per
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
2019-12-22
50
8
1843
1854
10.22059/ijswr.2019.272372.668083
70754
Research Paper
تحلیل کیفیت خاک بومسازگان حوزه آبخیز شازند
Soil Quality Analysis of the Shazand Watershed Ecosystem
محبوبه کیانی هرچگانی
mahboobeh.kiyani20@gmail.com
1
سیدحمیدرضا صادقی
sadeghi@modares.ac.ir
2
پژوهشگر پسادکتری، گروه مهندسی آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس، نور، ایران
استاد، گروه مهندسی آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس، نور، ایران
افزایش دانش و ارزیابی کیفیت خاک در بومسازگانهای مختلف از نظر مدیریت پایدار استفاده از زمین و کاهش تخریب در آنها حائز اهمیت است. لذا پژوهش حاضر با هدف تحلیل کیفیت خاک بومسازگان تحت تأثیر کاربریهای مختلف اراضی (کشاورزی آبی، دیم، باغ و مرتع)، بافت و توپوگرافی در حوزه آبخیز شازند با مساحت 1740 کیلومترمربع انجام شد. در این راستا 140 نمونه از عمق صفر تا30 سانتیمتری خاک از واحدهای همگن با مساحت بیش از یک کیلومترمربع برداشت شد. سپس هدایت الکتریکی، pH، جرم مخصوص ظاهری، سنگریزه، شن، سیلت، رس، کربنات کلسیم معادل، نیتروژن و ماده آلی خاک اندازهگیری و تأثیرپذیری آنها از کاربریهای اراضی، بافت، شیب و ارتفاع با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از MANOVA نشاندهنده عدم اختلاف معنیدار (05/0 <P) ویژگیهای مختلف خاک تحت تأثیر کاربریهای مختلف اراضی بود. در ادامه با استفاده از آزمون تحلیل عاملی (PCA)، حداقل ویژگیهای مؤثر بر کیفیت خاک با روش حداقل تعداد داده (MDS) تعیین شد. در نهایت با استفاده از آزمون تحلیل تشخیص (DA)، مقادیر شاخص کیفیت خاک محاسبه شد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی و تحلیل تشخیص نشاندهنده تأثیرپذیری بیشتر ویژگیهای هدایت الکتریکی و ماده آلی از شیب و کربنات کلسیم معادل و pH از عامل ارتفاع بود. نتایج مقایسه میانگین مقادیر شاخص کیفیت خاک با استفاده از آزمون حداقل اختلاف معنیدار (LSD) بهطور کلی بیانگر کیفیت ضعیف خاک در شیبهای کمتر از 15 درصد و ارتفاعهای بالای 2000 متر بود. نتایج این پژوهش میتواند در انتخاب شیوه مناسب مدیریتی و مهار تخریب زمین و دستیابی به اهداف توسعه پایدار در بومسازگان مختلف حوزه آبخیز شازند مورد استفاده قرار گیرد.
Increasing knowledge and soil quality evaluation in different ecosystems is important to improve sustainable land use management and to decrease land degradation. Therefore, the present study was planned to analyse the effects of different land use (irrigated farms, rain fed farms, orchards and rangelands), texture and topography on soil quality of Shazand Watershed with an area of 1740 km2. For this purpose, 140 soil samples were taken from top layer of the soil (0 to 30 cm) from homogeneous units representing an area of more than one square kilometers. Hence, various soil properties such as electrical connectivity (EC), pH, bulk density (BD), gravel, sand, silt, clay, calcium carbonate (CaCO3), nitrogen (N), soil organic carbon (SOC) were analyzed. Consequently, the effect of land uses, textures, slopes, and elevation on the measured soil properties were examined using multivariate analysis of variance (MANOVA). The result of MANOVA indicated that the different land uses had no significant effect (P> 0.05) on different soil properties. Also, the minimum effective properties on soil quality were determined by the minimum data set (MDS) with the help of principal components analysis (PCA). Finally, soil quality index values were calculated using discriminant analysis (DA). The results of PCA and DS showed that the EC, OM, CaCO3 and pH were influenced by soil texture, slope and elevation, respectively. Then, the comparison of mean soil quality values using the least significant differences (LSD) indicated poor soil quality on slopes less than 15% and elevations above 2000 m. The results of this research could be used for choosing appropriate management practices to control land degradation and to achieve sustainable development goals in different ecosystems of Shazand Watershed.
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70754_cb0914a287b90483a0bc9ce70e529cbb.pdf
آزمون تحلیل تشخیص
توپوگرافی
حداقل تعداد داده
خاکهای آهکی
Calcareous Soils
Discriminant analysis test
Minimum Data Set
topography
per
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
2019-12-22
50
8
1855
1869
10.22059/ijswr.2019.277373.668142
70825
Research Paper
بررسی کارایی روشهای شبکه عصبی و رگرسیون چند متغیره در برآورد تابش کل خورشیدی در چند ایستگاه معرف اقلیمهای خشک و نیمهخشک
Performance evaluation of Neural Network and Multivariate Regression Methods for Estimation of Total Solar Radiation at several stations in Arid and Semi-arid Climates
صدیقه عوض پور
sedigheh.avazpour69@gmail.com
1
بهرام بختیاری
drbakhtiari@mail.uk.ac.ir
2
کورش قادری
kouroshqaderi@uk.ac.ir
3
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی منابع آب و عضو انجمن پژوهشگران جوان، بخش مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر کرمان
دانشیار، بخش مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر کرمان
دانشیار، بخش مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر کرمان
در این مطالعه قابلیت روشهای پرسپترون چند لایه (MLP) و رگرسیون خطی چند متغیره در برآورد شدت تابش کل خورشیدی مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور از دادههای روزانه 25 ساله (2017-1992) شامل دمای حداکثر، میانگین دما، میانگین رطوبت نسبی، ساعات آفتابی و شدت تابش خورشیدی در پنج ایستگاه همدیدی بندرعباس، زنجان، شیراز، کرمان و مشهد استفاده شد. ورودیهای بکار رفته در مدلها شامل ترکیبات مختلفی از این متغیرها بودند. جهت بررسی عملکرد مدلها از آمارههای ضریب تعیین (R2)، ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE)، میانگین مطلق خطا (MAE) و شاخص توافق (IA) استفاده شد. برای آموزش ساختار شبکه عصبی دو الگوریتم تنظیم بیزی (Br) و لونبرگ-مارکوات (LM) مورد مقایسه قرار گرفتند. علاوه بر این، فرآیندهای آموزش و اعتبارسنجی بر روی دادهها انجام شد. نتایج مدل رگرسیون نشان داد که تمامی متغیرهای ورودی در ایستگاههای بندرعباس، زنجان و شیراز بر تابش تأثیرگذارند، اما تأثیرگذاری رطوبت نسبی بر مقدار تابش در ایستگاههای کرمان و مشهد اندک بود. کاربرد ANN با دو الگوریتم نشان داد که ایستگاههای بندرعباس و کرمان با الگوریتم Br و ایستگاههای زنجان، شیراز و مشهد با الگوریتم LM نتایج بهتری به دست میدهند. با توجه به نتایج به دست آمده، کمترین مقادیر RMSE، MAE و بیشترین مقادیر IA و R2 مربوط به ایستگاه کرمان با اقلیم خشک سردسیر به ترتیب 799/2، 94/1، 954/0 و 838/0 میباشد. در یک نتیجهگیری کلی میتوان گفت که کارایی مدل شبکه عصبی در برآورد تابش خورشیدی نسبت به مدل رگرسیون خطی چند متغیره در مقایسه با دادههای مشاهداتی بهتر بوده است.
In this study, the capability of multi-layer perceptron (MLP) and multivariate linear regression methods were evaluated to estimate the total solar radiation. For this purpose, the daily weather data of 25 years (1992-2017) including maximum temperature, mean temperature, relative humidity, sunshine hours and solar radiation were used in the five synoptic stations (Bandarabbas, Zanjan, Shiraz, Kerman and Mashhad). The inputs used in the models included various combinations of these variables, and the output was the solar radiation. To evaluate the performance of these models, Determination of Coefficient (R2), Root Mean Squared Error (RMSE), Mean Absolute Error (MAE) and Index of Agreement (IA) were used. In order to train the structure of the ANN, two Bayesian-regularization (Br) and Levenberg-Marquardt (LM) algorithms were compared. Moreover, the training and validation processes were performed. The results of regression model showed that all the input variables are effective on the solar radiation estimation at Bandarabbas, Zanjan and Shiraz, but the effect of relative humidity on radiation at Kerman and Mashhad stations was low. The ANN application with two algorithms showed that Bandarabbas and Kerman stations using the Br algorithm and Zanjan, Shiraz and Mashhad using the LM algorithm give a good result. The lowest values of RMSE, MAE and the highest value of IA and R2 related to Kerman station were 2.799, 0.94, 0.954 and 0.838, respectively. As a main result, the comparison between computation and observation data showed that the ANN model gives better results than the linear regression model for estimation of radiation.
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70825_ccda10b793d1a2ae86400a7538d5fbf0.pdf
الگوریتم پس انتشار
تابش کل خورشیدی
مدلسازی تابش
همبستگی خطی
Feed forward back propagation
Solar radiation
Radiation Modeling
Linear Correlation
per
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
2019-12-22
50
8
1871
1883
10.22059/ijswr.2019.267371.668028
70808
Research Paper
تأثیر استفاده از زئولیت بر افزایش مقدار تبخیر در حوضچههای تبخیری
The Effect of Zeolite Application on Evaporation Rate in Evaporation Ponds
غزال یاری زاده
yarizadehg@ut.ac.ir
1
ابراهیم امیری تکلدانی
amiri@ut.ac.ir
2
عبدالمجید لیاقت
aliaghat@ut.ac.ir
3
دانشجوی دکتری سازه های آبی، پردیس کرج، دانشگاه تهران، ایران
استاد گروه مهندسی آبیاری و آبادانی، پردیس کرج، دانشگاه تهران، ایران
استاد گروه مهندسی آبیاری و آبادانی، پردیس کرج، دانشگاه تهران، ایران
یکی از راهکارهای مورد استفاده در دفع زهآبهای شور و آلوده به انواع مواد شیمیایی در کشورهای پیشرفته، استفاده از حوضچههای تبخیری است. از آنجا که احداث حوضچههای تبخیری مستلزم اشغال فضای زیادی است، افزایش راندمان این سازهها به منظور کاهش سطح اشغال شده توسط آنها از موضوعات مورد علاقه محققین میباشد. از آنجا که مهمترین مؤلفه جریان خروجی از این حوضچهها، تبخیر است، در این تحقیق امکان ذخیره انرژی خورشیدی توسط زئولیت و استفاده از گرمای ذخیره شده در آن به منظور افزایش پتانسیل تبخیر از حوضچه مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور مقادیر متفاوت و انواع مختلف زئولیت آزمایش شده و بر اساس نتایج اولیه حاصله، زئولیت 13x انتخاب شد. آزمایشها در محل ایستگاه هواشناسی سینوپتیک کرج انجام و نتایج حاصل از آزمایشها با مقادیر تبخیر روزانه مشاهده شده در آن ایستگاه مورد مقایسه قرار گرفت. بررسیها نشان داد که در صورت استفاده از مقادیر متفاوت زئولیت از 8/43 تا 1/525 گرم در مترمربع همراه با آب معمولی، مقدار تبخیر از 4 تا 22 درصد نسبت به شرایط عدم استفاده از زئولیت افزایش مییابد. همچنین تأثیر شوری آب بر مقدار تبخیر در شرایط استفاده از زئولیت بررسی و مشخص شد که مقدار افزایش تبخیر در صورت استفاده از آبشور و مقدار مشخصی از زئولیت، نسبت به آب صاف کاهش مییابد. با استفاده از نتایج حاصله، رابطهای خطی بین درصدهای متفاوت شوری و مقادیر تبخیر برازش داده شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که با در نظر گرفتن شوری زهآب، قیمت زئولیت و زمین برای احداث حوضچه، امکان افزایش تبخیر از این حوضچهها و در نتیجه کاهش ابعاد سازهای و متعاقباً توجیه اقتصادی احداث آنها وجود داشته و بنابراین میتوان از تخلیه زهآبهای کشاورزی به داخل رودخانهها جلوگیری نمود.
