در شرایط تغییر اقلیم
1857
1868
FA
علی
عارفی نیا
دانشجوی کارشناسی ارشد منابع آب، گروه آبیاری و آبادانی، دانشکده مهندسی و فناوری کشاورزی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
ali.arefinia@ut.ac.ir
خالد
احمدآلی
استادیار گروه احیاء مناطق خشک و کوهستانی، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
khahmadauli@ut.ac.ir
مساعد
نصیری مریان
دانشجوی کارشناسی ارشد منابع آب، گروه مهندسی آب، دانشکده علوم کشاورزی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران
mosaednasiri@msc.guilan.ac.ir
10.22059/ijswr.2020.292692.668398
پدیده تغییر اقلیم، با افزایش تقاضای آب بهخصوص در بخش کشاورزی، مدیریت منابع آبی را به شدت با چالش مواجه کرده است. گندم جزء محصولات اصلی و استراتژیک در سراسر جهان و علیالخصوص کشور ایران است. در این تحقیق به شبیهسازی اثرات تغییر اقلیم بر نیاز آبی گندم زمستانه رقم کوهدشت در دشت گرگان با استفاده از دادههای تاریخی 1985 تا 2005 پرداخته شد. پارامترهای مورد نیاز جهت محاسبه نیاز آبی گیاه تحت شرایط تغییر اقلیم با استفاده از مدل SDSM و دادههای مدل CanESM2 تحت سه سناریوی انتشار RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5 در چهار بازه زمانی (2039-2020)، (2059-2040)، (2079-2060) و (2099-2080) ریزمقیاس شدند. مدل هارگریوز-سامانی که متغیرهای ورودی کمتری نسبت به مدل فائو-پنمن-مونتیث دارد، جهت ریزمقیاس نمایی نیاز آبی استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که بیشترین و کمترین مقدار نیاز آبی سالانه گندم زمستانه تحت RCP2.6 برابر 403 و 286 میلیمتر به ترتیب مربوط به بازههای (2059-2040) و (2039-2020) است. همچنین این مقادیر در RCP4.5 برابر 361 و 336 میلیمتر به ترتیب مربوط به بازههای (2039-2020) و (2059-2040) و در RCP8.5 برابر 336 و 199 میلیمتر به ترتیب در بازههای (2039-2020) و (2079-2060) پیشبینی شد. طول دوره رشد در هر سه سناریوی مورد بررسی کاهش مییابد و روند کاهشی آن، در RCP8.5 شدیدتر از RCP4.5 است. به طور کلی بر اساس نتایج این تحقیق انتظار میرود که تغییرات اقلیمی با کاهش میزان تجمعی نیاز آبی گندم زمستانه باعث کاهش میزان مصرف آب در بخش کشاورزی در دشت گرگان شود.
مدل CanESM2,ریزمقیاسنمایی,رابطه هارگریوز-سامانی,بارش موثر
https://ijswr.ut.ac.ir/article_75773.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_75773_f738de612804d22e55e7dc1332f7e0e9.pdf
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
51
7
2020
09
22
بررسی آزمایشگاهی آستانه حرکت ذرات و تغییرات زمانی غلظت رسوب در فرسایش ناشی از جریان رواناب
1869
1880
FA
محمد رضا
والی
دانش آموخته کارشناسی ارشد، مهندسی آب، دانشکده مهندسی عمران و محیط زیست، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
mrvali66@gmail.com
فرزین
نصیری صالح
گروه مهندسی آب، دانشکده مهندسی عمران و محیط زیست، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
nasirisaleh@modares.ac.ir
حسین
اسدی
0000-0003-2333-4938
گروه علوم و مهندسی خاک، دانشکده مهندسی و فناوری کشاورزی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
ho.asadi@ut.ac.ir
10.22059/ijswr.2020.299051.668528
فرسایش خاک تشدیدی بهعنوان مهمترین عامل تخریب منابع خاک و آب محسوب میشود. بهطور معمول، فرآیند فرسایش خاک شامل جدا شدن و انتقال ذرات خاک توسط قطرات بارندگی، جریان کمعمق سطحی و یا برهمکنش این دو عامل است. بر این اساس، آگاهی از آستانه حرکت ذرات رسوب و تغییرات غلظت رسوب نسبت به زمان در فرسایش ناشی از جریان میتواند باعث شناخت دقیق فرآیندهای حاکم بر فرسایش خاک و انتقال رسوب و برهمکنش احتمالی آنها و همچنین زمینهای برای افزایش دقت مدلهای فرسایش خاک باشد. در تحقیق حاضر، آستانه حرکت ذرات و تغییرات زمانی غلظت رسوب در نمونهای ماسهای در شرایط آزمایشگاهی در سه شیب 1/3، 9/5، 9/8 درصد و با سه دبی در واحد عرض 78/4، 12/7 و 05/9 (×10<sup>-5</sup> m<sup>2</sup> s<sup>-1</sup>) در فلومی به ابعاد 40/2 متر طول و40/0 متر عرض بررسی شد. نتایج نشان داد، منحنی شیلدز برای تعیین آستانه حرکت برای این تحقیق مناسب نبود. قدرت جریان آستانه حرکت ذرات، 035/0 وات بر مترمربع تعیین شد. همچنین با افزایش شیب و به تبع آن افزایش قدرت جریان تا 05/0 وات بر مترمربع، شدت فرسایش افزایش یافت و فرسایش خاک از حالت ورقهای به شیاری تبدیل شد. نتایج تحقیق نشان میدهد که عامل اصلی تلفات خاک و تولید رسوب در دامنهها، تشکیل و توسعه فرسایش شیاری است. بنابراین یکی از راههایی که میتواند بهطور موثر میزان فرسایش خاک را کنترل کند، جلوگیری از تشکیل شیار با روشهایی همچون کشت نواری، تراسبندی و بانکتبندی است.
جریان ماندگار,تنش برشی,دانه بندی رسوب,پارامتر شیلدز
https://ijswr.ut.ac.ir/article_75968.html
https://ijswr.ut.ac.ir/article_75968_3e88d4454898f2efc92129e29b23422c.pdf