One of the brine waste disposal options used by developed countries is “evaporation ponds”. In order to increase the efficiency of evaporation ponds in terms of increasing the amount of evaporation and consequently, decreasing the amount of required area for ponds, this subject has been paid more attention by researchers. As, the evaporation rate from ponds is the most important component, the possibility of saving solar energy and releasing the stored heat by Zeolite was studied in this research to increase the evaporation potential of the pond. For this purpose different amounts and types of Zeolite were examined and the Zeolite 13x was chosen. The experiments have been carried out on the platform of Karaj Meteorological Station using two evaporation pans; a test pan including the setup used in this research, and a synoptic available pan as the control pan. The results showed by using different mass of Zeolite (43.8 to 525.1 g/m2), the evaporation rate increases 4 to 22% as compared to the control pan. Also, the effect of Zeolite on evaporation rate from saline water was investigated. The results showed that the evaporation rate decreases as compared to the one from Zeolite pond with fresh water. Also, a linear relationship was established between different percentages of salinity and evaporation rates. The results of this study showed by considering saline drainage water, the price of Zeolite and land for construction of evaporation ponds, it is possible to increase the amount of evaporation rate from evaporation ponds and consequently reduce the dimensions of these ponds for economical purposes. Therefore, it is possible to prevent agricultural drainage disposal into rivers.
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70808_539575293862b543f0825597aa0cf5d0.pdf
تبخیر از سطح آزاد
حوضچه تبخیری
انرژی خورشیدی
زئولیت
دفع زه آب
Evaporation from free water surface
Evaporation ponds
Solar energy
Zeolite
Disposing brine
per
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
2019-12-22
50
8
1885
1897
10.22059/ijswr.2019.278607.668155
71029
Research Paper
شبیهسازی عددی و تجربی پیاز رطوبتی در آبیاری قطرهای زیرسطحی برای خاک لومی رسی
Numerical and Empirical Simulation of Wetting Pattern in Subsurface Drip Irrigation in Clay Loam Soil
زهرا اسکندری تادوانی
zahraeskandari94@yahoo.com
1
خلیل اژدری
azhdary2015@yahoo.com
2
مهدی دلقندی
m_delghandi@yahoo.com
3
سید حسین حسینی
sayyedhossein.hosseini@gmail.com
4
وجیهه درستکار
v.dorostkar83@yahoo.com
5
دانشجوی کارشناسی ارشد سازه های آبی، گروه آب و خاک، دانشکده کشاورزی ،دانشگاه صنعتی شاهرود، شاهرود، ایران
گروه آب و خاک،دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی شاهرود، شاهرود، ایران
گروه آب و خاک،دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی شاهرود، شاهرود، ایران
گروه آب و خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی شاهرود،شاهرود، ایران
گروه آب و خاک،دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی شاهرود،شاهرود،ایران
آبیاری قطرهای زیرسطحی به طور گستردهای در مناطق خشک به عنوان یک روش آبیاری کم مصرف مورد استفاده قرار میگیرد. اما داشتن اطلاعات جامع از الگوی خیسشدگی در آبیاری قطرهای برای طراحی و مدیریت این سیستم ضروری است. ثابت شده که مدلهای شبیهسازی میتوانند برای این منظور مفید باشند. بنابراین، این پژوهش به منظور بررسی ابعاد پیاز رطوبتی در آبیاری قطرهای زیرسطحی در یک خاک لومیرسی به روش مدلسازی معکوس با مدل Hydrus 2D با تکیه بر نتایج آزمایشگاهی و توسعه مدل تجربی انجام شد. نتایج حاصل از پژوهش در چهار قسمت دستهبندی شدند: 1- نتایج آزمایشگاهی نشان داد که فقط در آزمایش مربوط به قطرهچکانهای با دبی 8 لیتر بر ساعت و عمق نصب 15 سانتیمتر، عمق خیسشدگی زیر قطرهچکان بیشتر از ارتفاع خیسشدگی بالای قطرهچکان میباشد. 2- آنالیز حساسیت انجام یافته روی پارامترهای هیدرولیکی خاک نشان داد که حساسترین پارامتر، رطوبت اشباع خاک () بوده ولی پارامترهای پیوستگی منافذ خاک (l) و رطوبت باقی مانده () در روند شبیهسازی پیاز رطوبتی بیتأثیر بودند. 3- برای خاک مورد بررسی، چنانچه قطرهچکان در عمق 15 سانتیمتری نصب شود در دبیهای بیشتر از 2 لیتر بر ساعت جبهه رطوبتی به سطح خاک رسیده و باعث مرطوب شدن سطح خاک میگردد، در حالی که در عمق استقرار 30 سانتیمتر، حتی با دبی 8 لیتر بر ساعت جبهه رطوبتی به سطح خاک نمیرسد. بنابراین تلفات تبخیر از سطح خاک نیز به حداقل میرسد. 4- شاخصهای آماری نشان دادند تفاوت چندانی بین نتایج مدلهای تجربی و عددی و مقادیر مشاهداتی وجود ندارد به طوریکه RMSE نرمال شده برای مدل عددی و تجربی به ترتیب از 4/4 تا 2/6 و 4/3 تا 8 درصد متغیر بود. بنابراین میتوان از نتایج مدل تجربی پیشنهاد شده و مدل عددی Hydrus برای برآورد پیاز رطوبتی استفاده نمود.
Subsurface drip irrigation has been widely applied in arid area as a water-saving irrigation technology. But, a comprehensive knowledge of wetting pattern in drip Irrigation is essential for designing and managing such system. Simulation models have been proved to be useful method for this purpose. Therefore, this research was carried out to investigate the dimensions of wetting pattern in subsurface drip irrigation in a clay loam soil using invers modeling method with Hydrus 2D and based on experimental results and empirical models. The results were categorized into four sections: 1. Laboratory results showed that only for emitters with 8 liters per hour and installed at 15 cm depth, the wetted dimension below the emitter is more than the one above the emitter. 2. Sensitivity analysis on soil hydraulic parameters showed that the most sensitive parameter is θs, but the soil porosity continuity (l) and the remaining moisture content (θr) are not effective parameters. 3. Wetting front in emitters with discharge rate more than 2 liters per hour and installed at 15 cm depth in the clay loam soil is reached to the soil surface, while it does not reach to the soil surface in the emitters installed at 30 cm depth, even with discharge rate up to 8 liters per hour. Therefore, the evaporation rate from the soil surface is minimized. 4. Statistical indices showed that there is no significant differences among the empirical, numerical and the observation data, so that the normalized RMSE for the numerical and empirical models varied from 4.4 to 6.2 and 3.4 to 8 percent, respectively. Consequently, the results of this study showed that the proposed empirical model and Hydrus model can be used for estimation of wetting pattern in the soil.
https://ijswr.ut.ac.ir/article_71029_34134f875f597f08ad38e923fa69f97b.pdf
آبیاری قطره ای
زیرسطحی
مدل تجربی
مدل عددی
مدل سازی معکوس
Drip Irrigation
Subsurface
Empirical model
Numerical model
Reverse modeling
per
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
2019-12-22
50
8
1899
1910
10.22059/ijswr.2019.266571.668019
70859
Research Paper
تأثیر مدیریتهای مختلف آبیاری جویچهای بر صرفهجویی و کارآیی مصرف آب ذرت علوفهای در اصفهان
Effect of Different Furrow Irrigation Management on Water Saving and Water Use Efficiency of Maize in Isfahan
محسن دهقانی
mdehqani@gmail.com
1
محمدرضا نوری امام زاده تی
nouri1351@gmail.com
2
علی شاهنظری
aliponh@yahoo.com
3
مهدی قیصری
gheysari@cc.iut.ac.ir
4
دانشجوی دکتری، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایران
دانشیار، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایران
دانشیار، گروه مهندسی آب، دانشکده مهندسی زراعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری، ایران
دانشیار، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان، ایران
مدیریت آبیاری یکی از عوامل بسیار مهم و تأثیرگذار بر روند رشد و نمو گیاه ذرت است. هدف از این پژوهش بررسی چگونگی رشد و نمو گیاه ذرت در مدیریتهای مختلف آبیاری جویچهای بود. این پژوهش به صورت کرتهای یک بار خرد شده، در قالب بلوکهای کامل تصادفی در ایستگاه تحقیقاتی کبوترآباد اصفهان انجام شد. عامل اصلی شامل سه سطح رژیم آبیاری سطحی (100%) I1، (%80) I2، (%60) I3 و عامل فرعی شامل سه روش آبیاری جویچهای مرسوم، یک در میان ثابت و متناوب بود. پارامترهای اندازهگیریشده شامل ارتفاع بوته، عملکرد تر و خشک اندام هوایی، سطح برگ و شاخص سطح برگ بود که در پنج مرحله از رشد گیاه ذرت علوفهای انجام شد. نتایج نشان داد که تأثیر رژیمهای مختلف آبیاری و نیز نوع روش آبیاری جویچهای بر ویژگیهای اندازهگیریشده اندام هوایی از نظر آماری در سطح یک درصد معنیدار بوده است. رژیم آبیاری I1 در حضور آبیاری جویچهای مرسوم و رژیم I3در روش آبیاری یک در میان ثابت به ترتیب بیشترین و کمترین تأثیر را بر صفات مختلف رشد اندام هوایی داشتند. ارتفاع بوته، عملکرد تر و خشک در آبیاری جویچهای مرسوم و رژیم I1 به ترتیب برابر190 سانتیمتر، 63978 و 20830 کیلوگرم در هکتار بود. همین صفات در رژیم آبیاری I3 و در روش آبیاری یک در میان ثابت به ترتیب برابر با 116 سانتیمتر، 33665 و 8053 کیلوگرم در هکتار بهدست آمد. با تغییر آبیاری جویچهای مرسوم به آبیاری جویچهای یک در میان تا مرحله برداشت ذرت علوفهای، 12/39 درصد در آب کاربردی صرفهجویی شد و مقادیر کارآیی مصرف آب آبیاری نیز 37 درصد افزایش یافت. به طور کلی با اعمال شرایط کم آبیاری تا 20 درصد در آبیاری جویچهای مرسوم و یا با کاربرد آبیاری جویچهای متناوب، میتوان ضمن صرفهجویی در مصرف آب و افزایش کارآیی مصرف آب به عملکرد قابل قبول نیز دستیافت.
Irrigation management is one of the most important factors affecting the maize growth. The purpose of this study was to investigate the impact of different furrow irrigation management on maize growth. This research was carried out as split plot in a randomized complete block design at Kabootarabad Research Station in Isfahan Province. The main factor included three levels of surface irrigation regime; I1 (100%), I2 (80%), I3 (60%) and the sub-factor included conventional, alternative and constant irrigation methods. The studied parameters were plant height, fresh and dry yield, leaf area and leaf area index, which were measured at five stages of maize growth. The results showed that the effect of different irrigation regimes and different types of furrow irrigation was statistically significant on forage maize properties at 1% level. The highest impact on growth properties was corresponded to I1 regime and conventional furrow irrigation and the lowest one was corresponded to I3 regime and constant alternative furrow irrigation. plant height, fresh and dry yield in conventional and standard irrigation were equal to190 cm, 63978 and 20830 kgha-1 respectively. The same traits in I3 irrigation regime and constant alternative furrow irrigation were obtained 116 cm, 33635 and 8053 kgha-1 respectively. Changing the conventional furrow irrigation to constant alternate furrow irrigation until the harvesting stage led to save water consumption 39.3% and water use efficiency was increased 37%. Generally, by executing deficit irrigation up to 20% in conventional furrow irrigation or by using alternative furrow irrigation, in addition of saving water consumption and increasing irrigation water use efficiency, a reliable yield can be produced.
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70859_980d52e5cac768a101524dc7b8c98d11.pdf
آبیاری جویچهای یک در میان
کارآیی مصرف آب
صرفه جویی آب
مراحل رشد ذرت
Alternative furrow irrigation
Water use efficiency
Water saving
Maize growth stages
per
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
2019-12-22
50
8
1911
1925
10.22059/ijswr.2019.277913.668148
71030
Research Paper
اثرات تبدیل یک خاک جنگلی به شالیزار بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و تعیین شاخصهای حساس به تغییر کاربری اراضی
The Effects of Changing Forest Land to Paddy Field on the Physical and Chemical Properties of the Soil and Determining Sensitive Indices to Land Use Change
زهرا وارسته خانلری
z.khanlari93@gmail.com
1
احمد گلچین
agolchin2011@yahoo.com
2
پریسا علمداری
p_alamdari@znu.ac.ir
3
سید عبدالله موسوی کوپر
abdy-mo@yahoo.com
4
دانشجوی دکتری، گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران
استاد، گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران
استادیار، گروه علوم خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران
استادیار پژوهش، بخش تحقیقات منابع طبیعی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی گیلان، سازمان تات، رشت، ایران
فعالیت کشاورزی، به ویژه کشت برنج مسئول عمده تخریب جنگلهای طبیعی در شمال ایران است. این پژوهش به منظور بررسی اثر تبدیل جنگل طبیعی به شالیزار بر برخی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک و تعیین حساسترین این پارامترها به آشفتگی یک اکوسیستم انجام گرفت. همچنین در این مطالعه برای ایجاد حداقل مجموعه داده از پارامترهای فیزیکی و شیمیایی اندازهگیری شده، از روش تجزیه به مؤلفه اصلی، استفاده گردید. لذا دو کاربری (جنگل طبیعی و شالیزار) در استان گیلان انتخاب و نمونهبرداری از 5 عمق (20-0، 40-20، 60-40، 80-60 و 100-80 سانتیمتر) در سه تکرار صورت پذیرفت. بافت خاک، چگالی، رطوبت در گنجایش زراعی، رس قابلانتشار، میانگین وزنی قطر خاکدانه، پ. هاش، هدایت الکتریکی، کربنات کلسیم، کربن آلی، نیتروژن کل، ظرفیت تبادل کاتیونی، کربوهیدراتهای قابل عصارهگیری با اسید و کربوهیدراتهای قابلعصارهگیری با آب داغ در هر عمق تعیین و نتایج بهصورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاٌ تصادفی بررسی گردید. نتایج نشان داد با تغییر کاربری اراضی از جنگل بکر به شالیزار بهطور میانگین در کل خاکرخ چگالی ظاهری (15 درصد) و رس قابلانتشار (33 درصد) افزایش یافت. درحالیکه میانگین وزنی قطر خاکدانه (76 درصد)، محتوای کربن آلی (57 درصد)، نیتروژن کل (53 درصد) و ظرفیت تبادل کاتیونی (31 درصد) کاهش یافت. شاخص حساسیت (SI) نشان داد که در بین پارامترهای فیزیکی و شیمیایی به ترتیب میانگین وزنی قطر خاکدانه و کربن آلی در مقایسه با سایر پارامترها به تغییر کاربری اراضی حساستر بودند. استفاده از تجزیه و تحلیل مؤلفههای اصلی (PCA) در این مطالعه نشان داد که چهار عامل تقریباً بیش از 90 درصد واریانس را در مقادیر میانگین وزنی قطر خاکدانه، کربن آلی، چگالی، درصد رطوبت در ظرفیت مزرعه، کربوهیدراتهای قابلعصارهگیر با اسید و کربوهیدراتهای قابلعصارهگیر با آب داغ توجیه نمودند. این پارامترها بیشترین برآورد اشتراکی بودن را نشان دادند و درصد رس کمترین اهمیت نسبی در بین تخمین مقادیر اشتراک را نشان داد.
Agricultural activity, especially cultivating rice, is one of the main reason of the destruction of natural forests in the north of Iran. This study was performed to investigate the effects of changing natural forest to Paddy Field on some physical and chemical properties of the soil and to determine the most sensitive indices to the disturbance of an ecosystem. Moreover, in this study, the Principal Component Analysis (PCA) method was used to create a minimum set of data from measured physical and chemical parameters. Accordingly, two land uses (natural forest and paddy field) were selected in Gilan province and soil samples were collected from five different depths (0-20, 20-40, 40-60, 60-80, and 80-100) three times. Soil texture, density, field capacity, dispersible clay, mean weight diameter (MWD), pH, electrical conductivity, calcium carbonate, organic carbon, total nitrogen, cation exchange capacity, extractable carbohydrates with acid and extractable carbohydrates with hot water at each depth were measured and the results were analyzed as factorial in a completely randomized design. The results indicated that by changing the land use from forest to paddy field, the average apparent density of the soil profile (15%) and dispersible clay (33%) were increased. However, the MWD (76%), organic carbon content (57%), total nitrogen (53%), and cation exchange capacity (31%) were reduced. The sensitivity index (SI) showed that among the physical and chemical parameters, MWD and organic carbon content were respectively more sensitive than the other parameters to land use change. The results of PCA revealed that the four factors could almost justify more than 90% of the variance in MWD, organic Carbone, density, moisture content in field capacity, extractable carbohydrates with acid, and extractable carbohydrates with hot water. These parameters showed the highest commonality and the clay percentage had the minimum relative importance among the estimation of commonality values.
https://ijswr.ut.ac.ir/article_71030_d932439f2b779e95a1bbc641a3868ed1.pdf
واژههای کلیدی: کیفیت خاک
تغییر کاربری
رس قابل انتشار
کربن آلی
تجزیه و تحلیل مولفههای اصلی (PCA)
Keywords: Soil quality
Land Use Change
Dispersible clay
Organic carbon
Principal Component Analysis (PCA)
per
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
2019-12-22
50
8
1927
1936
10.22059/ijswr.2019.270871.668066
70857
Research Paper
تأثیر کودهای زیستی نیتروژنی بر عملکرد و اجزای عملکرد دو رقم گندم (چمران و شیرودی)
The Effect of Nitrogen Biofertilizers on Yield and Yield Components of Two Wheat Cultivars (Chamran and Shiroodi)
سید ما شااله حسینی
mhoseini20@yahoo.ca
1
علی تسلیمی
sasan_taslimi@yahoo.com
2
یعقوبعلی کرمی
mfm_karamigsa@yahoo.com
3
منوچهر دستفال
mdastfal1@yahoo.com
4
استادیار بخش تحقیقات خاک و آب، مرکـز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس،سـازمان تحقیقـات، آمـوزش و ترویـج کشـاورزی،شیراز،ایران
دانشجوی سابق دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم وتحقیقات فارس، گروه زراعت وکارشناس مسئول امور زراعت سازمان جهاد کشاورزی استان فارس،شیراز،ایران
مربی پژوهش بخش تحقیقات خاک و آب، مرکـز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس سازمان تحقیقـات، آمـوزش و ترویـج کشـاورزی، شیراز، ایـران
مربی پژوهش بخش تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر، مرکـز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس سازمان تحقیقـات، آمـوزش و ترویـج کشـاورزی، داراب، ایـران
آزمایشی مزرعهای بهمنظور بررسی تأثیر چند نوع کود زیستی نیتروژنی بر عملکرد و اجزای عملکرد دو رقم گندم چمران و شیرودی بهصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در شهرستان داراب اجرا گردید. ارقام گندم (چمران و شیرودی) بهعنوان کرتهای اصلی و کودهای زیستی (نیتراژین عمومی + 60% نیتروژن خالص از منبع اوره (A1) – نیتراژین ویژه غلات + 60% نیتروژن خالص از منبع اوره (A2) – نیتروکارا + 60% نیتروژن خالص از منبع اوره (A3)– نیتروکسین + 60% نیتروژن خالص از منبع اوره (A4)– نیتروجی (ازتوباکتر) + 60% نیتروژن خالص از منبع اوره (A5) – بیوفارم نیتروژنی + 60% نیتروژن خالص از منبع اوره (A6) – مصرف 100% نیتروژن خالص از منبع اوره (A7) – توصیه کودی بر اساس آزمون خاک بدون مصرف نیتروژن (A8)) به عنوان کرتهای فرعی در نظر گرفته شد. شاخصهای اندازهگیری شده شامل ارتفاع بوته، تعداد سنبله در مترمربع، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه و عملکرد در واحد سطح بودند. نتایج نشان داد که از لحاظ عملکرد اختلاف معنیداری بین ارقام گندم (P ≤0.05) و کودها (P ≤0.01) وجود دارد. تیمار A4، بیشترین مقادیر را در شاخصهای اندازهگیری شده بهخود اختصاص داد. تیمارهای A6 ,A3 ,A1 ,A2و A5 به ترتیب در مرحله بعد قرار گرفتند. تیمار A7 که منحصراٌ کود شیمیایی اوره بود در جایگاه بعدی قرار گرفت. بطور کلی کودهای زیستی استفاده شده در این تحقیق حاوی باکتریهای تثبیتکننده نیتروژن از جنس ازتوباکتر و آزوسپیریلوم، در صورت همراهی با کود شیمیایی نیتروژنی اوره میتواند جایگزین مناسب و مطمئنی برای تأمین بخشی از کودهای شیمیایی مصرفی نیتروژنه باشند.
A field experiment was carried out in order to investigate the effect of several types of nitrogen biofertilizer on yield and yield components of two wheat cultivars (Chamran and Shiroudi) as split plots based on randomized complete block design with three replications in Darab city. Wheat cultivars (spring type Chamran and Shiroudi) were considered as main plots and biological fertilizers (General Nitragin (A1) – Nitragin special Cereal (A2) –Nitrokara (A3) –Nitroxin (A4) – Nitrogy (A5) – Nitrogen biofarm (A6) – 100% pure Nitrogen (A7= 400 kg ha-1 as urea) – without Nitrogen application (A8)) as subplots. The measured indices included plant height, number of spikes per square meter, number of seeds per spike, 1000 grain weight and yield per unit area. According to the results, there was a significant difference between wheat cultivars (P ≤0.05) and fertilizers (P ≤ 0.01). The treatment A4 (nitroxin + 60% pure nitrogen from urea source) obtained the highest values for the measured indices. The A2, A1, A3, A6 and A5 treatments were arranged in the next step, respectively. A7 treatment, which was exclusively urea, was arranged in the next step. Generally, the biofertilizers applied in this study containing nitrogen fixation bacteria (NFB) from Azotobacter and Azospirilum genuse, if accompanied with nitrogen fertilizer like Urea, could be a suitable and safe alternative for supplying a part of nitrogen chemical Fertilizers.
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70857_8966500fd92d578f5950374c33164a1e.pdf
ازتوباکتر
آزواسپریلیوم
اوره
تثبیت نیتروژن
کشاورزی پایدار
Azotobacter
Azosperilium
Nitrogen fixation
Sustainable agriculture
Urea
per
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
2019-12-22
50
8
1937
1949
10.22059/ijswr.2019.273724.668094
70858
Research Paper
بررسی اثر زبانه انتهایی بر کارایی ستون نوسانی آب جهت استحصال انرژی موج
Effect of the Back Wall Draft on the Performance of Oscillating Water Column for Wave Energy Extraction
افسانه شهسواری زاده
shahsavari_af@yahoo.com
1
جواد ظهیری
zahiri_javad@yahoo.com
2
احمد جعفری
jafary_ahmad@yahoo.com
3
دانش آموخته کارشناسی ارشد سازه های آبی، دانشکده مهندسی زراعی و عمران روستایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ایران
استادیار گروه مهندسی آب، دانشکده مهندسی زراعی و عمران روستایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ایران
استادیار گروه مهندسی آب، دانشکده مهندسی زراعی و عمران روستایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ایران
در حال حاضر روشهای متنوعی برای استحصال انرژی و تولید برق از انرژی امواج وجود دارد که یکی از سادهترین و کاربردیترین روشها استفاده از ستون نوسانی آب میباشد. ستون نوسانی آب از یک محفظه تشکیل شده که بالا و پایین آمدن موج در داخل محفظه به ترتیب باعث تولید فشار دینامیکی مثبت و منفی شده که به نوبه خود میتواند باعث چرخش توربین قرار گرفته در انتهای مجرا گردد. در این تحقیق جهت بررسی تأثیر زبانه انتهایی بر میزان کارایی سیستم سه مدل فیزیکی بدون زبانه انتهایی، زبانه 50 و 100 میلیمتری در فرکانسهای مختلف بهکار گرفته شد. علاوه بر این از آنالیز ابعادی جهت برآورد فشار دینامیک ایجاد شده با توجه به پارامترهای مؤثر استفاده گردید. جهت بررسی کارایی سیستم و ارائه رابطه نهایی فشار دینامیک تولید شده بر اساس آنالیز ابعادی، فشار دینامیک در مجرای انتهایی در دو حالت دم و بازدم اندازهگیری شد. نتایج تحقیق نشان داد که وجود زبانه باعث افزایش قابل توجه فشار دینامیکی در مجرای سیستم میگردد و با افزایش ارتفاع زبانه، کارایی سیستم نیز افزایش مییابد. در حالت دم، وجود زبانه انتهایی باعث افزایش نسبت فشار در بعضی از فرکانسها تا 2 برابر و برای حالت بازدم تا 4 برابر گردیده است. براساس رابطه بهدست آمده توسط آنالیز ابعادی و تحلیل حساسیت صورت گرفته مشخص شد که ارتفاع موج و ارتفاع زبانه انتهایی بیشترین تأثیر را بر روی فشار دینامیک دارا هستند. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که جهت رسیدن به بهترین کارایی سیستم، میبایستی ارتفاع زبانه انتهایی با توجه به فرکانس و ارتفاع امواج تعیین گردد.
There are different methods to extract energy and generating electricity from waves, which one of the simplest and most practical methods is oscillating water column (OWC). The OWC system consists of a chamber in which the wave motion inside the chamber produces a positive and negative dynamic pressure. This pressure causes turbine rotation placed at the end of the duct. In this study, three physical models; without back wall, 50 mm and 100 mm wall draft at different frequencies were used to investigate the effect of the back wall draft on the system performance. In addition, dimensional analysis has been performed to estimate the dynamic pressure based on the effective parameters. In order to evaluate the system efficiency and present the dynamic pressure formula based on dimensional analysis, the dynamic pressure at the end of chamber in both inhale and exhale modes were measured. The results of this research showed that the existence of back wall causes a significant increase in dynamic pressure and as the wall height increases, the system performance improves. In the inhale mode, the presence of the back wall causes an increase in the pressure ratio at some frequencies up to two times and for exhale mode up to four times. Based on the formula derived from dimensional analysis and sensitivity analysis, the wave height and the back wall draft have the most effectiveness on dynamic pressure. The results show in order to obtain the best system efficiency, the height of the back wall draft should be determined according to the wave height and frequency.
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70858_762d6fb1e492ea2998a7cd4e2d8002bb.pdf
انرژی موج
ستون نوسانی آب
فشار دینامیک
تحلیل حساسیت
Wave energy
Oscillating water column
Dynamic pressure
Sensitivity analysis
per
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
2019-12-22
50
8
1951
1962
10.22059/ijswr.2019.278116.668150
70964
Research Paper
استفاده از روش طیفسنجی مرئی-مادون قرمز نزدیک در مدلسازی شوری خاک اراضی مستعد تولید ریزگرد استان خوزستان
Modeling Soil Salinity in Khuzestan Lands Susceptible for Dust Production Using Visible-Near Infrared Spectroscopic Method
منصور چترنور
m.chatrenor@gmail.com
1
احمد لندی
landi@scu.ac.ir
2
احمد فرخیان فیروزی
farrokhian@gmail.com
3
علی اکبر نوروزی
noroozi.aa@gmail.com
4
حسینعلی بهرامی
bahramih@modares.ac.ir
5
دانشجوی دکتری، گروه علوم و مهندسی خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
استاد، گروه علوم و مهندسی خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران و عضو مرکز پژوهشی منطقهای ریزگردها، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
دانشیار، گروه علوم و مهندسی خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
دانشیار، هیئت علمی پژوهشی، پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری، تهران، ایران
دانشیار، گروه خاکشناسی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
سطح وسیعی از اراضی شور و نیمه شور استان خوزستان به علت عدم پوشش سطحی و مقاومت کم خاک در برابر باد فرساینده به کانونهای مستعد تولید ریزگرد تبدیلشدهاند. هدف از این پژوهش مدلسازی شوری خاک مناطق حساس به تولید ریزگرد استان خوزستان با روش طیفسنجی امواج مرئی و مادونقرمز نزدیک (2500-350 نانومتر) بود. از مدلهای چند متغیره رگرسیون حداقل مربعات جزئی، شبکه عصبی مصنوعی و مدل جنگل تصادفی برای مدلسازی شوری خاک به کار گرفته شد. طیف بازتابی خاک با دستگاه طیفسنج زمینی (FieldSpec) تعیین شد. همچنین روشهای پیشپردازش فیلتر ساویتزی گولای، مشتق اول به همراه فیلتر ساویتزی گولای (FD-SG)، مشتق دوم به همراه فیلتر ساویتزی گولای (SD-SG)، روش نرمالسازی استاندارد (SNV) و روش حذف پیوستار (CR)، جهت حذف نویز و افزایش دقت مدلهای چند متغیره مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدل ترکیبی حداقل مربعات جزئی- شبکه عصبی مصنوعی با معیارهای ارزیابی (65/2 - 40/3 =(RPDcal در برآورد شوری خاک دقت مناسبی دارد. در مقابل مدل ترکیبی حداقل مربعات – جنگل تصادفی نیز کمترین دقت (98/1-85/0= (RPDcal را نشان داد. پیشپردازش طیف اصلی در دو مدل شبکه عصبی و رگرسیون حداقل مربعات جزئی سبب افزایش نسبی دقت مدل شد درحالیکه در مدل جنگل تصادفی پیشپردازش سبب کاهش دقت برآورد مدل، نسبت به طیف اصلی شد. محدوده 1800،1900، 2000، 2300 و 1500 نانومتر به عنوان طول موج کلیدی متأثر از شوری خاک شناسایی شد. از طول موجهای کلیدی بهدست آمده، میتوان در مطالعات دورسنجی و تهیه نقشه شوری مناطق حساس به تولید گرد و غبار استان خوزستان استفاده کرد.
A broad area of saline and semi-saline lands of Khuzestan province have changed into centers susceptible to dust production due to eroded wind and lack of surface coating and low soil resistance. The objective of this study was to model the soil salinity of sensitive areas to dust production in Khuzestan Provenience usin spectrometry method of visible and near-infrared wavelengths (2500-350 nm). The least square multivariate regression model, artificial neural network and random forest model were used to estimate soil salinity. The main soil spectrum was determined using the FieldSpect machine. Also, preprocessing methods including Savitzky-Golay filter, the first derivative with the Savitzky-Golay filter (FD-SG), the second derivative with the Savitzky-Golay filter (SD-SG), the standard normalization method (SNV), and the continuum remove method (CR) were used to eliminate the noise and to increase the accuracy of the multivariate model. The results showed that the combined model partial least squares-artificial neural network model with assessment criteria (RPDcal = 3.40-2.65) has high accuracy for salinity estimation. In contrast, the combined model of least squares - random forest showed the lowest accuracy (RPDcal = 0.85-1.98). Preprocess of the main spectrum in two models (neural network and partial least squares regression) increased the relative accuracy of the model; while in the random forest model, preprocess reduced the accuracy of the model compared to the main spectrum. The ranges of 1800, 1900, 2000, 2300 and 1500 nm were recognized as "the key wavelengths" impressed by soil salinity. The key wavelengths can be used in remote sensing studies and mapping of soil salinity in areas sensitive to dust production in Khuzestan province.
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70964_a4f5f5b6d7573be0d1dd34c4c0892f02.pdf
رگرسیون حداقل مربعات جزئی
پیشپردازش
فیلتر ساویتزی گولای
طول موج کلیدی
مدل جنگل تصادفی
Partial least squares regression
Preprocessing
Savitzky-Golay filter
Key wavelengths
Random forest model
per
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
2019-12-22
50
8
1963
1973
10.22059/ijswr.2019.275214.668116
71073
Research Paper
ارزیابی کارایی مدلهای برآورد تابش خورشید در سطح زمین با استفاده از تصاویر ماهوارهای
Evaluation of the Efficiency of Solar Radiation Estimation Models Using Satellite Imagery
بیژن صداقت مصعبی
bijan.sedaqat@ut.ac.ir
1
زهرا آقاشریعتمداری
zagha@ut.ac.ir
2
سمیه حجابی
somayeh.hejabi@alumni.ut.ac.ir
3
خلیل قربانی
ghorbani.khalil@yahoo.com
4
دانشجوی کارشناسی ارشد/ گروه مهندسی آبیاری و آبادانی، دانشکده مهندسی و فناوری کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران
استادیار/گروه مهندسی آبیاری و آبادانی، دانشکده مهندسی و فناوری کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
استادیار، گروه آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
دانشیار، گروه مهندسی آب، دانشکده مهندسی آب و خاک، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، ایران
تابش خورشیدی علاوه بر استفاده در مدلهای اقلیمی، نقشی تعیینکننده در برنامههای توسعه تاسیسات خورشیدی در مکانهای مختلف دارد. با پیشرفتهای چشمگیر در حوزه مخابرات و ارتباطات، استفاده از تصاویر ماهوارهای برای دیدبانی سطح زمین، نقش گستردهتری نسبت به دیدبانیهای مرسوم پیدا کرده است. محصولات سنجنده MODIS بصورت رایگان در دسترس عموم قرار دارد و با پیکسل های 1km×1km از تفکیک مکانی قابل قبولی برخوردار است. در این پژوهش سعی شده در چهار ایستگاه در گسترهی ایران با استفاده از دادههای سطح زمین و اتمسفر این سنجنده بعنوان ورودی مدل پارامتریکی و مدل تجربی انگستروم-پرسکات، مقدار تابش کل روزانه (بر حسب وات بر مترمربع) محاسبه شود و نهایتا با مشاهدات سطح زمین مقایسه گردد. خروجی مدل تجربی انگستروم-پرسکات با دادههای اخذ شده از سنجندهی مادیس (APRS) در برابر خروجی همین مدل با دادههای پایش شده در سطح زمین (APGS) مقایسه شدند. با مقایسه نتایج میتوان دریافت که مدل APRSدقت بهتری نسبت به مدل APGS در روزهای ابری دارد. به صورتیکه مقدار شاخصهای RMSE و MBE در روزهای ابری برای مدل APRS به ترتیب برابر 74/41 و W/m2 70/19 است و برای مدل APGS به ترتیب برابر 60/43 و W/m2 25/34 است. با این حال دقت مدل APGS در روزهای آفتابی بالاتر از مدل APRS بود. هر چند محدودیت دادههای زمینی (که به صورت نقطهای دیدبانی میشوند) میتواند عاملی تاثیرگذار در انتخاب یکی از این دو مدل باشد. همچنین نتایج نشاندهندهی دقت بالای مدل پارامتریکی (W/m25/16RMSE = و 93/0R2 =) مخصوصا در روزهای ابری میباشد. از نگاهی دیگر، با وجود دقت بالای مدل پارامتریک، مدل انگستروم-پرسکات با استفاده از دادههای ماهواره از فرآیندی آسان برخوردار است. هرچند که برای واسنجی ضرایب آن در مناطق متفاوت به دادههای ساعات آفتابی با طول دوره مناسب نیاز است.
In addition to use in climate models, solar radiation plays a decisive role in development of solar systems programs in different areas. With significant advances in telecommunication and communication sector, the use of satellite imageries for land-based observations has found a wider role than traditional observations. Moderate Resolution Imaging Spectroradiometer (MODIS) satellite products are available to the public free of charge and have a reasonable resolution of 1km × 1km. In this research, it was tried to calculate the amount of total solar radiation in 4 stations in Iran, using the Earth's surface and atmospheric MODIS data as an input of the parametric and the Angström-Prescott (AP) models and to compare the results with ground-level observations. The AP model output obtained from the MODIS data (APRS) was compared with the AP model output obtained from ground level observation data (APGS). By comparing the results, it was found that the APRS model is more accuracy than the APGS model on cloudy days. So that the amount of RMSE and MBE indices for the APRS model on cloudy days were 41.74 W/m2 and 19.70 W/m2, respectively, and for APGS model were 43.6 W/m2 and 34.25 W/m2, respectively. However, the accuracy of the APGS model on sunny days was higher than that of the APRS model. Although the limitations of ground data (point observations) could be an effective factor in choosing one of both models. Results also indicate a high accuracy of the parametric model (RMSE = 16.56 W/m2 and R2 =0.93), especially on cloudy days. On the other hand, despite of high accuracy of the parametric model, the application of APRS model is easy. However, long period sunshine hour’s data are needed for calibration of AP coefficients in different regions.
https://ijswr.ut.ac.ir/article_71073_ca5ada9c7c9a919b8590034287375604.pdf
برآورد تابش خورشید
سنجنده MODIS
مدل پارامتریک
مدل انگستروم-پرسکات
Solar radiation estimation
MODIS
Parametric model
Angstrom-Prescott model
per
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
2019-12-22
50
8
1975
1983
10.22059/ijswr.2019.275824.668125
71005
Research Paper
تأثیر شوری بر عملکرد ذرت در مراحل مختلف رشد
The Effect of Salinity on Maize Yield in Various Growth Stages
رضا سعیدی
saeidi@org.ikiu.ac.ir
1
مسعود سلطانی
masoudsoltani@ut.ac.ir
2
عبدالمجید لیاقت
aliaghat@ut.ac.ir
3
عباس ستوده نیا
absotoodehniako@yahoo.com
4
دکترای آبیاری و زهکشی، گروه علوم و مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)، قزوین، ایران
استادیار گروه علوم و مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)، قزوین، ایران
استاد گروه مهندسی آبیاری و آبادانی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.
دانشیار گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)، قزوین، ایران.
افزایش نرخ رشد جمعیت و کاهش منابع آب تجدیدپذیر، منجر به اتخاذ راهکارهایی برای استفاده از منابع آب باکیفیت پایین در بخش کشاورزی شده است. در این تحقیق، آزمایشی بهصورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوکهای کاملاً تصادفی با اعمال تنش شوری یک و دو مرحلهای در طول دوره رشد ذرت انجام شد. تیمار شوری در چهار سطح؛ (S1)5/1، (S2)5/2، (S3)4 و (S4)5/5 دسیزیمنس بر متر و تیمار مراحل رشد شامل تکمرحله؛ (P1)4برگی، (P2) گلدهی، (P3) شیریشدن دانهها و جفت مرحله؛ P1P2، P1P3 و P2P3، در سه تکرار اجرا شد. در پایان دوره رشد، بیشترین عملکرد ذرت در تیمار P1S1 بهمقدار 8/136 گرم بر بوته و کمترین آن در تیمار P2P3S4 بهمقدار 7/41 گرم بر بوته بود. تیمارهای P1P2 وP1P3 با وجود پذیرش دوبار تنش در طول دوره رشد، نسبت به تیمار P2 و P3، بهطور متوسط 33 و 17 درصد افزایش عملکرد داشت. درحالیکه تیمار P2P3 نسبت به تیمار P2 و P3، 2/6 و 23 درصد کاهش عملکرد داشت. نتایج نشان داد که اعمال تنش شوری در مراحل اولیه رشد، ذرت را در مراحل حساس رشد، نسبت به تنش مذکور مقاوم میکند. بنابراین در بهرهبرداری تلفیقی از منابع آب شور و شیرین، زمانبندی استفاده از آب شور حائز اهمیت خواهد بود.
Increasing population growth and reducing water resources have led to use low-quality water resources in agricultural sector. In this study a factorial experiment in a randomized complete block design was conducted to apply salinity stress on one and two stages of maize growth period. Irrigation water salinity treatments including four levels; S1(1.5), S2(2.5), S3(4.0) and S4(5.5 dS.m-1) and the application time (growth stages) of salinity stress including six levels; 4-leaf stage (P1), flowering stage (P2), milking stage (P3), 4-leaf and flowering stages (P1P2), 4-leaf and milking stages (P1P3) and flowering and milking stages (P2P3) were performed. At the end of growth period, the highest maize yield (136.8 g/plant) was corresponded to P1S1 treatment the lowest one (41.7 g/plant) was corresponded to P2P3S4 treatment. The maize yield increased 17 and 33% in P1P3 and P1P2 treatments as compared to P3 and P2 treatments, respectively, although they received salinity stresses two times during their growing periods. While, the yield reduced 6.2 and 23% in P2P3 treatment as compared to P2 and P3 treatments, respectively. The results showed that the application of salinity stress in the early growth stages makes the crop to be resistant to salinity stress during the sensitive growth stages. Therefore, the application time of saline water will be important in terms of conjunction use of fresh and saline water resources.
https://ijswr.ut.ac.ir/article_71005_3758a1b997fefe68bc6587a51958e267.pdf
تابع عملکرد
شوری
مراحل حساس به شوری
ذرت
Yield function
salinity
Salinity sensitive growth stages
maize
per
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
2019-12-22
50
8
1985
1999
10.22059/ijswr.2019.278391.668153
71049
Research Paper
تاثیر پی چند لایه بر روی پارامترهای جریان نشت از زیر سدهای انحرافی
The Effect of Multi-layer Foundation on Seepage Flow Parameters under the Diversion Dams
محسن کریمی پوچ
m.karimipooch@gmail.com
1
خلیل اژدری
azhdary2015@yahoo.com
2
سید حسین حسینی
sayyedhossein.hosseini@gmail.com
3
روزبه مؤذن زاده
moazenzadeh_r@yahoo.com
4
حسن گلی
hgoli88@gmail.com
5
'گروه آب و خاک، انشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی شاهرود، شاهرود، ایران
گروه آب و خاک، دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود، شاهرود، ایران
گروه آب و خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی شاهرود، شاهرود، ایران
گروه آب و خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی شاهرود، شاهرود، ایران
گروه آب و خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه صنعتی شاهرود، شاهرود، ایران
در این تحقیق پارامترهای نشت در پی مطبق دو لایه و سه لایه یک سد انحرافی به صورت آزمایشگاهی بررسی شد. نتایج نشان داد که با افزایش هد بالادست مقدار دبی خروجی افزایش مییابد. روند افزایش برای دانهبندیd50= 0.6 mm وd50= 1.2 mm میلیمتر مشابه و محدوه تغییرات زیاد بوده اما برای دانهبندیd50= 0.2 mm میلیمتر محدوه تغییرات دبی کم است. برای پیهای دو لایه بهترین عملکرد در کنترل جوشش، آرایش d50= 0.2 mmو d50=1.2 mm و با هد بالادست 465 میلیمتر بود. همچنین آرایش d50= 0.6 mm و d50= 0.2 mm حداقل دبی نشت را بدون حضور پرده آببند در حدود 266/0میلیلیتر بر ثانیه داشت. در حضور پرده آببند نیز بهترین عملکرد در کنترل دبی نشت آرایشd50= 0.6 mm, d50=0.2 mm بود و دبی نشت در حدود 066/0 میلیلیتر بر ثانیه به دست آمد. در کنترل گرادیان هیدرولیکی، در حالت بدون پرده آببند و با پرده آببند بهترین عملکرد به ترتیب مربوط به آرایشd50= 1.2 mm, d50= 0.6 mm و d50= 0.6 mm, d50= 0.2 mm به ازای هد بالادست 410 میلیمتر در حدود 002/0 و 0011/0 بود. در آرایش سه لایه، آرایشهای d50= 0.2 mm, d50= 0.6 mm, d50=1.2 mm و d50=1.2 mm, d50= 0.6 mm, d50= 0.2 mm بهترین عملکرد را در کنترل پدیده جوشش داشتند بهطوریکه به ترتیب به ازای هد بالادست 490 میلیمتر و 480 میلیمتر اتفاق افتاد. بهترین آرایش به لحاظ کنترل دبی نشت بدون حضور پرده آببند و با پرده آببند آرایش d50= 0.2 mm, d50= 0.6 mm, d50=1.2 mm و d50= 0.2 mm, d50=1.2 mm, d50= 0.6 mm بود که مقدار دبی نشت به ترتیب در حدود 533/0 و 433/0 میلیلیتر بر ثانیه به دست آمد. بررسی نتایج پیها نشان داد که استفاده از پیهای چند لایه میتواند راهکاری موثر در کاهش گرادیان هیدرولیکی، کنترل پدیده جوشش و دبی نشت باشد.
In this study seepage factors in two-layered and three-layered foundation of a diversion dam was investigated experimentally. Results showed by increasing the upstream head, outlet discharge increases. The trend of discharge increase was similar and the variations range was high for d50=0.6 mm and d50=1.25 mm, but the range of discharge variations was low for d50=0.24 mm. For two-layered foundations, the arrangement of D50=0.2 mm and D50=1.2 mm with 465mm upstream head was the best performance for piping control. Also the arrangement of D50=0.6 and D50=0.2 mm without cutoff had the least seepage discharge (about 0.266 mlit/s). In the presence of cutoff, the best performance for piping control was obtained for the arrangement of D50=0.6-0.2 mm and the seepage discharge was about 0.066 mlit/s. The arrangements of D50=1.2 mm, D50=0.6 mm without cutoff and D50=0.6 mm, D50=0.2 mm with cutoff had the best performance for hydraulic gradient control which were about 0.002 and 0.0011 for 410 mm upstream head, respectively. For three-layered foundation, the arrangements of D50=0.2 mm, D50=0.6 mm, D50= 1.2 mm and D50=1.2 mm, D50=0.6 mm, D50=0.2 mm showed the best performance for piping control so that piping was happened in 490 and 480mm upstream heads, respectively. The best arrangements in terms of seepage discharge control, without and with cutoff were respectively (D50=0.2 mm, D50=0.6 mm, D50= 1.2 mm) and (D50=0.2 mm, D50=1.2 mm, D50=0.6 mm) with 410mm upstream head, in which the seepage discharges were obtained about 0.533 and 0.433 mlit/s, respectively. The results of this study showed that the multi-layered foundations could be considered as an effective alternative in reduction of outlet gradient and control of piping and seepage discharge.
https://ijswr.ut.ac.ir/article_71049_05620e0432a9820117a2befa86654ebf.pdf
پتانسیل هیدرولیکی
پرده آببند
پی دو لایه و سه لایه
دبی نشت
گرادیان هیدرولیکی
Hydraulic potential
Cut off
Two-layered and three-layered foundation
Seepage discharge
Hydraulic gradient
per
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
2019-12-22
50
8
2001
2007
10.22059/ijswr.2019.274446.668105
71189
Research Paper
برآورد آزمایشگاهی ضریب افت انرژی و عملکرد شیر کنترل دبی
Experimental Estimation of Head Loss Coefficient and Performance of Discharge Control Valve
نرگس مهری
nargesmehri5@gmail.com
1
محمد بی جن خان
bijankhan@ut.ac.ir
2
دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه علوم و مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)، قزوین، ایران
استادیار، گروه علوم و مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)، قزوین، ایران
شیر کنترل دبی یکی از سازههایی است که بدون استفاده از تمهیدات الکترونیکی فقط با انجام برخی اقدامات مکانیکی میتواند برای تحویل آب به صورت حجمی در خطوط لوله مورد استفاده قرار گیرد. برای مدلسازی ریاضی شبکههای تحتفشار، شیرفلکهها با مقادیر افت آنها (یا روند تغییرات افت) به برنامهها معرفی میشوند. از این رو، اطلاع از روند تغییرات افت در هر نوع از شیرفلکهها بسیار ضروری است. در تحقیق حاضر به برآورد ضریب افت انرژی در شیرهای کنترل دبی پرداخته شده است. برای این منظور، شیرهای کنترل برای دبیهای طراحی 5 و 10 لیتر بر ثانیه ساخته شدند و عملکرد آنها به صورت آزمایشگاهی آزمون گردید. نتایج نشان داد که شیر کنترل دبی میتواند با دقت مطلوبی علیرغم تغییرات فشار، دبی تقریباً ثابتی را تحویل دهد. میزان افت انرژی ناشی از قسمت ورودی شیر کنترل دبی و کل سازه به صورت جداگانه مورد بررسی آزمایشگاهی قرار گرفت. با اندازهگیری ضریب افت انرژی در ورودی سازه و همچنین افت کل سازه مشاهده شد که در فشارهای پایین، میزان ضریب افت انرژی در ورودی جریان تأثیر بسزایی در افت کل دارد. همچنین ملاحظه شد که با افزایش اختلاف فشار بین بالادست و پاییندست سازه، ضریب افت انرژی کل افزایش مییابد. به عبارت دیگر به لحاظ هیدرولیکی عامل اصلی ثابت ماندن دبی در شیرهای کنترل، تغییرات هوشمند افت متناسب با افزایش یا کاهش اختلاف فشار در خط انتقال است. در انتها با انجام آنالیز ابعادی روابطی تجربی برای محاسبه ضریب افت ارائه شد.
Discharge control valve is a device for volumetric water delivery purposes without using electronic facilities. For analytical modeling of pressurized pipe networks, valves are introduced with their head loss properties. Therefore, any information about the valve head loss is very crucial. In this study, the head loss coefficient in discharge control valves is estimated. For this purpose, control valves were fabricated for the design discharges of 5 and 10 l/s and their performances were tested experimentally. The results indicated that the discharge control valves could accurately deliver an almost constant discharge, irrespective to the pressure fluctuations. The head-loss of entrance and all parts of the valve were investigated experimentally. Measuring the associated head loss coefficients indicated that the entrance head loss is significant in low differential pressures. Also, it was observed by increasing the differential pressure, the total head loss increases as well. From the hydraulic point of view, the main reason creating a relatively constant discharge through the valve is increasing/decreasing the head-loss proportional to increasing/decreasing the differential pressure. Finally, based on Buckingham analysis, empirical formulas were presented to define the head-loss coefficients.
https://ijswr.ut.ac.ir/article_71189_eaddbca8db60947ebe2a04ab2a0b519d.pdf
تحویل حجمی آب
شیر کنترل دبی
ضریب افت انرژی
Volumetric water delivery
Discharge control valve
Head-loss coefficient
per
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
2019-12-22
50
8
2009
2021
71004
Research Paper
بررسی سینتیک و همدمای جذب نیترات و آمونیوم از محلول آبی با استفاده از زغال زیستی نی
Study of Ammonium and Nitrate Adsorption Kinetics and Isotherm by Common reed (Phragmites australis) Biochar from Aqueous Solution
شیلا خواجوی شجاعی
shila_khajavi@yahoo.com
1
عبدالامیر معزی
moezzi251@gmail.com
2
مجتبی نوروزی مصیر
m.norouzi@scu.ac.ir
3
مهدی تقوی زاهد کلائی
m.taghavi@scu.ac.ir
4
دانشجوی دکتری، گروه علوم و مهندسی خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
دانشیار گروه علوم و مهندسی خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
استادیار گروه علوم و مهندسی خاک، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
استادیار گروه شیمی- دانشکده علوم- دانشگاه شهید چمران اهواز- اهواز- ایران
نیترات و آمونیوم از آلایندههای مهم اکوسیستمهای آبی هستند که سبب ایجاد غنی شدن منابع آبی میشوند. استفاده از جاذبهای طبیعی، ارزان و دوستدار محیطزیست میتواند راهکار مناسبی برای حذف نیترات و آمونیوم از محیطهای آبی باشد. هدف از این پژوهش، بررسی توانایی زغال زیستی گیاه نی (Phragmites australis) در جذب نیترات و آمونیوم از محلول آبی بود. برای این کار، زغال زیستی نی در دمای 500 درجه سلسیوس تهیه و ویژگیهای آن اندازهگیری شد. آزمایشهای جذب سطحی و تأثیر برخی از پارامترهای مؤثر بر فرایند جذب نیترات و آمونیوم بهوسیله زغال زیستی نی شامل غلظت اولیه، زمان تماس، pH و مقدار زغال زیستی، بهصورت پیمانهای بررسی شد. جذب نیترات و آمونیوم توسط زغال زیستی نی بهترتیب پس از گذشت 480 و 240 دقیقه به تعادل رسید. pH بهینه در حذف نیترات و آمونیوم بهترتیب برابر 3 و 9 بود. کارایی حذف نیترات و آمونیوم با افزایش زمان تماس و مقدار جاذب افزایش یافت. مدل سینتیک شبه درجه دوم توصیف مناسبی از فرایند جذب آمونیوم (99/0r2 =) و نیترات (97/0r2 =) ارائه داد. مدلهای لانگمویر (99/0r2 =) و فروندلیچ (99/0r2 =) بهترتیب بهترین برازش را برای دادههای آمونیوم و نیترات نشان دادند. بهطورکلی نتایج این پژوهش نشاندهنده توانایی بالای زغال زیستی نی برای جذب نیترات (5/73 میلیگرم بر گرم) و آمونیوم (6/42 میلیگرم بر گرم) بود. بنابراین زغال زیستی نی پس از جذب نیترات و آمونیوم بهدلیل ظرفیت مناسب در تأمین بخشی از نیتروژن موردنیاز گیاهان، پتانسیل خوبی بهعنوان یک اصلاحکننده خاک دارد.
Nitrate and ammonium are the major contaminants of aquatic ecosystem causing eutrophication in water resources. Application of natural, inexpensive and ecofriendly adsorbents can be a useful approach for ammonium and nitrate removal from aqueous solutions. The aim of this study was to investigate the ability of common reed biochar to absorb nitrate and ammonium from aqueous solution. For this purpose, the common reed biochar was prepared at 500°C and its characteristics were measured. The effect of initial concentration, contact time, pH and biochar dosage on nitrate and ammonium adsorption was studied using batch experiment. Adsorption of nitrate and ammonium by biochar reached to equilibrium after 480 and 240 minutes, respectively. The optimal pH for removal of nitrate and ammonium was 3 and 9, respectively. The efficiency of nitrate and ammonium removal increased with increasing contact time and dose of biochar. The pseudo second order kinetic model provides a good description for the adsorption process of ammonium (r2=0.994) and nitrate (r2 =0.970). Langmuir and Freundlich isotherms showed the best fit for ammonium and nitrate experimental data, respectively. Generally, the common reed biochar showed a high capacity for adsorption of nitrate (73.52 mg g-1) and ammonium (42.55 mg g-1). Therefore, the exhausted adsorbents containing ammonium and nitrate has a good potential as a soil conditioner that can supply part of plant''s need to nitrogen.
https://ijswr.ut.ac.ir/article_71004_b91256821a82a052f915cc86b400d0a5.pdf
جاذب آلی
جذب سطحی
زغال زیستی نی
نیتروژن
همدما
Adsorption
Common reed biochar
Isotherm
nitrogen
Organic adsorbent
per
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
2019-12-22
50
8
2023
2035
10.22059/ijswr.2019.266321.668015
70753
Research Paper
اثرات تغییر کاربری اراضی بر رسوبدهی حوضه کوهدشت با استفاده از تکنیک منشایابی رسوب
The Effects of Land Use Change on Sediment Yield of Kouhdasht Basin Using Fingerprinting Technique
فروزان احمدی
fr_ahmadi@sbu.ac.ir
1
کاظم نصرتی
k_nosrati@sbu.ac.ir
2
محمد مهدی حسین زاده
mm_hoseinzadeh@sbu.ac.ir
3
دانشجوی دکتری ژئومورفولوژی،دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
دانشیار، گروه جغرافیای طبیعی، دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده علوم زمین، تهران، ایران
دانشیار،گروه جغرافیای طبیعی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
تولید رسوب از مهمترین مسائل زیستمحیطی حوزههای آبخیز است که بشدت حیات انسانی و زندگی جانوری را تحت تأثیر قرار میدهد. بنابراین حفاظت خاک و مبارزه با فرسایش از ضروریترین اقداماتی است که بایستی به آن توجه شود. با توجه به این که عوامل مختلفی مانند تغییر کاربری اراضی میتواند بر میزان رسوبدهی حوضهها اثر گذارد، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر تغییر کاربری اراضی بر رسوبدهی حوضه کوهدشت واقع در غرب استان لرستان انجام گرفت. به این منظور ابتدا تغییرات کاربری با استفاده از تصاویر ماهوارهای بررسی و سپس میزان دبی رسوب با استفاده از دادههای دبی جریان و غلظت رسوب ایستگاه هیدرومتری کشکان افرینه در خروجی حوضه محاسبه شد. سهم هر یک از کاربریهای اراضی در تولید رسوب با استفاده از تکنیک منشایابی رسوب بر اساس مدل عدم قطعیت Bayesian برآورد شد. نتایج نشان داد، تغییر کاربری از مرتع و جنگل به کشاورزی قابلتوجه بوده بهطوریکه از سال 1361 تا سال 1395 به ترتیب حدود 49 و 8/24 درصد از زمینهای مرتع و جنگل کاهشیافته و 5/47 درصد به زمینهای کشاورزی اضافهشده است. نتایج بررسی دادههای ایستگاه هیدرومتری کشکان افرینه نشان داد، میانگین دبی رسوب از 954/5 تن در روز منتهی به سال 1361 به میانگین 079/7 تن در روز منتهی به سال 1395 رسیده است. نتایج مدل منشایابی رسوب نیز نشان داد اراضی کشاورزی بیشترین سهم را در تولید رسوب منطقه دارد. سهم (عدم قطعیت ۵ تا ۹۵ درصد) هر یک از منابع کشاورزی، مرتع و جنگل در تولید رسوب به ترتیب برابر با 95 (99-86)، 3 (12-0) و 9/0 (3-0) درصد و ضریب اهمیت نسبی هرکدام از این منابع به ترتیب برابر با 5/1، 28/0 و 03/0 محاسبه شد. این نتایج نشان میدهد، مهمترین عامل در افزایش دبی رسوب، تغییر کاربری از مرتع و جنگل به کشاورزی است.
Sediment yield is the most important environmental issues in watershed basins which greatly affects human and animal life. Therefore, soil conservation and sediment control is one of the most important measures that should be paid attention. As various factors such as land use change can affect sediment yield, this study was performed to investigate the effect of land use change on sediment yield of Kouhdasht basin, located in the west of Lorestan province. For this purpose firstly, land use changes were investigated using satellite imagery and then sediment discharge was estimated using discharge and sediment concentration data of Kashkan Afrine station located at the basin outlet. Finally, the contribution of land use in sediment yield was estimated using the fingerprinting technique based on the Bayesian uncertainty model. The results showed that the change in land use from grazing land and forest to agriculture was significant. So that during 1361-1395, 49 and 24.8% of the grazing and forest lands were reduced, respectively and agricultural lands increased by 47.5%. Also the results obtained from Kashkan Afrine station data showed that the average sediment discharge increased from 5.954 ton/day in 1361 to 7.079 ton/day in 1395. The results of fingerprinting sediment model indicated that the agricultural lands have the most contribution in sediment yield. The contribution (uncertainty of 5 to 95%) of agriculture, grazing land and forest in sediment yield were calculated to be 95 (86-99), 3.1 (0-12) and 0.9 (0-3) percent, respectively and the relative importance of each resources was calculated to be 1.5, 0.28 and 0.03, respectively. These results indicated that the most important factor increasing sediment discharge is the land use change from forest and rangeland to agriculture.
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70753_514709ff0853d05c3b1c56d2932ee75c.pdf
منابع رسوب
عدم قطعیت
دبی رسوب
لرستان
Sediment sources
Uncertainty model
Sediment discharge
Lorestan
per
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
2019-12-22
50
8
2037
2049
10.22059/ijswr.2019.271808.668073
70794
Research Paper
اثر شوری آب آبیاری بر عملکرد و صفات زراعی سه هیبرید ذرت (Zea mays L.) با استفاده از آبیاری قطرهای نواری
Effect of Irrigation Water Salinity on Yield and Agronomic Charactristics of Three Corn (Zea mays L.) Hybrids Using Drip-Tape Irrigation
مرتضی خوش سیما
khoshsima.mortaza@alumni.ut.ac.ir
1
حمیده نوری
hnoory@ut.ac.ir
2
دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه مهندسی آبیاری و آبادانی، دانشکده مهندسی و فناوری کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی،دانشگاه تهران، کرج، ایران
استادیار، گروه مهندسی آب، دانشکده مهندسی و فناوری کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی. ، کرج، دانشگاه تهران،کرج، ایران
استفاده از آبهای نامتعارف از جمله آبهای شور برای آبیاری، با توجه به افزایش روز افزون تقاضای آب در مناطق خشک و نیمهخشک امری اجتناب ناپذیر است. به منظور بررسی اثر تنش شوری بر رشد و عملکرد سه هیبرید ذرت در شرایط استفاده از آبیاری قطرهای نواری، آزمایشی در سال 1396 به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک کاملاً تصادفی انجام گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل سه هیبرید ذرت (سینگل کراس 704، سینگل کراس 400 و سینگل کراس 260) و سه سطح شوری آب آبیاری 7/0، 3 و 5 دسیزیمنس بر متر بودند. برای اطمینان از جوانهزنی بذرها، تمامی تیمارها از مرحله جوانهزنی تا ارتفاع 40 سانتیمتری ذرت با آب شیرین آبیاری شده و سپس تنش شوری اعمال شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس و مقایسه میانگین صفات اندازهگیری شده (وزن تر علوفه تولیدی، وزن خشک، عملکرد دانه، وزن هزار دانه، شاخص سطح برگ و ارتفاع گیاه) نشان داد که این صفات تحت تأثیر سطوح مختلف شوری اختلاف معنیداری را داشتند، به طوری که بالاترین مقدار هر یک از این صفات در تیمار شاهد و پایینترین مقدار آن در تیمار حداکثر شوری مشاهده شد. همچنین نتایج حاصل از تجزیه واریانس دادهها نشاندهنده اثر معنیدار هیبرید بر روی اکثر صفات اندازهگیری شده بود، به طوری که بیشترین مقدار مربوط به رقم سینگل کراس 704 بود.
The application of marginal water, such as saline water for irrigation, is inevitable due to increasing demand for water in arid and semi-arid regions. In order to study the effect of salinity stress on growth and yield of three fodder maize hybrids using drip-tape irrigation, a factorial experiment in randomized complete block design was carried out in 2017. The treatments consisted of three maize hybrids (SC 704, SC 400 and SC 260) and three levels of water salinity (0.7, 3 and 5 dS/m). To ensure seed germination, all treatments were irrigated with fresh water from germination stage to 40 cm height of corn and then salinity stress was applied. The results of variance analysis and comparison of mean measured charactristics (fresh and dry weight of forage, grain yield, 1000-grain weight, leaf area index and plant height) showed that there were significant differences among charactristics under different levels of water salinity. The most and the least amount of each charactristic were observed in the control and maximum salinity stress treatments, respectively. The result of this study showed a significant effect of maize hybrid type on most of the measured charactristics, as the most amounts was found in SC 704.
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70794_76edfec7e578fa1350a79abea98c677a.pdf
آبیاری قطرهای
بهرهوری آب
شوری آب
عملکرد
هیبریدهای ذرت
Drip Irrigation
Water Productivity
Water salinity
yield
Maize hybrids
per
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
2019-12-22
50
8
2051
2061
10.22059/ijswr.2019.272311.668080
70898
Research Paper
تعیین عمق و ابعاد بهینه المانهای زبری بر روی تکیهگاه پل برای کاهش میزان آبشستگی
Determination of Optimum Depth and Dimensions of Roughening Elements on Bridge Abutment as Scour Countermeasures
ندا جعفری
nedajfrr@gmail.com
1
سید محمد علی زمردیان
mzomorod@shirazu.ac.ir
2
مسیح ذوالقدر
zolghadr.masih@jahromu.ac.ir
3
دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه سازه های آبی، بخش مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
عضو هیئت علمی، گروه سازه های آبی، بخش مهندسی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
بخش مهندسی آب دانشگاه جهرم، جهرم، ایران
در سالهای اخیر دلیل تخریب بسیاری از پلها آبشستگی تکیهگاه اعلام شده است. تحقیقات بسیاری به کم کردن آبشستگی تکیهگاه به کمک سازههایی که اثر تخریبی جریان را بهبود میبخشند پرداختهاند. در این مطالعه به بررسی آبشستگی آب زلال در دو تکیهگاه عمودی با عرضهای مختلف پرداخته شده است. دیوارهی بالادست تکیهگاه با المانهایی برای کاهش گردابههای نعل اسبی محافظت شده است. اندازههای مختلف المانها با ضخامت و پیشآمدگی برابر با L025/0، L05/0، L1/0، L2/0، L3/0 (L برابر با طول تکیهگاه) و در ارتفاعهای مختلف کارگذاری بر دو تکیهگاه با طول برابر و عرض یکی دو برابر دیگری مورد بررسی قرار گرفتهاند. ارتفاع بهینه اعمال زبری، برابر با L6/0 زیر سطح رسوب به دست آمد. با بزرگتر شدن ابعاد المانها تا ضخامت و پیشآمدگی L2/0، آبشستگی اطراف تکیهگاه کم میشود و پس از آن با بزرگتر شدن المانها آبشستگی افزایش پیدا میکند. کارگذاری المانهای با ضخامت و پیش آمدگی L2/0 در عمق L6/0 زیر رسوب بر تکیهگاه با عرض کمتر، کاهش آبشستگی به میزان 4/30 درصد و بر تکیهگاه با عرض بیشتر کاهش آبشستگی به میزان 8/32 درصد را نتیجه داد.
In the recent years, the failure of many bridges has reported due to local scour around abutment. Many studies have focused on reducing the scour with the help of structures reducing the destructive effects of flow. In this study, the scouring effect on two vertical wall abutments with different widths was investigated using clean water. Where the upstream face of the latter is protected with roughening elements as devices to intercept the down flow responsible for the formation of the principal vortex. Different sizes of the elements with thicknesses and protrusions equal to 0.025L, 0.05L, 0.1L, 0.2L and 0.3L (L is the length of the abutment) placed at different elevations on abutments were investigated. The optimum elevation of roughening elements obtained at 0.6L below the bed level. As the thickness and protrusion dimensions of the elements increases to 0.2L, scour depth around the abutment decreases, and after that increases if the element size become larger. In conclusion, the roughening elements with thickness and protrusion equal to 0.2L and placement of 0.6L below the sediment bed reduced the scour depth 30.4 and 32.8% at the small and large abutments, respectively.
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70898_5a4588578ae3e04d224799efb577dbf6.pdf
آبشستگی تکیهگاه
المانهای زبری
عمق بهینه کارگذاری
Abutment Scour
Roughening Elements
Optimum Application Depth of Roughening Elements
per
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
2019-12-22
50
8
2063
2072
10.22059/ijswr.2019.276349.668131
70832
Research Paper
اثر تنش آبی بر میزان تبخیر و تعرق، اسانس و برخی صفات مورفولوژیکی گیاه دارویی مرزه
The Effect of Water Stress on Evapotranspiration and Morphological Characteristics of Satureja Hortensis
مهری سعیدی نیا
saeedinia.m@lu.ac.ir
1
سید حمزه حسینیان
hamzeh.hosseinian@gmail.com
2
فرهاد بیرانوند
farhadbeiranvand@yahoo.com
3
استادیار، گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان. لرستان، ایران.
دانشجوی دکتری اکواوژی گیاهان زراعی، گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان، لرستان، ایران.
دانشجوی دکتری، گروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان، لرستان، ایران.
با توجه به اهمیت کشت گیاهان دارویی از جمله گیاه مرزه در سطح وسیع و وضعیت منابع آب کشور، تعیین میزان تبخیر و تعرق، اسانس و عملکرد گیاهان دارویی تحت تنش آبی از اهمیت بالایی برخوردار است. با توجه به اینکه در زمینه برآورد میزان تبخیر و تعرق و ضرایب گیاهی مرزه تحقیق قابلتوجه و جامعی انجام نشده است، برای این منظور، آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه لرستان در سال 1396 انجام گرفت. برای این منظور از مینیلایسیمترها (گلدانها) با قطر 25 و ارتفاع 30 سانتیمتر استفاده گردید. در این تحقیق آبیاری به روش وزنی انجام گرفت. تیمارهای آبیاری شامل T100: تأمین 100 درصد نیاز آبی، T80: تأمین 80 درصد نیاز آبی، T60: تأمین 60 درصد نیاز آبی، T40: تأمین 40 درصد نیاز آبی در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد صفات مورفولوژیک (ارتفاع گیاه، تعداد شاخه فرعی، قطر ساقه، قطر و طول ریشه و ماده خشک) تحت تأثیر تنش آبی به صورت معنیداری کاهش یافتند. میزان ماده خشک (برگ و گل و سرشاخه) در تمام تیمارها از T100 تا T40 به ترتیب برابر 9/1731، 9/1640، 9/1529 و 6/1408 کیلوگرم بر هکتار، درصد اسانس برابر 08/1، 30/1، 58/1 و 2 درصد و میزان تبخیر و تعرق، برابر 68/758، 74/653، 47/566 و 21/479 میلیمتر حاصل شد. در تیمار 40 درصد نیاز آبی، میزان ماده خشک 19 درصد کاهش یافت، درصد اسانس دو برابر شد و بهرهوری مصرف آب 29 درصد افزایش یافت. در این تحقیق میزان ضریب حساسیت گیاه مرزه به تنش آبی برابر 61/0 به دست آمد. با توجه به عدد مذکور، به نظر میرسد گیاه مرزه در شرایط گلدانی نسبت به تنش آبی نسبتاً مقاوم است.
Regarding the importance of medicinal plants cultivation such as Satureja hortensis and the state of the country's water resources, determination of medicinal plants' evapotranspiration, essential oil content and yield is very important under water stress. As, no comprehensive research has been done on determining evapotranspiration, essential oil content and morphological factors of Satureja hortensis under drought stress conditions, an experiment was conducted at research field of Agricultural faculty in Lorestan University in 2017. For this purpose, mini lysimeters (pots with 25 cm in diameter and 30 cm in height) were used. In this research, irrigation was done by weighing method. Irrigation treatments included T100: supplying 100% of water requirement, T80: supplying 80% of water requirement, T60: supplying 60% of water requirement and T40: supplying 40% of water requirement. The results showed that all morphological characteristics (plant height, number of branches, stem diameter, as well as dry weight of leaf and flowering shoot, roots and stems) decreased significantly under water stress conditions. The dry matter (consist of leaf, flower and branch) in all treatments from T100 to T40 were 1731.92, 1640.9, 1529.9 and 1408.6 kg/ha, the essential oil percent were 1.08, 1.3, 1.58 and 2% and the amount of evapotranspiration were 758.68, 653.75, 566.47 and 479.208 mm, respectively. In T40 treatment the biomass decreased by 19%, the essential oil percent became double and water use efficiency increased by 29%. In this study, the yield response factor to water stress was estimated to be 0.61. According to this value, it seems Satureja hortensis is relatively resistant to water stress (under the condition of using pots).
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70832_36c5bc92bf98afe08ca6b46c54876ee0.pdf
تنش آبی
صفات مورفولوژیک
ضریب حساسیت
لایسیمتر
مرزه
lysimeter
morphological characteristics
response factor
Satureja hortensis
water stress
per
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
2019-12-22
50
8
2073
2083
10.22059/ijswr.2019.276803.668134
70912
Research Paper
حذف نیترات با استفاده از سنگدانههای پامیس پوشش داده شده با نانو ذرات زئولیت اصلاح شده توسط سورفکتانت کاتیونی از محلولهای آبی سنتتیک
Nitrate Removal Using Pumice Aggregate Coated with Zeolite Nanoparticles Modified by Cationic Surfactant from Synthetic Aqueous Solutions
زینب میخک بیرانوند
z.mikhak@gmail.com
1
سعید برومند نسب
s.boroomand2019@gmail.com
2
عبدالرحیم هوشمند
hooshmand_a@scu.ac.ir
3
دانشجوی دکترا، گروه آبیاری و زهکشی، دانشکده مهندسی علوم آب، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
استاد، گروه آبیاری و زهکشی، دانشکده مهندسی علوم آب، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
دانشیار، گروه آبیاری و زهکشی، دانشکده مهندسی علوم آب، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
بالا بودن نیترات در منابع آبی باعث مشکلات بهداشتی و زیستمحیطی متعددی میگردد. به همین منظور در این پژوهش از تثبیت نانو ذرات زئولیت اصلاح شده توسط سورفکتانت کاتیونی بر روی بستر سنگدانههای پامیس جهت حذف نیترات مازاد از محلولهای آبی استفاده گردید. نانو ذرات زئولیت پس از اصلاح توسط سورفکتانت CTAB بر روی بستر سنگدانههای پامیس تثبیت و مشخصات فیزیکی و ساختاری جاذب آماده شده با تکنیکهای XRD، EDAX و SEM بررسی گردید. در این تحقیق از روش سطح پاسخ بر مبنای طراحی باکس بنکن جهت ارزیابی اثر متغیرهای مستقل pH (5-9)، دما (15-45 درجه سانتی گراد) و مقدار جاذب (5-15 گرم) بر عملکرد پاسخ و همچنین پیشبینی بهترین مقدار پاسخ استفاده شد. نتایج نشان داد که حداکثر راندمان حذف نیترات در شرایط بهینه پیشبینی شده توسط مدل (دمای 34 درجه، pH برابر با 5 و مقدار جاذب 15 گرم) برابر با 26/52 درصد بود. همچنین با افزایش مقدار جاذب و زمان تماس میزان حذف نیترات افزایش یافت در حالی که با افزایش pH و غلظت اولیه نیترات راندمان حذف آن کاهش پیدا کرد. در نهایت نتایج نشان داد که سنگدانههای پامیس پوشش داده شده با نانوذرات زئولیت میتواند به عنوان جاذب موثر و در عین حال قابل دسترس برای حذف آلایندهها مورد استفاده قرار بگیرد.
High nitrate concentration in water resources leads to many health and environmental problems. In this study, stabilization of the zeolite nanoparticles modified by cationic surfactant was applied on the pumice bed to remove excess nitrate from aqueous solutions. Zeolite nanoparticles, following modification by CTAB surfactant, were stabilized on the substrate of pumice aggregate and their physical and structural characteristics were investigated by XRD, EDAX, and SEM analyses. In this research, the response surface method based on the Box-Behnken model was used to evaluate the effects of independent variables pH (5-9), temperature (15-45 ºC), and adsorbent dosage (5-15 g) on the response function and to predict the best response value. The results revealed that the maximum nitrate removal efficiency predicted by the model was 52.26 % in optimal conditions (temperature 34°C, pH 5 and adsorbent amount of 15 g). Also, the nitrate removal rate was increased by increasing the adsorbent dosage and contact time, while the removal efficiency decreased with increasing pH and initial nitrate concentration. The study showed that the modified pumice aggregates could be used as an effective and economical adsorbent for removal of pollutants.
https://ijswr.ut.ac.ir/article_70912_f6ffcd3fc3d2fd7871b972b83061f209.pdf
حذف نیترات
پامیس اصلاح شده
طراحی باکس بنکن
Nitrate Removal
Modified Pumice
Box Behnken
per
دانشگاه تهران
تحقیقات آب و خاک ایران
2008-479X
2423-7833
2019-12-22
50
8
2085
2097
10.22059/ijswr.2019.277053.668146
74394
Research Paper
توسعه یک سامانه تصمیمیار چند معیاره برای تخصیص منابع آب یک حوضه آبریز مطالعه موردی )سامانه انتقال آب مازندران-گلستان(
Development of a Multi-criteria Decision Support System for Water Resources Allocation in a basin (Case Study: Mazandaran-Golestan Water Conveyance System)
نصرت اله اسدی
noassadi@gmail.com
1
کامران داوری
k.davary@um.ac.ir
2
حسین انصاری
ansary@um.ac.ir
3
علی نقی ضیایی
an_ziaei@um.ac.ir
4
علیرضا فریدحسینی
farid-h@um.ac.ir
5
دانشجوی دوره دکتری، گروه علوم و مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
استاد، گروه علوم و مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
استاد، گروه علوم و مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
دانشیار، گروه علوم و مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
دانشیار، گروه علوم و مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
مدیریت منابع آب در حوضههای آبریز دارای ابعادی گسترده و پیچیده ای بوده که خصوصا برای تصمیمگیری جهت انتقال آب بین حوضهها همواره با مسائل چالشی مانند اثرات زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی مواجه است. در این پژوهش سامانه تصمیمیار چندمعیاره جهت تخصیص منابع آب شرب، صنعت و کشاورزی برای انتقال آب از مازندران به گلستان توسعه یافته است. برنامهریزی منابع آب و تعیین آب مازاد قابل انتقال توسط مدل WEAP، تعیین ضرایب معیارهای مختلف اقتصادی، اجتماعی، فنی، منابع آب و زیست محیطی به کمک نرم افزار Expert Choice انجام و ارتباط بین موارد اشاره شده به کمک نرم افزار Excel صورت پذیرفت. سه گزینه انتقال آب شامل گزینه 1) انتقال آب از بالادست اراضی زراعی با انتقال آب مازاد کانال چالوس، گزینه 2) انتقال آب از بالادست اراضی زراعی بدون انتقال آب مازاد کانال چالوس، گزینه 3) انتقال آب از پایین دست اراضی زراعی در کنار دریا تعریف و با کمک ارزیابی چندمعیاره مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تخصیص 2/82 میلیون مترمکعب برای شرب و 5/10 میلیون مترمکعب برای مصارف کشاورزی با معیارهای اقتصادی، اجتماعی، فنی، منابع آب و زیستمحیطی گزینه بهینه برای انتقال آب از استان مازندران به استان گلستان بوده (گزینه 2) و دارای بیشترین امتیاز در ارزیابی چندمعیاره معادل 33/7 میباشد. مدل تصمیمیار چندمعیاره براساس گزینه منتخب توسعه یافته، بگونهای که امکان بررسی سناریوهای مختلف وجود داشته و میتواند تصمیمگیرندگان و متولیان امر را در خصوص برنامهریزی و تخصیص منابع آب در سطح حوضه یاری نماید. نتایج خروجی مدل نشان داد که در نظر گرفتن شاخصهای اقتصادی به تنهایی نمیتواند منجر به تصمیم درست در چگونگی تخصیص منابع آب و خصوصا انتقال آب از حوضه مبدا به حوضه مقصد باشد و علاوه بر ملاحظات اقتصادی میبایست معیارهای اجتماعی، زیستمحیطی، منابع آب و فنی را با بهرهگیری از ارزیابی چندمعیاره مد نظر قرار داد.
Water resources management in the basins has a wide and complex dimension, which is always faced with challenges such as environmental, socio-economic impacts, especially for decision-making on water transfer among basins. In this research, a multi-criteria decision Support system has been developed to allocate drinking, industrial and agricultural water and transfer water from Mazandaran to Golestan Provinces. Planning water resources, determining transferable surplus water by WEAP model, determining various coefficients of economic, social, technical, water resources and environmental criteria using Expert Choice software and their connection by Excel software were performed. Three Alternatives for transferring water including 1: transferring water from agricultural land upstream with Chalous excess water 2: transferring water from agricultural land upstream without Chalous excess water 3: transferring water from agricultural land downstream near the sea were defined and evaluated using multi-criteria evaluation. The results of the model showed that allocation of 82.2 million cubic meters for drinking and 10.5 million cubic meters for agricultural uses, considering the economic, social, technical, water resources and environmental criteria, is the optimum alternative for transferring water from Mazandaran province to Golestan province (Alternative 2) and it has the highest score (7.33) in the multi-criteria evaluation. Multi-criteria decision support system model was developed on the basis of the selected option, so that it is possible to examine different scenarios and can help decision-makers and planners to plan and allocate water resources at the basin level. The outputs of the model showed that considering economic indicators lonely could not lead to a proper decision for allocating water resources, especially for water transfer between the basins. Thus, in addition to economic considerations, it is necessary to consider the social, environmental, water resources and technical criteria using a multi-criteria evaluation.
https://ijswr.ut.ac.ir/article_74394_fa8beba5119ea41b32c93754c87c9ce6.pdf
مدیریت منابع آب
انتقال آب بین حوضهای
تخصیص منابع آب
تحلیل سلسله مراتبی
سامانه تصمیمیار چندمعیاره
water resources management
inter basin water transfer
water resources allocation
Analytical Hierarchy process
Multi criteria decision support system